پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Effects of different strategies for selection of animals as reference population on the accuracy of genomic evaluation for moderate heritability traits in dairy cattleتأثیر راهبردهای مختلف انتخاب حیوانات گروه مرجع بر درستی ارزیابی ژنگانی برای صفات با وراثتپذیری متوسط در جمعیت گاو شیری196204110.22059/ijas.2017.118008.653285FAآزادهبوستاناستادیار، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی مغانالهامرضوان نژاداستادیار، گروه بیوتکنولوژی، پژوهشگاه علوم و تکنولوژی محیطی و علوم پیشرفته، دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفتهاردشیرنجاتی جوارمیدانشیار، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0002-0228-011Xنعمتهدایت ایوریقاستادیار دانشگاه محقق اردبیلی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، گروه علوم دامی0000-0002-6802-6739رضاسید شریفیاستادیار، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلیJournal Article20150210An important question about genomic evaluation is the effectiveness of using superior animals as reference population, on the accuracy of estimated breeding values of selection candidates. In this research, the accuracy of genomic evaluation is selecting superior animals as reference population (strategy1) was compared to situations in which the animals in reference population were a random sample of population (strategy2) and superior and inferior animals (strategy3). Best linear unbiased prediction method was used to estimate marker effects. The results showed that using only superior animals as reference population would decrease the accuracy of genomic evaluation. If the ratio of animals in the reference group is low (for example 10%) the difference between strategy1 and the other strategies would be more than the situation in which this ratio is high (for example 50%). For example in situation that the generation before validation set (generation four) was used as reference population, the accuracy of strategy1 was about 0.34 lower than strategy3 when 10% of animals were used as reference population but this difference was decreased to 0.04 when 50% of animals were used as reference population. These results showed that genotyping and using some of no superior animals in the reference population, beside to superior animals with high accurate traditional estimated breeding values, could lead to increase in the accuracy of genomic evaluation.یکی از پرسشهای مطرح در زمینة ارزیابی ژنگانی (ژنومیک)، تأثیرگذاری یا تأثیرگذار نبودن استفاده از حیوانات برتر بهعنوان گروه مرجع، بر درستی ارزش اصلاحی برآوردی کاندیدای انتخاب است. در این تحقیق درستی ارزیابی ژنگانی در شرایطی که تنها حیوانات برتر در جمعیت مرجع بودند (راهبرد1) با شرایطی که حیوانات گروه مرجع نمونهای تصادفی از جمعیت بودند (راهبرد2) و شرایطی که این گروه از بین برترین و ضعیفترین حیوانات انتخاب شده بودند (راهبرد3) مقایسه شد. برای برآورد اثرات نشانگرها از مدل بهترین پیشبینی نااریب خطی استفاده شد. نتایج نشان داد که به کار بردن تنها حیوانات برتر بهعنوان جمعیت مرجع میتواند باعث کاهش درستی ارزیابی ژنگانی شود. اگر نسبت حیوانات در گروه مرجع کم باشد (بهطور مثال 10درصد)، تفاوت بین راهبرد1 و دیگر راهبردها بیشتر از شرایطی است که این نسبت زیاد باشد (بهطور مثال 50درصد). بهعنوانمثال در شرایطی که 10درصد حیوانات نسل چهارم (نسل پیش از گروه تأیید) بهعنوان جمعیت مرجع استفاده شدند، درستی ارزشهای اصلاحی برآوردی راهبرد3، 34/0 بیشتر از راهبرد1 بود ولی تفاوت این دو راهبرد هنگامیکه 50درصد حیوانات در جمعیت مرجع بودند، تنها 04/0 بود. نتایج نشان داد افزون بر حیوانات برتر که ارزش اصلاحی برآوردی سنتی با درستی بالا دارند، تعیین ژنوتیپ شماری از حیواناتی که از نظر ژنتیکی برتر نیستند و قرار گرفتن آنها در جمعیت مرجع، میتواند باعث افزایش درستی ارزیابی ژنگانی شود.