مقاله پژوهشی
سارا حسنوندجوانمرد؛ علی صادقی سفیدمزگی
چکیده
نرخ آبستنی یک صفت مهم در بهرهوری صنعت گاو شیری است. برای ارزیابی روشهای مدیریتی مؤثر بر نرخ آبستنی در گلههای هلشتاین ایران، اطلاعات مدیریت تولیدمثلی 60 گله (استانهای تهران، اصفهان، البرز و خراسان رضوی) براساس مدیریت گله در سال 1396 از طریق پرسشنامه جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از رویه مدل مختلط (Proc MIXED) نرمافزار ...
بیشتر
نرخ آبستنی یک صفت مهم در بهرهوری صنعت گاو شیری است. برای ارزیابی روشهای مدیریتی مؤثر بر نرخ آبستنی در گلههای هلشتاین ایران، اطلاعات مدیریت تولیدمثلی 60 گله (استانهای تهران، اصفهان، البرز و خراسان رضوی) براساس مدیریت گله در سال 1396 از طریق پرسشنامه جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از رویه مدل مختلط (Proc MIXED) نرمافزار آماری SAS، با در نظر گرفتن عامل مدیریتی مورد بررسی و منطقه بهعنوان آثار ثابت و اثر آشیانهای گله داخل منطقه به عنوان اثر تصادفی، انجام شد. میانگین بازدید گاوها برای تشخیص فحلی در گلههای موردبررسی 5/0±7/5 بار در روز و بهمدت 3/1±2/11 دقیقه در هر بار بود. در 80 درصد از گلهها، همزمانسازی فحلی انجام میشد. مشکلات ناباروری عامل 46 درصد از کل حذفها بود. همچنین گاوهایی که آبستن نمیشدند با تولید کمتر از 9/0±2/17 گیلوگرم از گله حذف میشدند. میانگین نرخ آبستنی گلهها 3/0±22 درصد بود. عوامل مدیریتی همچون اندازه گله، سطح تولید، سن و وزن تلیسه به عنوان معیار اولین تلقیح، تعداد افراد متخصص فعال در بخش مدیریت تولیدمثل، معیار سطح تولید برای حذف دامهایی که آبستن نمیشدند، نرخ حذف، باروری گاو نر به لحاظ ژنتیکی، تکمسئولیتی بودن فحلیاب، دفعات و روش تشخیص آبستنی بر نرخ آبستنی مؤثر بودند. نتایج این مطالعه میتواند اطلاعات مفیدی را جهت مقایسه عملکرد مدیریتی گلههای گاو شیری کشور فراهم کند.
مقاله پژوهشی
وحید غلامی؛ حمید امانلو؛ داود زحمت کش؛ نیما صادقی
چکیده
تعداد 263 رأس گاو برگشت به فحلی مکرر (با متوسط تعداد زایش 7/0±9/2 و روزهای شیردهی 58±193) به تیمارهای آزمایشی اختصاص یافتند. تیمارها شامل 1- تیمار شاهد (بدون ماده معدنی سرک)، 2- تیمار حاوی سرک 2244 میلیگرم روی (سولفات روی)، 2/295 میلیگرم مس (سولفات مس) و 480 میلیگرم منگنز (سولفات منگنز)، 3- تیمار حاوی سرک 2244 میلیگرم روی آلی (روی-گلایسین)، 2/295 ...
