بهزاد پورمحمود؛ حامد خلیلوندی؛ رسول پیرمحمدی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثر پرتو تابی مایکروویو و جاذبهای مختلف سموم بر میزان دیازینون باقیمانده در تفاله انگور سفید و تأثیرگذاری این فرآوریها بر برخی فراسنجههای شکمبه و تولید گاز در شرایط برونتنی بود. تیمارهای آزمایشی شامل 1- تفاله انگور سفید بدون فرآوری یا گروه شاهد، 2- تفاله انگور فرآوری شده با پرتو تابی مایکروویو، 3- ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی اثر پرتو تابی مایکروویو و جاذبهای مختلف سموم بر میزان دیازینون باقیمانده در تفاله انگور سفید و تأثیرگذاری این فرآوریها بر برخی فراسنجههای شکمبه و تولید گاز در شرایط برونتنی بود. تیمارهای آزمایشی شامل 1- تفاله انگور سفید بدون فرآوری یا گروه شاهد، 2- تفاله انگور فرآوری شده با پرتو تابی مایکروویو، 3- تفاله انگور فرآوری شده با جاذب سموم مایکوفیکس پلاس (Mycofix-plus)، 4- تفاله انگور فرآوری شده با جاذب سموم بیوتوکس (Bio-Tox) و 5- تفاله انگور فرآوریشده با اسیدیفایر بیواسید (Bio-Acid) بود. نتایج این آزمایش نشاندهنده افزایش معنیدار (05/0 P<) مقدار ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی در تیمار حاوی فرآوری با پرتو تابی مایکروویو بود. فرآوریهای مختلف سبب کاهش (05/0 P<) مقادیر سم دیازینون در تفاله انگور سفید شد، بهطوریکه بیشترین سم دیازینون در تیمار شاهد (mg/kg 86/3) و کمترین مقدار سم در تیمار فرآوری شده با مکمل Bio-Tox برابر با (mg/kg 57/0) مشاهده شد. مقادیر گاز تولیدی در ساعات مختلف انکوباسیون، غلظت کل اسیدهای چرب فرار و پروپیونات شکمبه، قابلیت هضم ماده خشک و میزان متان تولیدی درنتیجه فرآوریهای مختلف افزایش یافت (05/0 P<). فرآوریهای مختلف میزان استات را کاهش و درعینحال تأثیر معنیداری (05/0P>) بر جمعیت تکیاختهای شکمبه نداشت. افزودن جاذبهای مختلف سبب افزایش (05/0P<) میزان بوتیرات و ایزوبوتیرات شد. بهطورکلی، پرتو تابی مایکروویو و جاذبهای مختلف مقادیر سم دیازینون در تفاله انگور سفید را کاهش داد و سبب بهبود برخی فراسنجههای شکمبه در شرایط برونتنی شد.
اکبر ابرغانی؛ مرتضی چاجی؛ هرمز منصوری؛ مرتضی مموئی؛ خلیل میرزاده؛ هدایتالله روشنفکر
چکیده
در این مطالعه تخمیرپذیری سه گونه گیاهی شورزی تحت چرای شترهای تک کوهانه بنامهای سلمکی ساقه سفید، اشنان و سیاه شور بهصورت انفرادی و با جایگزینی 0، 5/33، 5/66 و 100 درصد با یکدیگر در قالب طرح کامل تصادفی با نه تیمار آزمایشی توسط روش تولید گاز ارزیابی شد. نمونههای گیاهی در طول فصل چرای پاییزه و زمستانه از مراتع جنوب استان خوزستان گردآوری ...
بیشتر
در این مطالعه تخمیرپذیری سه گونه گیاهی شورزی تحت چرای شترهای تک کوهانه بنامهای سلمکی ساقه سفید، اشنان و سیاه شور بهصورت انفرادی و با جایگزینی 0، 5/33، 5/66 و 100 درصد با یکدیگر در قالب طرح کامل تصادفی با نه تیمار آزمایشی توسط روش تولید گاز ارزیابی شد. نمونههای گیاهی در طول فصل چرای پاییزه و زمستانه از مراتع جنوب استان خوزستان گردآوری شدند. جیرههای مورد بررسی تفاوت معنیداری از نظر سرعت و میزان گاز تولید شده داشتند (05/0>P). سلمکی ساقه سفید (T2) بهطور معنیداری کمترین میزان تولید گاز را داشت و در مقابل جیرۀ حاوی 5/66 درصد سیاه شور + 5/33 درصد اشنان (T8) بیشترین میزان تولید گاز را داشت (05/0>P). سلمکی ساقه سفید بهطور معنیداری کمترین و اشنان بیشترین قابلیت هضم حقیقی، مادۀ آلی قابل تخمیر، کل اسیدهای چرب فرار تولیدی، انرژی قابل سوختوساز (متابولیسم) و تولید تودۀ میکروبی را داشتند. کمترین انرژی قابل سوختوساز در تیمار T2مشاهده شد. بازدۀ تولید توده میکروبی در گیاه سلمکی ساقه سفید بالاتر از دیگر جیرهها بود و پایینترین بازده متعلق به جیرۀ T8 بود. میزان نیتروژن آمونیاکی تولید شده در همۀ جیرههای مورد بررسی بالاتر از سطح بحرانی آنها بوده و میتوانند مقادیر کافی از نیتروژن را برای بیشترین تولید تودۀ میکروبی تأمین کنند. بنابراین، گیاه اشنان و جیرۀ T8 بهترین جیره برای تأمین نیازهای مواد مغذی شتر هستند؛ اما با دیدگاه احیاء مرتع، جیرههای ترکیبی برتر از هرکدام از سه گیاه بهتنهایی هستند.