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522The pattern of linkage disequilibrium in three native Iranian sheep breedsبررسی الگوی عدم تعادل پیوستگی در سه نژاد از گوسفندان بومی ایران11186204210.22059/ijas.2017.221876.653485FAسمیهبارانیدانشجوی کارشناسی ارشد ژنتیک و اصلاح نژاد دام، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0009-0006-4374-4343محمدمرادی شهربابکاستاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0003-1560-7641اردشیرنجاتی جوارمیدانشیار، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0002-0228-011Xمحمد حسینمرادیاستادیار، گروه علوم دامی، دانشگاه اراک0000-0001-5877-0866محسنقلی زادهاستادیار، گروه علوم دامی، دانشگاه ساری0000-0003-4544-1566مجیدخان سفیداستادیار، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0002-5091-7293Journal Article20161204Understanding the pattern of linkage disequilibrium (LD) in different populations provides useful information for genomic selection (GS), genome wide association studies (GWAS) and identification of genetic architecture of traits by estimating the persistence of LD phase between markers and quantitative trait loci (QTL). The aim of this research was to estimate of the extent of LD in three Iranian native sheep breeds. Therefore, 186 blood samples were taken from three sheep breeds (96 Baluchi, 45 lori-Bakhtiari and 45 Zel) and genotyped by Illumina ovine 50K SNPChip, then linkage disequilibrium in any breed were measured using r<sup>2</sup>. The results showed that the highest average values of r<sup>2</sup> at inter marker distance of less than 10Kb were 0.392± 0.323, 0.360±0.308 and 0.340±0.306 in Baluchi, Lori-Bakhtiari and Zel, respectively. The highest average values of r<sup>2</sup> in autosome chromosomes of each breed were obtained for chromosome 24 and 25 in Baluchi, 9 and 21 in Lori-Bakhtiari and 23 and 24 in Zel. The amount of LD reduced with increasing the distance between markers, the extent of LD was less than 0.1 at inter marker distances greater than 100Kb. The comparison of correlation coefficients LD between different breeds showed a strong persistence of LD phase between Zel and Lori-Bakhtiari breeds which is probably due to recent common ancestors between these two breeds. Generally, with increase amount of LD means that lower marker density in association studies will be required. The results of this study showed to achieve genomic prediction accuracy of 85% (assuming there is no other accuracy limiting factor) and robust GWAS results, the density of markers must be higher than 50K SNPChip.شناخت الگوی عدم تعادل پیوستگی در جمعیتهای مختلف اطلاعات سودمندی برای بررسیهای انتخاب ژنومیک (ژنومیک) (GS) و پویش ژنوم یا ژنوم (GWAS) و شناخت معماری ژنتیکی صفات از طریق بررسی فاز پایداری عدم تعادل پیوستگی بین نشانگر و جایگاه صفت کمی فراهم میکند. هدف از این پژوهش بررسی عدم تعادل پیوستگی در سه نژاد از گوسفندان بومی ایران (بلوچی، لری-بختیاری و زل) است. بدین منظور از 186 نمونه گوسفند (شامل 96 نمونه بلوچی، 45 نمونه لری بختیاری و 45 نمونه زل) خونگیری به عمل آمد و با استفاده از آرایههای Ovine 50K SNPChip شرکت ایلومینا تعیین ژنوتیپ و آنگاه عدم تعادل پیوستگی در هر نژاد با استفاده از آماره r<sup>2</sup> اندازهگیری شد. بنابر نتایج این بررسی، بیشترین میانگین LD در فاصلههای کمتر از Kb10 در نژاد بلوچی، لری بختیاری و زل بهترتیب 323/0±392/0، 308/0±360/0 و 306/0±340/0 برآورد شد. بررسیLD در کروموزومهای اتوزوم هر نژاد، کروموزومهای 24 و 25 در نژاد بلوچی، 9 و 21 در نژاد لری بختیاری و 23 و 24 در نژاد زل بیشترین میانگین r<sup>2</sup> را داشتند. بررسی همبستگی عدم تعادل پیوستگی بین نژادهای مختلف، بیشترین پایداری فاز LD را بین نژادهای زل و لری بختیاری نشان داد که احتمال دارد ناشی از وجود نیاکان مشترک بین این نژادها باشد. هر چه میزان LD بالاتر باشد تراکم نشانگری پایینتری در بررسیهای ارتباطی مورد نیاز است. نتایج این بررسی مشخص کرد برای به دست آمدن صحت 85 درصدی (با فرض اینکه دیگر عاملهای مؤثر بر صحت انتخاب ژنومیک برطرف شده باشد) در بررسیهای انتخاب ژنومیک و GWAS به آرایههایی با تراکم نشانگری بالاتر از 50K نیاز خواهد بود.