بیشتر
تعداد 263 رأس گاو برگشت به فحلی مکرر (با متوسط تعداد زایش 7/0±9/2 و روزهای شیردهی 58±193) به تیمارهای آزمایشی اختصاص یافتند. تیمارها شامل 1- تیمار شاهد (بدون ماده معدنی سرک)، 2- تیمار حاوی سرک 2244 میلیگرم روی (سولفات روی)، 2/295 میلیگرم مس (سولفات مس) و 480 میلیگرم منگنز (سولفات منگنز)، 3- تیمار حاوی سرک 2244 میلیگرم روی آلی (روی-گلایسین)، 2/295 میلیگرم مس آلی (مس- گلایسین) و 480 میلیگرم (منگنز –گلایسین) بودند. افزودنی مواد معدنی سرک بهصورت روزانه تغذیه شد. پروتکل دبل اووسینک برای تلقیح اجباری استفاده شد. غلظت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (SOD) در بین تیمارها تمایل به معنیداری (09/0=P) را نشان داد و در تیمارهای سرک نسبت به شاهد بالاتر بود. غلظت پروژسترون (P4) در روز 11 پس از تلقیح تحت تأثیر تیمارها قرار گرفت (05/0>P). نسبت آبستنی به تلقیح مصنوعی (P/AI) (درصد) در اولین، مجموع اولین و دومین تلقیح در تیمارهای سرک آلی (CTM) و غیرآلی (ITM) بالاتر از شاهد بود (بهترتیب برابر 1/0=P و 13/0=.(P با توجه به نتایج این پژوهش افزایش سطح مواد معدنی کممصرف انتخابی روی، مس و منگنز بالاتر از توصیه شورای تحقیقات ملی (NRC, 2001)، در گاوهای برگشت به فحلی مکرر موجب بهبود باروری گردید.
مقاله پژوهشی
فروزان سر رشته دار؛ مجید متقی طلب؛ علیرضا شناور؛ حسن درمانی کوهی
چکیده
بهمنظور مقایسه گندم معمولی با گندم تخمیرشده با باکتریهای باسیلوس سوبتیلیس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم، و تأثیر جایگزینی سطوح مختلف گندم تخمیری با دانه ذرت روی عملکرد، کیفیت لاشه و ریختشناسی ژژنوم در جوجههای گوشتی این مطالعه انجام شد. تعداد 280 قطعه جوجه گوشتی راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی به 7 گروه آزمایشی با 4 تکرار شامل جیره ...
بیشتر
بهمنظور مقایسه گندم معمولی با گندم تخمیرشده با باکتریهای باسیلوس سوبتیلیس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم، و تأثیر جایگزینی سطوح مختلف گندم تخمیری با دانه ذرت روی عملکرد، کیفیت لاشه و ریختشناسی ژژنوم در جوجههای گوشتی این مطالعه انجام شد. تعداد 280 قطعه جوجه گوشتی راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی به 7 گروه آزمایشی با 4 تکرار شامل جیره شاهد بر پایه ذرت و کنجاله سویا و جیرههای حاوی 20 درصد، 30 درصد و 40 درصد ذرت جایگزین شده با دانه گندم خام (W20، W30 و W40) و یا جیرههای حاوی 20 درصد، 30 درصد و 40 درصد جایگزینی ذرت با گندم تخمیرشده (FW20، FW30 و FW40) تقسیم شدند. نتایج بهدستآمده نشان داد که دانه گندم تخمیری در سطح40 درصد موجب افزایش معنیدار وزن روزانه در دورههای آغازین و رشد شد (05/0≥P). اسید فایتیک در اثر تخمیر، کاهش و مقدار کلسیم و فسفر از لحاظ عددی افزایش یافت. افزایش معنیدار طول پرز در تیمار FW40 در مقایسه با تیمار شاهد مشاهده شد (05/0≥P). همچنین وزن نسبی عضله سینه در تیمار FW40افزایش معنیداری (05/0≥P) را نسبت به تیمارهای FW30، W40 و شاهدنشان داد.بهعنوان نتیجهگیری نهایی، استفاده از سطح 40 درصد دانه گندم تخمیری منجر به بهبود ضریب تبدیل و افزایش درصد گوشت عضله سینه میگردد.
مقاله پژوهشی
عاطفه نوکندی؛ سید جواد حسینی واشان؛ سید احسان غیاثی؛ حسین نعیمی پور یونسی
چکیده
هدف از این تحقیق، ارزیابی استفاده از سطوح مختلف دانه فرآوری شده کینوا بر عملکرد رشد، شاخصهای لاشه، شاخصهای بیوشیمیایی خون، قابلیت هضم مواد مغذی و ریختشناسی روده در جوجههای گوشتی بود. در این آزمایش از تعداد 280 قطعه جوجه یکروزه نر سویه راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 4 تکرار و 10 قطعه در هر تکرار استفاده شد. گروههای ...