صغری درخشان نیا؛ آرش آذرفر؛ ایوب عزیزی شترخفت؛ مهرداد تقی زاده
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر افزودن پودر دانۀ رازیانه (Foeniculum vulgare)، زیره (Carum carvi) و مخمر ساکارومایسس سرویسیه در مقایسه با موننسین بر آزمون تولید گاز، فراسنجههای تخمیر، قابلیت هضم مواد مغذی، جمعیت تکیاختگان (پروتوزوا) و فعالیت آنزیمی شکمبه بود. هفت جیرۀ آزمایشی شامل 1) جیرۀ شاهد و مکمل کردن جیرۀ شاهد با 2) 8 گرم رازیانه + 8 گرم زیره ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر افزودن پودر دانۀ رازیانه (Foeniculum vulgare)، زیره (Carum carvi) و مخمر ساکارومایسس سرویسیه در مقایسه با موننسین بر آزمون تولید گاز، فراسنجههای تخمیر، قابلیت هضم مواد مغذی، جمعیت تکیاختگان (پروتوزوا) و فعالیت آنزیمی شکمبه بود. هفت جیرۀ آزمایشی شامل 1) جیرۀ شاهد و مکمل کردن جیرۀ شاهد با 2) 8 گرم رازیانه + 8 گرم زیره (نسبت 1 به 1)، 3) 12 گرم رازیانه + 4 گرم زیره (به نسبت 75 به 25)، 4) 5 گرم مخمر ساکارومایسس سرویسیه، 5) 5 گرم مخمر ساکارومایسس سرویسیه + 8 گرم رازیانه و 8 گرم زیره (نسبت 1 به 1)، 6) 5 گرم مخمر ساکارومایسس سرویسیه + 12 گرم رازیانه + 4 گرم زیره (به نسبت 75 به 25) و 7) 30 میلیگرم موننسین در کیلوگرم مادۀ خشک با استفاده از شیرابۀ شکمبه در قالب طرح کامل تصادفی نگهداری (انکوبه) شد. بیشترین میزان گاز تولیدی در زمان 24 و 48 ساعت نگهداری (انکوباسیون)، کل حجم گاز تولیدی، میزان اسیدهای چرب کوتاه زنجیر، قابلیت هضم ظاهری مادۀ آلی و برآورد انرژی قابل سوختوساز (متابولیسم) در جیرۀ مکمل شده با مخمر همراه با پودر رازیانه و زیره (به نسبت 75 به 25) نسبت به جیرۀ شاهد مشاهده شد (05/0>P). بیشترین حجم گاز تولیدی در زمان 72 ساعت نگهداری، قابلیت تولید گاز (b)، فعالیت آنزیمهای تجزیهکنندۀ کاغذ صافی و آلفا آمیلاز در تیمار مکمل شده با مخمر و نسبت 1 به 1 زیره به رازیانه در مقایسه با جیرۀ مکمل شده با موننسین و جیرۀ شاهد به دست آمد. بیشترین میزان کل جمعیت پروتوزوا (10/0>P) و زیرخانوادۀ دیپلودینیا (05/0≥P) در تیمار شاهد و کمترین آن در جیرۀ مکمل شده با رازیانه و زیره (به نسبت 1 به 1) همراه با مخمر مشاهده شد. در کل، نتایج این تحقیق نشان داد، پودر رازیانه و زیره همراه با مخمر ساکارومایسس سرویسیه تولید گاز و قابلیت هضم مواد مغذی را از راه تعدیل کردن تخمیر شکمبهای در شرایط آزمایشگاهی بهبود بخشید.