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Effects of dietary anion-cation balance during starter period on performance, small intestine morphology, serum electrolyte level, and tibial mineralization in broiler chicksتأثیر تعادل آنیون-کاتیون جیره در دورة آغازین بر عملکرد، ریختشناسی رودة باریک، سطح الکترولیتهای سرم و کانی شدن استخوان درشتنی جوجههای گوشتی19286204410.22059/ijas.2017.216280.653470FAسهیلاآذرزرتشتدانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی دانشکدة کشاورزی، دانشگاه کردستاناحمدکریمیدانشیار، گروه علوم دامی دانشکدة کشاورزی، دانشگاه کردستانقربانعلیصادقیاستاد، گروه علوم دامی دانشکدة کشاورزی، دانشگاه کردستانJournal Article20160928This experiment was carried out to investigate the effects of starter period’s (1 to 10 d) dietary cation-anion balance on performance, tibia bone mineralization, serum electrolyte level, carcass characteristics and small intestine morphology. A total of 280 day-old broiler chicks of Ross 308 strain were used in a completely randomized design. Treatments consisted of five different level of dietary cation-anion balance (150, 200, 250, 300, and 350 mEq/Kg) and each of them replicated four times (14 birds per replicate). The results showed that feeding a diet with anion-cation balance of 350 mEq/Kg, significantly (P<0.05) reduced body weight and weight gain during starter and grower periods, feed intake reduced and feed conversion ratio increased during starter period. Dietary cation-anion balance had no significant effects on serum electrolytes, relative weight of carcass and gastrointestinal organs to body weight and intestinal morphology. Reducing dietary cation-anion balance level to less than 300 mEq/Kg had no significant (P>0.05) effects on tibia bone ash content, but significantly (P<0.05) reduced the phosphorus and calcium content of tibia ash at 21 and 42 days of age, respectively. In conclusion, the results indicated that maintaining appropriate dietary cation-anion balance during starter period (200 to 300 mEq/kg) is utmost important to achieve optimal broiler chicks’ performance.این آزمایش بهمنظور تعیین میزان تأثیر سطوح مختلف تعادل آنیون-کاتیون جیره در مرحلة آغازین (1 تا 10 روزگی) بر عملکرد جوجههای گوشتی، میزان کانی شدن استخوان درشتنی، الکترولیتهای سرم، ویژگیهای لاشه و ریختشناسی رودة باریک انجام گرفت. در این آزمایش از 280 قطعه جوجة گوشتی سویة راس 308 در قالب طرح کامل تصادفی استفاده شد. گروههای آزمایشی عبارت از پنج سطح مختلف تعادل آنیون-کاتیون جیرة (150، 200، 250، 300 و 350 میلیاکیوالان در کیلوگرم) در چهار تکرار و هر تکرار شامل چهارده قطعه جوجه بودند. نتایج نشان داد که تغذیه با استفاده از جیرة دارای تعادل آنیون-کاتیون 350 میلیاکیوالان در کیلوگرم، موجب کاهش وزن زنده و میانگین افزایش وزن در دورههای آغازین و رشد، کاهش مصرف خوراک و افزایش ضریب تبدیل خوراک در دورة آغازین شد. تعادل آنیون-کاتیون جیره بدون تأثیر معنیداری روی الکترولیتهای سرم، وزن نسبی اجزاء لاشه و ریختشناسی روده بود. کاهش سطح آنیون-کاتیون جیره به کمتر از 300 میلیاکیوالان در کیلوگرم، بدون تأثیر بر خاکستر استخوان، موجب کاهش معنیدار (05/0>P) فسفر و کلسیم درشتنی به ترتیب در سنین 21 و 42 روزگی شد. بهطورکلی نتایج بیانگر اهمیت تأمین سطح مناسب تعادل آنیون-کاتیون جیره در مرحلة آغازین (200 تا 300 میلیاکیوالان در کیلوگرم جیره) برای دستیابی به عملکرد بهینه در جوجههای گوشتی است.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522The effect of different sources of Fat supplement on growth performance, blood metabolites and ruminal parametersتأثیر تغذیة منابع مختلف چربی بر عملکرد رشد، شاخصهای خونی و شکمبهای گوسالههای پرواری نر هلشتاین29376204310.22059/ijas.2017.200496.653421FAشاهپورخیرآبادیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرجمهدیدهقان بنادکیدانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0001-8448-1371مهدیگنج خانلودانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0002-1854-321XJournal Article20160406The aim of this study was to evaluate the effect of starch sources replacement by fat supplements on growth performance, rumen fermentation and blood metabolite parameters of Holstein young bulls. 