بیشتر
هدف از این تحقیق، ارزیابی استفاده از سطوح مختلف دانه فرآوری شده کینوا بر عملکرد رشد، شاخصهای لاشه، شاخصهای بیوشیمیایی خون، قابلیت هضم مواد مغذی و ریختشناسی روده در جوجههای گوشتی بود. در این آزمایش از تعداد 280 قطعه جوجه یکروزه نر سویه راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار و 4 تکرار و 10 قطعه در هر تکرار استفاده شد. گروههای آزمایشی شامل گروه شاهد (فاقد کینوا)، سه سطح 4، 8 و 12 درصد دانه شسته کینوا و سه سطح 4، 8 و 12 درصد دانه پوستکنده کینوا بودند. دادههای عملکردی شامل وزن بدن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک در دورههای آغازین (1-10 روزگی)، رشد (11-24 روزگی) و پایانی (25-42 روزگی) رکوردبرداری شدند. نتایج نشان داد استفاده از دانه پوستکنده کینوا، وزن بدن و مصرف خوراک را افزایش و ضریب تبدیل خوراک را در مقایسه با شاهد کاهش داد (05/0P<). افزودن 4 درصد دانه پوستکنده کینوا به جیره جوجههای گوشتی، وزن نسبی اجزای لاشه شامل سینه و ران را افزایش و چربی شکمی را در مقایسه با شاهد کاهش داد (05/0P<). استفاده از دانه کینوا در جیره جوجههای گوشتی بر وزن نسبی قلب و کبد اثر نداشت و وزن نسبی بورس فابرسیوس در جوجههای تغذیه شده با سطوح مختلف دانه شسته و پوستکنده کینوا از گروه شاهد بالاتر بود (05/0P<). استفاده از دانه شسته یا پوستکنده کینوا تا سطح 12 درصد اثر منفی بر عملکرد جوجههای گوشتی نداشت. استفاده از دانه فرآوریشده کینوا در سطح 4 درصد سبب افزایش عمق کریپت و ارتفاع پرز ژژنوم در مقایسه با شاهد شد (05/0P<). افزودن دانه فرآوریشده کینوا بر عرض پرز ژژنوم، گوارشپذیری پروتئین و چربی اثر نداشت. بنابراین استفاده از دانه فرآوریشده کینوا تا سطح 12 درصد اثر منفی بر گوارشپذیری مواد مغذی نداشت و باعث بهبود ریختشناسی بافت در قسمت ژژنوم شد.
مقاله پژوهشی
محمد رضا منصوریان؛ سید رضا میرائی آشتیانی؛ اردشیر نجاتی جوارمی؛ مهدی سرگلزائی
چکیده
ارزیابیهای دقیق ژنومی به یک جمعیت مرجع بزرگ با اطلاعات عملکردی قابل اعتماد (مانند ارزشهای اصلاحی پیشبینیشده) بستگی دارد. هدف از این مطالعه، شناسایی مناسبترین جمعیت مرجع برای پیشبینی ارزش اصلاحی ژنومی حیوانات در برنامههای اصلاحنژاد گاو شیری هلشتاین ایران میباشد. ابتدا با استفاده از شبیهسازی ژنوم و مطابق با روند اصلاحنژاد ...