پوریا دادور؛ طاهره محمدآبادی؛ محسن ساری؛ جمال فیاضی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ویژگیهای تخمیر و فعالیت آنزیمهای تجزیهکنندۀ الیاف توسط قارچهای بیهوازی شکمبۀ شترهای تک کوهانۀ تغذیهشده با علوفههای زراعی و مرتعی بود. ازاینرو با استفاده از محیط کشت اختصاصی، مایۀ تلقیح قارچهای بیهوازی شکمبه تهیه و گوارشپذیری، فعالیت آنزیمی و تولید گاز قارچهای شکمبه بر پایۀ یک آزمایش ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ویژگیهای تخمیر و فعالیت آنزیمهای تجزیهکنندۀ الیاف توسط قارچهای بیهوازی شکمبۀ شترهای تک کوهانۀ تغذیهشده با علوفههای زراعی و مرتعی بود. ازاینرو با استفاده از محیط کشت اختصاصی، مایۀ تلقیح قارچهای بیهوازی شکمبه تهیه و گوارشپذیری، فعالیت آنزیمی و تولید گاز قارچهای شکمبه بر پایۀ یک آزمایش فاکتوریل 2×2 تعیین شد. نتایج نشان داد که قابلیت (پتانسیل) تولید گاز در تیمارهای حاوی بسترة (سوبسترای) آتریپلکس بیشتر بود ولی نرخ تولید گاز در تیمارهای دارای کاه گندم بیشتر بود. همچنین کل گاز تولیدی نیز در تیمار دارای مایع شکمبۀ تغذیهشده با علوفۀ مرتع و بسترة آتریپلکس (71/50 میلیلیتر) بیشترین بود (01/0P≤). نیتروژن آمونیاکی محیط کشتها در ساعتهای مختلف آزمایش تحت تأثیر نوع تغذیۀ دامها و نوع بستره قرار گرفت (01/0P≤). نتایج نشان داد که گوارشپذیری مادۀ آلی تحت تأثیر نوع مایع شکمبه قرار نگرفت اما با تغییر بستره بهطور معنیداری در آتریپلکس کاهش یافت. همچنین گوارشپذیری مادۀ خشک و دیوارۀ یاختهای در تیمارهای دارای آتریپلکس در پایان آزمایش رو به افزایش بود. فعالیت اندوگلوکاناز و اگزوگلوکاناز قارچهای شکمبه در ساعتهای پایانی آزمایش در مایع شکمبۀ تغذیهشده با علوفۀ مرتع و بسترة آتریپلکس بیشترین افزایش را داشت (01/0P≤). به نظر میرسد برای سنجش شرایط تخمیر علوفههای شورزی در محیط آزمایشگاه، بهتر باشد از مایع شکمبهای استفاده شود که با بستره سازگاری داشته باشد.
محمد ابراهیم نوریان سرور؛ محمد مهدی معینی
چکیده
در این آزمایش، تأثیر سطوح مختلف پودر میوۀ عناب (0، 30 و 60 میلیگرم) بر فراسنجههای تخمیر، جمعیت پروتوزوآیی کل و سه زیر خانوادۀ Entodiniinae، Ophryscolecinae، Diplodiniinae و یک خانوادۀ Isotrichdae و تولید گاز متان در شرایط برونتنی در قالب یک طرح کامل تصادفی ارزیابی شد. افزودن پودر میوۀ عناب سبب کاهش سرعت تخمیر (01/0˂P) و بهبود قابلیت (پتانسیل) تخمیر (a+b) در هر دو ...
بیشتر
در این آزمایش، تأثیر سطوح مختلف پودر میوۀ عناب (0، 30 و 60 میلیگرم) بر فراسنجههای تخمیر، جمعیت پروتوزوآیی کل و سه زیر خانوادۀ Entodiniinae، Ophryscolecinae، Diplodiniinae و یک خانوادۀ Isotrichdae و تولید گاز متان در شرایط برونتنی در قالب یک طرح کامل تصادفی ارزیابی شد. افزودن پودر میوۀ عناب سبب کاهش سرعت تخمیر (01/0˂P) و بهبود قابلیت (پتانسیل) تخمیر (a+b) در هر دو سطح 30 و 60 میلیگرم عناب به میزان 3 و 6 درصد (01/0˂P) شد. گاز کل تولیدشده 24 ساعت تحت تأثیر افزودنی قرار نگرفت ولی گاز متان بر اساس مادۀ خشک در هر دو سطح کاهش (05/0˂P) داشت. نیتروژن آمونیاکی نیز در هر دو سطح پودر عناب به ترتیب به میزان 85/20 و 85/43 درصد کاهش (01/0˂P) یافت. سطح 60 میلیگرم پودر عناب سبب کاهش درصد استات (05/0˂P) و افزایش پروپیونات (05/0˂P) شد و نسبت استات به پروپیونات از 6/2 به 2/2 کاهش (01/0˂P) یافت. جمعیت کل پروتوزوآ (01/0˂P) و شمار زیر خانوادۀ انتودینینه (05/0˂P) نیز کاهش یافت. هرچند که جمعیت افریواسکالاسینه افزایش داشت (05/0˂P). نتایج کلی نشان داد که عناب توانایی بهبود قابلیت تخمیر تا 6 درصد افزایش، کاهش گاز متان تا 4/17 درصد، کاهش نیتروژن آمونیاکی تا 8/43 درصد و کاهش نسبت استات به پروپیونات تا ضریب 2/0 و جمعیت پروتوزوآیی کل را دارد.