28 Holstein young bulls (274±31 Kg BW) were fed with four diets containing 1) diet with high level of saturated fat supplement 2) diet with low level of saturated fat supplement 3) diet with high level of unsaturated fat supplement and 4) low level of unsaturated fat supplement for in completely randomized design duration about 100 days. Diets were formulated to be isoenergetic and isonitrogenous. Body weight changes and dry mater intake, were measured montly and daily repectively. Daily body weight gain, final weight, DMI and feed conversation rate were not different between treatments. Individual volatile fatty acids concentration not affected by treatments. Blood metabolite parameter were measured and there was no significant effect observed between treatments except for total cholesterol which in diets with high level of crude fat (6.9%) was grater (p<0.05) than diets with low level of crude fat (3.8%). Finally, based on the results, it can be concluded that fatty acids supplements can be used as an energy source in feedlot farms in shortage of grain.هدف از این تحقیق بررسی تأثیر جایگزینی سطوح مختلف چربی و انواع مکملهای آن بهجای منابع نشاستهای جیره بر عملکرد رشد، تخمیر شکمبهای و شاخصهای خونی در تغذیة گوسالههای نر پرواری هلشتاین بود. در این آزمایش 28 رأس گوسالة نر پرواری هلشتاین Kg BW)9/31±274) در قالب طرح کامل تصادفی به مدت صد روز با چهار جیرة غذایی (1- سطح بالای چربی اشباعشده، 2- سطح پایین چربی اشباعشده، 3- سطح بالای چربی غیراشباع، 4- سطح پایین چربی غیراشباع) تغذیه شدند. جیرهها صورت همانرژی و همپروتئین ترکیب و مخلوط (فرموله) شدند. شاخصهای عملکردی مربوط به مصرف خوراک روزانه و تغییرپذیری وزن بدن بهصورت روزانه محاسبه شد. نتایج مربوط به تغییر وزن روزانه، وزن نهایی، مصرف خوراک روزانه و ضریب تبدیل غذایی تفاوتی را میان تیمارها نشان ندادند. شاخصهای شکمبهای و خونی نیز اندازهگیری شدند و بین میانگین تیمارها تفاوت معنیداری دیده نشد، غیر از سطح کلسترول خون که در تیمارها با سطح چربی بالا میزان بالاتری (05/0P<) داشت. درنهایت با توجه به شاخصهای اندازهگیریشده مشخص شد که با در نظر گرفتن هزینة نهایی جیرهها و دسترسی به مواد خوراکی مختلف میتوان از پودر چربی برای تأمین انرژی جیرة پرواری استفاده کرد.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Genome-wide evaluation of effective population size in some Iranian sheep breeds using linkage disequilibrium informationارزیابی ژنگانی اندازة مؤثر جمعیت برخی از نژادهای گوسفند ایرانی با استفاده از اطلاعات عدم تعادل پیوستگی39496204510.22059/ijas.2017.213736.653464FAمحمدحسینمرادیاستادیار گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایران0000-0001-5877-0866امیرحسینخلت آبادی فراهانیاستادیار گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایراناردشیرنجاتی جوارمیدانشیار گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0002-0228-011XJournal Article20160821The aim of the present study was to estimate the effective population size (Ne) in some Iranian sheep breeds using genome wide SNP data. A total of 217 animal samples consisting of 45, 37, 34, 35, 45 and 11 samples from Zel, Afshari, Moghani, Qezel, Lori-Bakhtiari and a wild-type of Iranian sheep breeds, genotyped by Illumina OvineSNP50K Beadchip assay were used in this study respectively. This study has been performed in collaboration with the Ovine HapMap project. The Ne was estimated using linkage disequilibrium across 4 up to 3500 generations ago. The result of principal component analysis (PCA) indicated that all breeds will be separated from each other in the first two principal components. Average expected and observed heterozygosity for different breeds ranged 0.36-0.37 and 0.37-0.43 respectively. The Ne results showed a decreasing trend over the last 3500 generations for all breeds, with an increasingly slope since about last 550 generations. The Ne in Iranian sheep breeds for 4 generations ago were