بیشتر
ارزیابیهای دقیق ژنومی به یک جمعیت مرجع بزرگ با اطلاعات عملکردی قابل اعتماد (مانند ارزشهای اصلاحی پیشبینیشده) بستگی دارد. هدف از این مطالعه، شناسایی مناسبترین جمعیت مرجع برای پیشبینی ارزش اصلاحی ژنومی حیوانات در برنامههای اصلاحنژاد گاو شیری هلشتاین ایران میباشد. ابتدا با استفاده از شبیهسازی ژنوم و مطابق با روند اصلاحنژاد گاو شیری در ایران (هسته اصلاحنژادی باز با تبادل ژنی بین هسته و جمعیت تجاری) جمعیتهای مورد نیاز شبیهسازی شدند. دو سطح وراثتپذیری متوسط (3/0) و پایین (05/0) بهطور مستقل در نظر گرفته شد. در تمام مراحل، فرایند شبیهسازی 10 بار تکرار شد و نتایج مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه، گاوهای ماده جهت تعیین ژنوتیپ، بر اساس چهار سناریوی انتخاب تصادفی، افراد دو کران بالا و پایین توزیع ارزش فنوتیپی، افراد با بالاترین ارزش فنوتیپی و افراد با بالاترین ارزش اصلاحی در تعداد مختلف انتخاب و به جمعیت مرجع افزوده شدند. با روش تکمرحلهای بهترین پیشبینی نااُریب خطی (Single Step BLUP)، برای افراد جمعیت آزمون ارزش اصلاحی ژنومی پیشبینی شد. برای تمام سناریوهای گفتهشده، صحت و ضریب نااُریبی پیشبینی ارزش اصلاحی برآورد شد. نتایج نشان داد زمانی که حیوانات ماده با بیشترین و کمترین ارزش فنوتیپی (سناریوی دوم تعیین مادهها) انتخاب شدند، نسبت به سایر سناریوها، صحت پیشبینی ارزش اصلاحی بیشتر بود. تعیین مادهها با ارزش فنوتیپی بالا (سناریوی سوم انتخاب مادهها)، کمترین اُریبی را به بار آورد. استفاده از نرهای وارداتی دارای ژنوتیپ و استفاده از آنها به تنهایی به عنوان جمعیت مرجع، کمترین صحت و بیشترین اُریبی را نشان داد. ترکیب نرها با مادهها نسبت به سناریوهای صرفاً نرها یا صرفاً مادهها، افزایش صحت و کاهش اُریبی را به همراه داشت، بنابراین با احتساب هزینههای اقتصادی، تعیین ژنوتیپ، استفاده از گاوهای ماده در جمعیت مرجع (2000 رأس گاو ماده ژنوتیپ شده)، مطابق با سناریوی دوم انتخاب مادهها، بهترین راهبرد پیشنهادی جهت تشکیل جمعیت مرجع و ارزیابی ژنومی با کمترین هزینه، در ایران میباشد.
مقاله پژوهشی
زهرا اکبری؛ آرش اردلان؛ مصطفی قادری زفره ایی؛ فرجاد رفیعی؛ میثاق مریدی
چکیده
انتخاب ژنومی از بزرگترین پیشرفتهای حوزه بهنژادی حیوانات و گیاهان در اوایل قرن بیست و یکم میلادی محسوب میگردد. روال ارزیابی ژنومی، که روی انتخاب به کمک نشانگر بنا نهاده شد، متکی به پیشفرض وجود عدم تعادل پیوستگی بین نشانگرهای تک نوکلئوتیدی (SNP) متراکم در سطح ژنوم و جایگاههای کنترل کننده صفات کمی (QTL) است. از نظر ارزیابی ...