زهرا امینی فرد؛ مرتضی چاجی؛ طاهره محمدآبادی
چکیده
این آزمایش برای شناخت خصوصیات تغذیهای برگ درخت پستة وحشی (خنجوک) با هدف استفاده از آن در جیرة گوسفند انجام شد. در آغاز خصوصیات شیمیایی برگ خنجوک اندازهگیری شد. آنگاه جیرههایی برای گوسفند حاوی 0، 5، 10، 15، 20، 25 و 30 درصد برگ خنجوک تهیه شدند. برای تعیین بهترین مقدار جایگزینی آن با سیلاژ ذرت با روش تولید گاز، خصوصیات هضم و تخمیر جیرهها ...
بیشتر
این آزمایش برای شناخت خصوصیات تغذیهای برگ درخت پستة وحشی (خنجوک) با هدف استفاده از آن در جیرة گوسفند انجام شد. در آغاز خصوصیات شیمیایی برگ خنجوک اندازهگیری شد. آنگاه جیرههایی برای گوسفند حاوی 0، 5، 10، 15، 20، 25 و 30 درصد برگ خنجوک تهیه شدند. برای تعیین بهترین مقدار جایگزینی آن با سیلاژ ذرت با روش تولید گاز، خصوصیات هضم و تخمیر جیرهها بررسی شد. در مرحلة بعد، تأثیر جیرههای برگزیدهشده از مرحلة آزمایشگاهی (جیره با و بدون 30 درصد برگ خنجوک) بر مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، فراسنجه های شکمبهای و خونی ده رأس گوسفند نر عربی در قالب طرح کامل تصادفی بررسی شد. غلظت پروتئین خام، NDF، ADF و تانن برگ خنجوک به ترتیب 88/9، 95/47، 02/39 و 9۰/3 درصد بود. با افزایش درصد برگ خنجوک در جیره، تولید گاز روند کاهشی داشت؛ اما تولید تودة میکروبی و بازدة تولید تودة میکروبی روند افزایشی داشت (05/0P<). مصرف مادة خشک در گوسفندان تغذیهشده با جیرة دارای برگ خنجوک افزایش یافت. تیمارها از نظر قابلیت هضم ظاهری مادة خشک، NDF، ADF و غلظت گلوکز و کلسترول خون اختلاف معنیداری نداشتند (05/0P>). قابلیت هضم پروتئین خام، غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه و نیتروژن اورهای خون در جیرة حاوی برگ خنجوک پایینتر بود (05/0P<). بهطورکلی استفاده از برگ خنجوک تا 30 درصد مادة خشک جیره بهصورت جایگزین با سیلاژ ذرت تأثیر منفی بر هضم ظاهری، فراسنجههای شکمبهای و خونی گوسفندان عربی نداشت.
شهین یادگاری؛ مصطفی ملکی؛ پویا زمانی؛ مهدی دهقان بنادکی
چکیده
هدف از تحقیق حاضر، بررسی آزمایشگاهی تأثیرات اسانس روغنی پونۀ کوهی در دوزهای مختلف (0، 250، 500، 750 و 1000 میلیگرم بر لیتر) بر کینتیک تولید گاز، برخی فراسنجههای هضم و تخمیر شکمبه، تولید متان و همچنین تعیین پتانسیل آن در کنترل اسیدوز شکمبهای در قالب آزمایشی چهار مرحلهای بود. در مرحلۀ اول به موازات افزایش دوز اسانس، حداکثر گاز تولیدی ...
بیشتر
هدف از تحقیق حاضر، بررسی آزمایشگاهی تأثیرات اسانس روغنی پونۀ کوهی در دوزهای مختلف (0، 250، 500، 750 و 1000 میلیگرم بر لیتر) بر کینتیک تولید گاز، برخی فراسنجههای هضم و تخمیر شکمبه، تولید متان و همچنین تعیین پتانسیل آن در کنترل اسیدوز شکمبهای در قالب آزمایشی چهار مرحلهای بود. در مرحلۀ اول به موازات افزایش دوز اسانس، حداکثر گاز تولیدی (A) و نرخ تولید گاز (b) بهصورت غیرخطی و فاز تأخیر (L) بهصورت خطی تغییر کردند که حداکثر مقدار A و b و حداقل مقدار L در سطح 250 میلیگرم بر لیتر اسانس مشاهده شد. در آزمایش دوم، قابلیت هضم حقیقی مادۀ خشک (IVTDMD) و آلی (IVTOMD) و غلظت کل اسیدهای چرب فرار (TVFA) در دوزهای بالای 500 کاهش یافتند. با این حال، مقدار گاز تولیدی بعد از 24 ساعت و تودۀ میکروبی (MB) با افزایش دوز اسانس تا 750 میلیگرم بر لیتر افزایش یافتند. همچنین نسبت مولی استات و پروپیونات در دوزهای بالای 500 میلیگرم بر لیتر، کاهش و نسبت بوتیرات افزایش یافت. استفاده از اسانس پونۀ کوهی موجب کاهش غیرخطی مقدار و درصد متان تولیدی شد، اما هیچکدام از سطوح استفادهشده، در کنترل اسیدوز شکمبهای تأثیری نداشت.