ranged from 9 up to 89. The highest historically effective population size was found for Zel breed (89 heads) and the lowest for Afshari (44 heads) and wild_type (9 heads) sheep breeds. Generally, the results indicated that although a considerable genetic variation exists in these populations, however Ne has been decreased strongly in Iranian sheep breeds especially in Afshari and wild-type sheep breeds during recent years and designing of appropriate programs is necessary to conserve remaining purebred animals of these indigenous sheep breeds. هدف از این تحقیق برآورد اندازة مؤثر (Ne) برخی از نژادهای گوسفند ایرانی با استفاده از اطلاعات نشانگرهای SNP در سطح ژنگان (ژنوم) بود. به این منظور از اطلاعات ژنگانی مجموع 217 نمونه حیوان شامل 45، 37، 34، 35، 45 و 11 نمونه بهترتیب از نژادهای زل، افشاری، مغانی، قزل، لریبختیاری و یک نژاد گوسفند وحشی ایرانی که با استفاده از آرایههای Illumina OvineSNP50K Beadchip تعیین ژنوتیپ شدهاند، استفاده شد. این تحقیق با همکاری پروژة Sheep HapMap انجام شد. اندازة مؤثر با استفاده از اطلاعات نداشتن تعادل پیوستگی (لینکاژی) در طی 4 تا 3500 نسل پیش محاسبه شد. نتایج تجزیة مؤلفههای واریانس (PCA) نشان داد که همة نژادها با استفاده از دو مؤلفة اول از همدیگر مجزا میشوند. میانگین ناخالصی (هتروزیگوسیته) مورد انتظار و مشاهدهشده در نژادهای مختلف بهترتیب در دامنة 37/0-36/0 و 43/0-37/0 بهدست آمد. نتایج بهدستآمده از محاسبة اندازة مؤثر در نژادهای مختلف، نشاندهندة روند کاهش تدریجی Ne در طی 3500 سال گذشته تاکنون با یک شیب کاهشی زیاد در حدود 550 نسل پیش برای همة نژادها بود. اندازه Ne در نسلهای حاضر (4 نسل قبل) در نژادهای گوسفند ایرانی در دامنه 89-9 رأس بود. بیشترین Ne در نژاد زل (89 رأس) و کمترین در نژادهای افشاری (44 رأس) و نژاد وحشی گوسفند (9 رأس) مشاهده شد. درمجموع، نتایج این تحقیق نشان داد که باوجود تنوع ژنتیکی مناسب در این جمعیتها، اندازة مؤثر آنها بهویژه در نژاد گوسفند افشاری و نژاد وحشی در طی نسلهای اخیر بهشدت کاهش یافته است و طراحی برنامههای مناسب برای حفاظت از حیوانات خالص باقیماندة این نژادهای بومی ضروری است.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Storage of rooster semen in liquid form using alcoholic extract of rosemaryذخیرهسازی منی خروس بهصورت مایع با استفاده از عصارۀ الکلی رزماری51596204610.22059/ijas.2017.221168.653480FAهانیهرمضانی نژاددانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکدة علوم کشاورزی، دانشگاه گیلانمحمدروستایی علی مهردانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدة علوم کشاورزی، دانشگاه گیلانJournal Article20161205Current experiment was conducted to evaluate the effect of alcoholic extract of rosemary leaves on rooster sperm storage at 4 °C by using eight mature roosters. Semen collection was performed three days’ interval in 5 times. In each session, ejaculates were pooled, split into six parts and the amounts of 0 (R0), 10(R10), 20 (R20), 30 (R30), 40 (R40) and 50 µg/mL (R50) of rosemary extract were added to each part. After that, samples were chilled to 4 ℃ and kept until 72 h. Sperm viability (by staining Hoechst 33258), motility and functional membrane integrity were evaluated at 0 (T0), 24 (T24), 48 (T48) and 72 h (T72). Concentration of malondialdehyde (MDA) was determined to assay lipid peroxidation by one million spermatozoa at 48 h. The results showed that the concentration of MDA was lower in R50 (0.93 nM) than control (1.15 nM), but, it was higher than R40 (0.82 nM, P<0.05). Membrane integrity and sperm viability were higher in 40 µg/mL rosemary extract (75.72% and 73.56%, respectively) than control (70.6% and 69.08%, respectively) and 10 µg/mL extract (71.56% and 69.72%, respectively; P<0.05). There was interaction between rosemary extract and storage time on sperm motility (P<0.05). After 72 h, sperm motility was higher R40 (46%) than R0 (34%), R10 (35.6%) and R20 (38.8%, P<0.05). Therefore, rosemary extract improves quality of rooster spermatozoa during storage at 4 °C.