بیشتر
انتخاب ژنومی از بزرگترین پیشرفتهای حوزه بهنژادی حیوانات و گیاهان در اوایل قرن بیست و یکم میلادی محسوب میگردد. روال ارزیابی ژنومی، که روی انتخاب به کمک نشانگر بنا نهاده شد، متکی به پیشفرض وجود عدم تعادل پیوستگی بین نشانگرهای تک نوکلئوتیدی (SNP) متراکم در سطح ژنوم و جایگاههای کنترل کننده صفات کمی (QTL) است. از نظر ارزیابی ژنتیکی، انتخاب ژنومی، بسیاری از مدلهای رایج را تحث تأثیر قرار داده و منجر به ایجاد مدلهای آماری-ژنتیکی جدیدی شده است که هر یک فرضیههای مختلفی را کنکاش میکنند. گرچه این مدلها را میتوان بر اساس معیارهای مختلفی گروه بندی کرد، اما با در نظر گرفتن توزیع صفات مورد بررسی، میتوان آنها را در دو گروه فراسنجهای و نافراسنجهای تقسیمبندی نمود. در این پژوهش صحت ارزشهای ارثی ژنومی با استفاده از روشهای آماری مختلف فراسنجهای و نافراسنجهای مورد بررسی قرار گرفته است. روشهای فراسنجهای مورد استفاده عبارت از رگرسیون ستیغی، رگرسیون لاسو، روش الاستیکنت، مدلهای مختلط و روشهای بیزی شامل رگرسیون ستیغی بیزی، لاسو بیزی، بیز A، بیز B، بیز C و بیز D هستند. روشهای نافراسنجهای شامل ارگرسیون هستهای، فضای هیلبرت با هسته بازآفرین و ماشین بردار پشتیبان رگرسیونی می باشند. تمامی این روشها روی یک مجموعه داده واقعی شامل اطلاعات ژنومی و فنوتیپی مربوط به 2300 حیوان، با استفاده از کُدهای R اجرا شدند. برای انتخاب مدل مناسب، از معیارهای صحت (همبستگی ارزش ارثی واقعی و برآورد شده) و میانگین مربعات خطا (MSE) استفاده شد. نتایج نشان داد که کارایی پیشبینی روش های فراسنجهای نسبت به روش های نافراسنجهای بالاتر است. در میان مدلهای ارزیابی ژنومی مورد استفاده بهطور نسبی نشان داده شد که روش بیز B نسبت به سایر مدلها، از صحت و عملکرد بهتری برخوردار است و این با نتایج سایر پژوهشگران همخوانی نداشت. این تضاد احتمالاً به دلیل ساختار دادههای مورد استفاده بوده است. یکی از اهداف این پژوهش ارایه مدلهای آماری ارزیابی ژنومی همراه با کُدهای اجرایی آنها در محیط R بوده است، لذا کُدهای یاد شده در این مقاله میتوانند در یادگیری مدلهای ارزیابی ژنتیکی مورد بحث کمک شایانی بهکاربران بکنند.
مقاله پژوهشی
محمد جواد خلیفه؛ محسن ساری؛ مهدی دهقان بنادکی
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی اثر افزودن ساکارز به جیره با و بدون نمک کلسیمی اسیدهای چرب روغن ماهی بر عملکرد، ترکیب شیمیایی گوشت و الگوی اسیدهای چرب لاشه در گوسالههای نر هلشتاین انجام شد. تعداد 36 راس گوساله با میانگین وزنی 57±269 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با چینش فاکتوریل 2×2 به مدت 128 روز و با جیرههای آزمایشی شامل 1- کنترل، ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی اثر افزودن ساکارز به جیره با و بدون نمک کلسیمی اسیدهای چرب روغن ماهی بر عملکرد، ترکیب شیمیایی گوشت و الگوی اسیدهای چرب لاشه در گوسالههای نر هلشتاین انجام شد. تعداد 36 راس گوساله با میانگین وزنی 57±269 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی با چینش فاکتوریل 2×2 به مدت 128 روز و با جیرههای آزمایشی شامل 1- کنترل، 2- جیره حاوی 5 درصد ساکارز، 3- جیره حاوی 5/2 درصد نمک کلسیمی روغن ماهی و 4- جیره حاوی 5 درصد ساکارز و 5/2 درصد کلسیمی روغن ماهی تغذیه شدند. افزودن ساکارز به جیرهها افزایش وزن روزانه گوسالهها را بهبود بخشید (01/0>P). برهمکنش ساکارز و روغن ماهی بر ماده خشک مصرفی (05/0>P) و مقدار ماده خشک گوشت معنیدار بود (05/0P=). استفاده از نمک کلسیمی روغن ماهی، افزایش غلظت اسید واکسینیک و سیس-9 ترانس-11 اسید لینولئیک (CLA) در عضله چشمی گوسالهها را در پی داشت (05/0>P). مجموع اسیدهای چرب n-3 PUFA در گوشت افزایش یافت و همین امر سبب کاهش نسبت اسیدهای چرب n-6/n-3 و افزایش ذخیره داخل ماهیچهای اسیدهای چرب امگا-3 (ایکوزاپنتاانوئیک اسید و دکوزاهگزاانوئیک اسید) شد (001/0=P). بهطور کلی نتایج نشان داد استفاده از نمک کلسیمی روغن ماهی همراه با ساکارز سبب افزایش مصرف ماده خشک و بهبود افزایش وزن روزانه در گوسالههای پرواری میشود. همچنین مصرف نمک کلسیمی روغن ماهی افزایش غلظت اسیدهای چرب 3-n و همچنین اسید واکسینیک و CLA در ماهیچه راسته گوسالهها شد که به معنی بهبود کیفیت و ارزش تغذیهای گوشت میباشد.