فاطمه شاکرمی؛ مرتضی چاجی؛ موسی اسلامی؛ طاهره محمدآبادی؛ محمد بوجارپور
چکیده
این مطالعه به منظور مقایسة قابلیت هضم پیت نیشکر عملآوریشده توسط قارچها و کل میکروارگانیسمهای شکمبة گاو و گاومیش انجام شد. قابلیت هضم مادة خشک (DM)، الیاف نامحلول در شویندة خنثی (NDF) و الیاف نامحلول در شویندة اسیدی (ADF) پیت نیشکر عملآوریشده توسط کل میکروارگانیسمها و قارچهای شکمبة گاو و گاومیش به روش هضم دو مرحلهای، تکنیک ...
بیشتر
این مطالعه به منظور مقایسة قابلیت هضم پیت نیشکر عملآوریشده توسط قارچها و کل میکروارگانیسمهای شکمبة گاو و گاومیش انجام شد. قابلیت هضم مادة خشک (DM)، الیاف نامحلول در شویندة خنثی (NDF) و الیاف نامحلول در شویندة اسیدی (ADF) پیت نیشکر عملآوریشده توسط کل میکروارگانیسمها و قارچهای شکمبة گاو و گاومیش به روش هضم دو مرحلهای، تکنیک تولید گاز و کشت اختصاصی قارچهای شکمبه اندازهگیری و مقایسه شد. قابلیت هضم آزمایشگاهی مادة خشک، NDF و ADF پیت نیشکر توسط کل میکروارگانیسمهای شکمبة گاومیش (به ترتیب 62، 31/32 و 22 درصد) بیشتر از گاو (به ترتیب 13/50، 07/27 و 25/16 درصد) بود (05/0P<). صرف نظر از نوع میکروارگانیسم قابلیت هضم مادة خشک NDF و ADF توسط گاومیش (13/54، 51/27 و 86/19 درصد) بیشتر از گاو (69/49، 54/24 و 67/14 درصد) بود (05/0P<). پتانسیل تولید گاز پیت نیشکر عملآوریشده در حضور کل میکروارگانیسمهای مایع شکمبة گاو از نظر عددی بیشتر از گاومیش بود (05/0P>). نرخ تولید گاز توسط کل میکروارگانیسمها و قارچهای شکمبة گاومیش به طور معناداری بیشتر از گاو بود (05/0P<). صرف نظر از نوع میکروارگانیسم، نرخ تولید گاز پیت نیشکر در گاومیش به طور معناداری بیشتر از گاو بود (05/0P<)؛ برعکس پتانسیل تولید گاز در گاو اندکی بیشتر بود (05/0P>). صرف نظر از نوع دام، قابلیت هضم و توان تولید گاز برای کل میکروارگانیسمها بیشتر از قارچها بود (05/0P<)، اما برای نرخ تولید گاز بین آنها تفاوتی وجود نداشت. در محیط کشت اختصاصی قارچهای شکمبه، قابلیت هضم مادة خشک پیت نیشکر توسط قارچها در گاومیش در روز دوازدهم بهطور معناداری بیشتر از گاو بود (05/0P<). تراکم قارچها در هر میلیلیتر مایع شکمبة گاو بیشتر از گاومیش بود (05/0P<). در کل، با وجود تعداد بیشتر قارچهای شکمبة گاو، میتوان گفت که توان قارچها و کل میکروارگانیسمهای شکمبة گاومیش در آزمایش حاضر بیشتر از گاو بود. بنابراین، نتایج برتری گاومیش به گاو هلشتاین در استفاده از مواد فیبری کمکیفیت را نشان داد.
فاطمه اصغرزاده؛ محمد حسن فتحی؛ محمد علی بهدانی
چکیده
تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر سیلوکردن و کاربرد کودهای نیتروژن و فسفربر ترکیب شیمیایی و فراسنجههای تجریهپذیری شکمبهای مادة خشک گیاه گلرنگ Carthamustinctorius L.)) انجام گرفت. گیاه گلرنگ در آذرماه 1388 کشت گردید و در اواخر خرداد 1389 در مرحلة گلدهی برداشت شد، با استفاده از دستگاه خردکن به قطعات 5-3 سانتیمتری تبدیل و بخشی از آن در سیلوهای آزمایشی ...