این آزمایش برای بررسی عصارۀ الکلی برگ رزماری بر ذخیرهسازی اسپرم خروس در <sup>°</sup>C 4 آزمایشی با استفاده از هشت قطعه خروس بالغ انجام شد. گردآوری منی سه روز یکبار در پنج نوبت انجام شد. انزالها در هر نوبت پس از تجمیع به شش قسمت تقسیم و مقدار 0 (R0)، 10 (R10)، 20(R20)،30 (R40)، 40 و 50 (R50) میکروگرم عصارۀ الکلی رزماری در میلیلیتر به هر قسمت اضافه شد. سپس نمونهها تا <sup>°</sup>C 4 سرد شد و بهمدت 72 ساعت در این دما نگهداری شد. در زمانهای 0 (T0)، 24 (T24)، 48 (T48) و 72 (T72) ساعت ذخیرهسازی، سلامت غشای پلاسمایی، زندهمانی (رنگآمیزی هوخست 33258) و تحرک اسپرم ارزیابی شد. در زمان 48 بهمنظور بررسی پراکسیداسیون چربی، غلظت مالوندیآلدهید (MDA) در یک میلیون اسپرم اندازهگیری شد. نتایج نشان داد، غلظت MDA در تیمار R50 (nM 93/0) کمتر از شاهد (nM15/1) و بیشتر از R40 (nM82/0) بود (05/0><em>P</em>). سلامت غشای پلاسمایی و زندهمانی اسپرم در غلظتهای µg/mL 40 عصارۀ الکلی رزماری (به ترتیب 72/75درصد و 56/73درصد) از غلظتهای 0 (بهترتیب 60/70درصد و 08/69درصد) و µg/mL 10 (به ترتیب 56/71درصد و72/69درصد ) عصاره بیشتر بود (05/0><em>P</em>). اثر متقابل عصارۀ الکلی رزماری و زمان ذخیرهسازی بر تحرک پیشروندۀ اسپرم خروس معنیدار بود (05/0><em>P</em>). پس از 72 ساعت، تحرک پیشروندۀ اسپرم در تیمار R40 (46درصد) بیشتر از تیمارهای R0 (34درصد)، R10 (6/35درصد) و R20 (8/38درصد) بود (05/0><em>P</em>). بنابراین عصارۀ الکلی رزماری سبب بهبود کیفیت اسپرم خروس طی ذخیرهسازی در <sup>°</sup>C 4 شد.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Estimate of genetic parameters of egg quality traits in Mazandaran native hensبرآورد فراسنجههای ژنتیکی صفات کیفی تخممرغهای بومی مازندران61676204710.22059/ijas.2017.34200.653097FAهماسلیمانیدانشجوی سابق کارشناسی ارشد، دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه زنجانرسولواعظ ترشیزیدانشیار، دانشکدة کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس، تهران0000-0003-2781-7558مرادپاشااسکندری نسبدانشیار، دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه زنجان0000-0002-0270-9625سید رضامیرایی آشتیانیاستاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0003-3597-4385محمد حسینشهیراستادیار، دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه زنجان0000-0003-2327-1877Journal Article20131008<span>A total of 37300 records of egg weight (EW) and 1540 records of egg quality traits, namely, albumen weight (AW), yolk weight (YW), egg shell weight (ESW), egg shell strength (ESS), egg shell thickness (EST) and haugh unit (HU) of Mazandaran native hens were used to estimate genetic and phenotypic parameters. Egg weight data collected during 1991 to 2006 and egg quality traits were measured in 3 consecutive days on 769 hens. Data were analyzed with restricted maximum likelihood procedure by using multiple-trait animal model. Estimates of heritabilities were 0.471, 0.747, 0.334, 0.595, 0.218, 0.465 and 0.536 for EW, AW, YW, ESW, ESS, EST and HU, respectively. The genetic correlation between HU and AW was positive and low (0.11), whereas it was negative and low with other egg quality traits. The EW had a positive and high genetic correlation with AW (0.95) and moderate with YW (0.45) and EST (0.39). The range of genetic correlations among all other traits varied from 0.04 (between AW and ESS) to 0.81 (between EST and ESS). These estimates for phenotypic correlations ranged from -0.13 (between YW and HU) to 0.95 (between EW and YW). These results indicated that selection based on EW may increase YW, AW and egg shell quality.