مقاله پژوهشی
اسماعیل احمدی نیا؛ مرتضی مهری؛ فاطمه شیرمحمد
چکیده
بهمنظور بررسی آثار استفاده از سطوح مختلف (صفر، 3/0، 6/0 و 9/0 درصد جیره) پودر جلبک سبز-آبی (اسپیرولینا پلاتنسیس) بر عملکرد، کیفیت تخممرغ، فراسنجههای تخمدانی و وضعیت سیستم ایمنی، از تعداد 192 قطعه مرغ تخمگذار سویه LSL در سن 26 تا 37 هفتگی، در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار (12 قطعه مرغ در هر تکرار) استفاده شد. افزودن جلبک به جیره، ...
بیشتر
بهمنظور بررسی آثار استفاده از سطوح مختلف (صفر، 3/0، 6/0 و 9/0 درصد جیره) پودر جلبک سبز-آبی (اسپیرولینا پلاتنسیس) بر عملکرد، کیفیت تخممرغ، فراسنجههای تخمدانی و وضعیت سیستم ایمنی، از تعداد 192 قطعه مرغ تخمگذار سویه LSL در سن 26 تا 37 هفتگی، در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار (12 قطعه مرغ در هر تکرار) استفاده شد. افزودن جلبک به جیره، در کل دوره آزمایش اثری بر مقدار مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک، درصد تخممرغهای شکسته و متوسط وزن تخممرغها نداشت (05/0P>). اما استفاده از سطوح 6/0 و 9/0 درصد پودر جلبک، درصد تولید تخممرغ را نسبت به سطح 3/0 درصد و استفاده از سطح 6/0 درصد پودر جلبک، توده تخممرغ تولیدی را نسبت به گروه شاهد افزایش داد (05/0P<). تیمارهای آزمایشی بر ضخامت، مقاومت و درصد پوسته، ارتفاع سفیده و واحد هاو اثر معنیداری نداشتند، اما با افزایش سطح استفاده از جلبک، وزن پوسته و رنگ زرده افزایش یافت (05/0P<). تیمارهای آزمایشی اثری بر تعداد گلبولهای سفید و قرمز، پلاکتها، نسبت هتروفیل به لنفوسیت، غلظت هموگلوبین و نیز بر پاسخ ایمنی همورال علیه گلبول قرمز گوسفند و ایمنی سلولی در پاسخ به تزریق زیرپوستی فیتوهماگلوتینین نداشتند (05/0P>). تعیین عیار پادتن علیه ویروس نیوکاسل (در هفتههای 35 و 37) نشان داد که سطوح 6/0 و 9/0 درصد جلبک در هفته 37، بهطور معنیداری عیار پادتن را نسبت به گروه شاهد افزایش دادند (05/0P<). تعداد فولیکولهای مختلف تخمدانی، وزن نسبی بورس فابریسیوس و طحال و لاشه تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. نتایج نشان داد که افزودن 6/0 درصد جلبک اسپیرولینا به جیره، سبب افزایش توده تخممرغ تولیدی، بهبود رنگ زرده تخممرغ و بهبود پاسخ آنتیبادی میشود.