بیشتر
تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر سیلوکردن و کاربرد کودهای نیتروژن و فسفربر ترکیب شیمیایی و فراسنجههای تجریهپذیری شکمبهای مادة خشک گیاه گلرنگ Carthamustinctorius L.)) انجام گرفت. گیاه گلرنگ در آذرماه 1388 کشت گردید و در اواخر خرداد 1389 در مرحلة گلدهی برداشت شد، با استفاده از دستگاه خردکن به قطعات 5-3 سانتیمتری تبدیل و بخشی از آن در سیلوهای آزمایشی برای مدت 60 روز ذخیره شد. تیمارهای سیلویی آزمایشی عبارت بود از: علوفة کوددهی نشده، علوفة کوددهی شده با فسفر (100 کیلوگرم در هکتار)، علوفة کوددهی شده با نیتروژن (300 کیلوگرم در هکتار)، علوفة کوددهی شده با نیتروژن و فسفر (300 کیلوگرم نیتروژن و 100 کیلوگرم فسفر در هکتار)، سیلاژ حاصل از علوفة کوددهی نشده، سیلاژ حاصل از علوفة کوددهی شده با فسفر (100 کیلوگرم در هکتار)، سیلاژ حاصل از علوفة کوددهی شده با نیتروژن (300 کیلوگرم در هکتار) و سیلاژ حاصل از علوفة کوددهی شده با نیتروژن و فسفر (300 کیلوگرم نیتروژن و 100 کیلوگرم فسفر در هکتار). ترکیب شیمیایی، تجزیهپذیری مادة خشک و قابلیت هضم با استفاده از روشهای استاندارد برآورد گردید. کوددهی با نیتروژن و فسفر سبب کاهش مقدار الیاف نامحلول در شویندة خنثی و اسیدی و افزایش مقدار خاکستر، کلسیم و فسفر گیاه شد (05/0>P). کوددهی با نیتروژن سبب افزایش مقدار پروتئین خام، نیتروژن غیرپروتئینی، پروتئین محلول در بافر فسفات بورات و کاهش نیتروژن نامحلول در شویندة اسیدی گیاه شد (05/0>P). کوددهی با نیتروژن و فسفر و سیلوکردن گیاه سبب افزایش بخش سریع تجزیة مادة خشک، ثابت نرخ تجزیهپذیری و تجزیهپذیری مؤثر شکمبهای مادة خشک شد (05/0>P). همچنین کوددهی با نیتروژن و فسفر و نیز سیلوکردن گیاه موجب افزایش گاز تولیدی حاصل از بخش نامحلول، ثابت نرخ تولید گاز، انرژی قابل متابولیسم و مادة آلی قابل هضم آن شد. در مجموع استفاده از سیلاژ علوفة گلرنگ کوددهی شده با نیتروژن و فسفر در مقایسه با علوفة کوددهی نشده و سیلونشده توصیه میشود.
تقی نجفی؛ محمد رضا دهقانی؛ مصطفی یوسف الهی
چکیده
هدف از این پژوهش تعیین ترکیبات ارزش غذایی علف مورچه ( (Cressa creticaبا روش تولید گاز در شرایط آزمایشگاهی، تعیین قابلیت هضم در شرایط درونتنی، و تعیین مقادیر تجزیهپذیری با روش کیسههای نایلونی، در سه مرحلۀ فنولوژیکی (رویشی، گلدهی، و بذردهی) بود. مقدار پروتئین در مرحلۀ بذردهی بهصورت معنیداری کاهش یافت (01/0P<). اما مقادیر الیاف نامحلول ...
بیشتر
هدف از این پژوهش تعیین ترکیبات ارزش غذایی علف مورچه ( (Cressa creticaبا روش تولید گاز در شرایط آزمایشگاهی، تعیین قابلیت هضم در شرایط درونتنی، و تعیین مقادیر تجزیهپذیری با روش کیسههای نایلونی، در سه مرحلۀ فنولوژیکی (رویشی، گلدهی، و بذردهی) بود. مقدار پروتئین در مرحلۀ بذردهی بهصورت معنیداری کاهش یافت (01/0P<). اما مقادیر الیاف نامحلول در شویندۀ خنثی و الیاف نامحلول در شویندۀ اسیدی در مرحلۀ بذردهی افزایش یافت (01/0P<). با پیشرفت در مراحل فنولوژیکی رشد، میزان تجزیهپذیری مادۀ خشک و بخش سریعتجزیۀ (a) و کندتجزیۀ (b) مادۀ خشک کاهش یافت (01/0P<). در مرحلۀ بذردهی تولید گاز در مقایسه با مرحلۀ رویشی و گلدهی افزایش یافت (01/0P<). میزان گوارشپذیری ظاهری مادۀ آلی در شرایط برونتنی برای سه مرحلۀ فنولوژیکی رویشی، گلدهی، و بذردهی بهترتیب 34/56، 04/58، و 44/58 درصد و انرژی قابل دگرگشت بهترتیب 40/8، 71/8، و 69/8 مگاژول در کیلوگرم بود (01/0P<). گوارشپذیری ظاهری الیاف نامحلول در شویندۀ خنثی و الیاف نامحلول در شویندۀ اسیدی این گیاه با افزایش لیگنینیشدن دیوارۀ سلولی در مرحلۀ گلدهی و بذردهی در گوسفند ازنظر عددی کاهش یافت. نتایج این پژوهش تأثیر معنیدار مراحل گوناگون رشد بر ارزش غذایی علف مورچه را نشان داد. با توجه به نتایج آزمایشهای انجامشده در ارتباط با ترکیب شیمیایی، میزان تولید گاز، و آزمایش گوارشپذیری ظاهری، مرحلۀ رویشی علف مورچه ارزش غذایی بالاتری در مقایسه با مراحل گلدهی و بذردهی دارد. با وجود این لازم است علاوه بر بررسی میزان مواد ضد تغذیهای این گیاه، مرحلۀ اقتصادی برداشت، و تأثیر روشهای گوناگون مصرف بر ارزش غذایی این گیاه در پژوهشهای آتی تعیین شود.