</span><span lang="FA" dir="RTL">در این بررسی از اطلاعات مربوط به 37300 رکورد وزن تخممرغ و 1540 رکورد وزن سفیده، وزن زرده، وزن پوسته، استحکام پوسته، ضخامت پوسته و واحد هاو مرغهای بومی مازندران برای برآورد فراسنجههای ژنتیکی ویژگیهای کیفی تخممرغ استفاده شد. رکوردهای وزن تخممرغ در طی سالهای 1371 تا 1385 و دیگر رکوردها در سال 1385 از تخممرغهای 3 روز متوالی 769 مرغ گردآوریشده بود. برآوردها با روش حداکثر درستنمایی محدود شده (</span><span>REML</span><span lang="FA" dir="RTL">) و مدل حیوان چند صفتی انجام گرفت. وراثتپذیری وزن تخممرغ، وزن سفیده، وزن زرده، وزن پوسته، استحکام پوسته، ضخامت پوسته و واحد هاو به ترتیب 471/0، 747/0، 334/0، 595/0، 218/0، 465/0 و 532/0 برآورد شدند. همبستگی ژنتیکی افزایشی واحد هاو با وزن سفیدۀ مثبت (11/0) و با دیگر ویژگیهای منفی ولی کم برآورد شد. وزن تخممرغ با ویژگیهای وزن زرده (45/0)، وزن آلبومین (95/0)، وزن پوسته (73/0) و ضخامت پوسته (39/0) همبستگی ژنتیکی افزایشی مثبت و بالا داشت. دامنۀ تغییر همبستگیهای ژنتیکی افزایشی دیگر ویژگیها از 04/0 (بین وزن سفیده و استحکام پوسته) تا 81/0 (بین وزن پوسته و ضخامت پوسته) بود. این برآوردها برای همبستگیهای فنوتیپی از 13/0- (بین وزن زرده و واحد هاو) تا 95/0 (بین وزن تخممرغ و وزن سفیده) متغیر بود. این نتایج نشان داد که با انتخاب بر پایۀ وزن تخممرغ میتوان وزن زرده، وزن آلبومین و کیفیت پوسته را افزایش داد.</span>پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Effect of coating zeolite with nanosilver on performance and efficiency of energy and protein efficiency in broiler chickensبررسی تأثیر پوششدهی زئولیت با ذرات نانونقره بر عملکرد و بازده استفاده از انرژی و پروتئین در جوجههای گوشتی69756204810.22059/ijas.2017.209825.653449FAنیلوفربلندیدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانسیدرضاهاشمیاستادیار، پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایرانداریوشداودیاستادیار، پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایرانبهروزدستاراستاد، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان0000-0002-5710-4770سعیدحسنیدانشیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانامینعشایری زادهدانشجوی سابق کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20160615This experiment was carried out to study the effect of coating zeolite with nanosilver on performance, energy and protein efficiency and the weight of liver, spleen and burs of fabricius in broilers, using 375 Cobb strain chicks in a completely randomized design with five treatments, five repetitions and 15 chicks in each replicate. Treatments were included basal diet and basal diet supplemented with one percent zeolite coated with different levels of nanosilver (zero, 0.25, 0.50 and 0.75 ppm). Broilers performance investigated weekly. Energy and protein efficiency were calculated in each period of production. On days of 21 and 42 two birds from each experimental unit were slaughtered to measure the weight of internal organs. The results didn’t show any significant different in weight gain and feed intake between exmerimental diets. The efficiency of energy and protein increased significantly on grower period and total period of production (p<0.05). By increasing the level of nanosilver, weight of liver and bursa were increased and decreased respectively (p<0.05). In conclusion according to the result of this research using zeolite coated with nanosilver can improve the efficiency of energy and protein in broiler chickens. برای ارزیابی تأثیر پوششدهی زئولیت با ذرات نانونقره بر خصوصیات عملکردی و وزن اندامهای کبد، طحال و بورس فابریسیوس در جوجههای گوشتی، آزمایشی با استفاده از 375 قطعه جوجه سویه کاب در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تیمار، پنج تکرار و 15 جوجه در هر تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره پایه و جیره پایه حاوی یک درصد زئولیت پوشش داده شده با سطوح مختلف نانوذرات نقره (صفر، 25، 50 و 75 قسمت در میلیون یاppm ) بودند. عملکرد جوجهها به طور هفتگی اندازهگیری، و بازده استفاده از انرژی و پروتئین به صورت دورهای محاسبه شدند. در روزهای 21 و 42 دو جوجه از هر واحد آزمایشی جهت اندازهگیری وزن اندامهای درونی کشتار شدند. بر اساس نتایج بهدست آمده، افزایش وزن و میزان خوراک مصرفی در هفتههای مختلف پرورش، بین تیمارهای این پژوهش معنیدار نبود. با این حال نانوذرات نقره به طور معنیداری موجب بهبود بازده استفاده از انرژی و پروتئین در دوره رشد و همچنین کل دوره پرورش در تیمارهای آزمایشی شد (05/0> P). با افزایش سطح نانوذرات نقره، وزن نسبی کبد افزایش و وزن نسبی بورس کاهش یافت (05/0> P). نتایج نشان میدهد که