محمد جواد ابرقوئی؛ یوسف روزبهان
چکیده
این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیرات سطوح گوناگون عصارۀ تفالۀ انگور بر تولید گاز بهروش آزمایشگاهی و برخی پارامترهای تخمیر شکمبه مانند سوبسترای تجزیهشده، اسیدهای چرب فرّار، و تولید پروتئین میکروبی با استفاده از شیرابۀ شکمبه گوسفند انجام شد. برای تهیۀ عصاره، تفالۀ انگور خشک با نسبت وزنی مساوی با آب مقطر مخلوط گردید و در سطوح صفر، ...
بیشتر
این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیرات سطوح گوناگون عصارۀ تفالۀ انگور بر تولید گاز بهروش آزمایشگاهی و برخی پارامترهای تخمیر شکمبه مانند سوبسترای تجزیهشده، اسیدهای چرب فرّار، و تولید پروتئین میکروبی با استفاده از شیرابۀ شکمبه گوسفند انجام شد. برای تهیۀ عصاره، تفالۀ انگور خشک با نسبت وزنی مساوی با آب مقطر مخلوط گردید و در سطوح صفر، 15، و 30 میلیگرم ترکیبات فنولیک کل بهازای گرم مادۀ خشک به جیرۀ پایه اضافه شد. جیرۀ پایه شامل علف یونجه خشک، کنجالۀ سویا، و دانۀ جو بود. تولید گاز در زمانهای 3، 6،8، 12، 16، 24، 48، 72، 96، و120 ساعت بعد ازانکوباسیون ثبت گردید. بعد از 24 ساعت، انکوباسیون متوقف و سوبسترای تجزیهشدۀ واقعی تعیین شد. پارامترهای تخمیر شکمبه مانند Partitioning factor (PF24)، تولید گاز در 24 ساعت، قابلیت هضم آزمایشگاهی مادۀ آلی، انرژی متابولیسمپذیر، و تولید پروتئین میکروبی محاسبه گردید. استفاده از عصارۀ تفالۀ انگور بر مقادیر تولید گاز مجانب (A)، زمان تاخیر (L)، سوبسترای تجزیهشدۀ واقعی، تولید گازدر 24 ساعت، قابلیت هضم مادۀ آلی، و انرژی متابولیسمپذیر تأثیری نداشت. ولی تولید پروتئین میکروبی (005/0=Q) و مقدار PF24 (023/0=L و 004/0=Q) افزایش یافت. استفاده از عصارۀ تفالۀ انگور بر مقادیر کل اسیدهای چرب فرّار و استات اثر معنیداری نداشت. مقدار پروپیونات با افزودن عصاره افزایش یافت (048/0=Q) و مقدار بوتیرات (004/0=L) و نسبت استات به پروپیونات (001/0=Q) در دو سطح عصاره در مقایسه با جیرۀ شاهدکاهش یافت. مقدار آمونیاک (0001/0P<) در دو سطح عصارۀ اضافهشده در مقایسه با جیرۀ شاهد کاهش یافت. مقادیر کل پروتوزوآ و زیرخانوادۀ انتودینینه در زمانهای 3، 12 ، و 24 ساعت بعد از انکوباسیون در دو سطح عصاره در مقایسه با جیرۀ شاهد کاهش یافت. دو جنس ایزوتریچا (0001/0>L و 0001/0>Q) و داسیتریچا (003/0=L و 030/0=Q) و زیرخانوادههای دیپلودینینه (0009/0=L و 012/0=Q) و افریوسکالسینه (0001/0>L و 0001/0>Q) نیز در ساعت 24 بعد از افزودن عصاره کاهش نشان داد. در کل، استفاده از عصارۀ تفالۀ انگور بدون تأثیر منفی بر قابلیت هضم، تولید پروتئین میکروبی را افزایش و مقدار آمونیاک و پروتوزوآ را کاهش داد.
علیرضا شیبک؛ مصطفی یوسف الهی
چکیده
این پژوهش به منظور تعیین ارزش غذایی سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با استفاده از روش کیسه های نایلونی و آزمون تولید گاز انجام شد. تیمارهای آزمایشی مورد مطالعه شامل: 1- ساقه و برگ درخت موز بصورت تازه ( تیمار شاهد)،2- سیلوی ساقه و برگ درخت موز، 3- سیلوی ساقه و برگ درخت موز + 15 درصد خرمای وازده، 4- سیلوی ساقه و برگ درخت موز + 5 درصد کاه گندم و 5- سیلوی ...
بیشتر
این پژوهش به منظور تعیین ارزش غذایی سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با استفاده از روش کیسه های نایلونی و آزمون تولید گاز انجام شد. تیمارهای آزمایشی مورد مطالعه شامل: 1- ساقه و برگ درخت موز بصورت تازه ( تیمار شاهد)،2- سیلوی ساقه و برگ درخت موز، 3- سیلوی ساقه و برگ درخت موز + 15 درصد خرمای وازده، 4- سیلوی ساقه و برگ درخت موز + 5 درصد کاه گندم و 5- سیلوی ساقه و برگ درخت موز + 5 درصد کاه گندم + 15 درصد خرمای وازده بود. پس از دو ماه، سیلو ها باز و pH و خصوصیات ظاهری مواد سیلو شده اندازه گیری شد. سپس ترکیبات شیمیایی به روش استاندارد، تجزیهپذیری ماده خشک به روش کیسه های نایلونی و گوارش پذیری ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم به روش تکنیک تولید گاز تعیین شد. نتایج نشان داد که افزودن خرمای وازده سبب کاهش دیواره سلولی و افزایش کربوهیدرات محلول شد، بنابراین، باعث بهبود کیفیت نمونه های سیلو گردید. تجزیه پذیری موثر در سیلوی ساقه و برگ درخت موز با 15% خرمای وازده بالاترین مقدار و ساقه و برگ درخت موز با 5 % کاه گندم پایین ترین مقدار بود ) 05/0 (p
زهرا حسینی نژادد؛ مصطفی یوسف الهی؛ حسن فضائلی
چکیده
از پنج گونه از گیاهان شورپسند غالب در منطقه سیستان شامل علف شور (Salsola griffithii) ، سلمه تره(Chenopodium album) ، بونی (Aeluropus logopoidies) ، دم روباهی (Alopecurus textillis) و ازمک (Cardaria draba) در اواخر مرحله رویشی نمونه برداری شد. نمونه ها در شرایط سایه خشک و سپس آسیاب شدند و ترکیبات شمیایی آن ها شامل: ماده خشک، ماده آلی، خاکستر، پروتئین خام، چربی خام، دیواره سلولی و ...
بیشتر
از پنج گونه از گیاهان شورپسند غالب در منطقه سیستان شامل علف شور (Salsola griffithii) ، سلمه تره(Chenopodium album) ، بونی (Aeluropus logopoidies) ، دم روباهی (Alopecurus textillis) و ازمک (Cardaria draba) در اواخر مرحله رویشی نمونه برداری شد. نمونه ها در شرایط سایه خشک و سپس آسیاب شدند و ترکیبات شمیایی آن ها شامل: ماده خشک، ماده آلی، خاکستر، پروتئین خام، چربی خام، دیواره سلولی و دیواره سلولی منهای همی سلولز در آزمایشگاه اندازه گیری شد. تجزیه پذیری ماده خشک به روش in situ ، گوارش پذیری ماده آلی (OMD) و انرژی قابل متابولیسم (ME) به روش تولیدگاز برآورد گردید. نتایج نشان داد که در بین گونه های مورد مطالعه از نظر ترکیبات شیمیایی اختلافات معنی دار وجود داشت (05/0>p). میزان پروتئین خام بین 93/5 تا 73/14 درصد ، دیواره سلولی بین 30/34 تا 82/66 درصد و دیواره سلولی منهای همی سلولز بین 64/13 تا 46/41 درصد در ماده خشک متغیر بود. میزان خاکستر در علف شور بسیار بالا (87/46 درصد) و در گونه های دیگر بین 63/12 تا 18/16 درصد متغیر بود. میزان گوارش پذیری ماده آلی بین 13/66 تا 24/76 درصد بود که بیشترین آن مربوط به گونه علف شور و کمترین آن مربوط به گونه ازمک بود در حالی که میزان ماده آلی قابل گوارش در ماده خشک در علف شور (به دلیل خاکستر زیاد) کمترین حد (51/40درصد) و انرژی قابل متابولیسم آن نیزنسبت به گونه های دیگر پایین تر (95/6 در مقابل 47/9 تا 37/10 مگا ژول در کیلو گرم) بود (05/0p