استفاده از زئولیت پوششدادهشده با نانونقره در خوراک دام میتواند باعث افزایش بهرهوری از انرژی و پروتئین در جوجههای گوشتی گردد. پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Effect of fiber-rich molting diets on performance, gastro intestinal fermentation and microbial activity of laying hensتأثیر رژیمهای غذایی فیبری در تولکبری اجباری بر فعالیت میکروبی و تخمیر دستگاه گوارش و عملکرد مرغان تخمگذار77876204910.22059/ijas.2017.141826.653414FAاحسانشهرامیمحقق بخش علوم دامی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان قزوینJournal Article20160128<span>The objective of this experiment was to studythe effects of fiber-rich molting diets as alternative to the conventional feed withdrawal method, on performance, gastro intestinal fermentation and microbial activity of laying hens. One hundred eighty Hy-line (W36) laying hens were used in a completely randomized design with 5 treatments and 6 replicates by 12 birds in each replication during 12 days. Treatments were: 1- control group (</span><span>hens fed with a layer diet</span><span>), 2- feed withdrawal group, 3- laying hen diet containing 20000 mg zinc oxide/kg, 4- laying hen diet diluted by adding 90% alfalfa meal, 5- laying hen diet diluted by adding 90% palm kernel meal. Egg production of hen was monitored for 12 weeks during post molting period. Results show that<em> lactobacilli</em> and <em>Escherichia coli</em> bacteria population was significantly greater (P<0.05) in cecal contents of hens fed by palm kernel meal and withdrawal hens respectively than other treatments in the end of molting period. Also cecal total volatile fatty acids concentration was greater in hens fed by alfalfa than other treatments (P<0.05). The means of egg mass in fed treatments was generally higher than feed withdrawal and control treatments (P<0.05). The results suggest that fiber-rich diets compared to non-fiber diets and feed withdrawal lead to an increase in populations of useful bacteria and fermentation products and improvement of post molting production.</span><span lang="AR-SA" dir="RTL">هدف از این آزمایش بررسی تأثیر استفاده از رژیمهای غذایی غیرفیبری و فیبری در مقایسه با روش رایج گرسنگی بر عملکرد و فعالیت <span>میکروبی و تولید تخمیری دستگاه گوارش مرغان تخمگذار تولک برده شده بود. بدین منظور از 180 قطعه مرغ تخمگذار تجاری</span></span><span lang="FA" dir="RTL"> (های</span><span lang="FA" dir="RTL">لاین 36</span><span>W</span><span lang="FA" dir="RTL">)</span><span lang="AR-SA" dir="RTL"> در قالب طرح کامل تصادفی با پنج تیمار، شش تکرار و شش پرنده در هر تکرار به مدت دوازده روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل: </span><span lang="FA" dir="RTL">1- شاهد (تغذیة جیرة تخمگذاری)، 2- محروم از خوراک (در حالت گرسنه)، 3- تغذیة جیرة تخمگذاری حاوی اکسید روی، 4- تغذیة جیرة تخمگذاری در سطح 10 درصد به همراه 90 درصد پودر یونجه و 5- تغذیة جیرة تخمگذاری در سطح 10 درصد به همراه 90 درصد کنجالة پالم بودند. تولید پرندگان در دورة پس از تولک، به مدت 12 هفته ثبت شد. نتایج نشان داد،</span><span lang="FA" dir="RTL">در انتهای دورة تولک</span><span lang="AR-SA" dir="RTL"> جمعیت باکتریهای لاکتوباسیلوس و اشریشیاکلی محتویات رودة کور (سکوم) به ترتیب در پرندههای تغذیهشده با تیمار حاوی کنجالة پالم و تیمار محروم از خوراک بهطور معنیداری بالاتر از دیگر تیمارها بود </span><span lang="FA" dir="RTL">(05/0</span><span>P<</span><span lang="FA" dir="RTL">)؛ همچنین </span><span lang="AR-SA" dir="RTL">غلظت کل اسیدهای چرب فرار رودة کور در تیمار حاوی پودر یونجه بهطور معنیداری بیش از دیگر تیمارهای آزمایشی بود </span><span lang="FA" dir="RTL">(05/0</span><span>P<</span><span lang="FA" dir="RTL">).</span><span lang="AR-SA" dir="RTL"> میانگین تودة تخممرغ تولیدی نیز بهطور معنیداری در تیمارهای تغذیهای بالاتر از گروه شاهد و گرسنه بود </span><span lang="FA" dir="RTL">(05/0</span><span>P<</span><span lang="FA" dir="RTL">). نتایج بهدستآمده از این آزمایش نشان داد</span><span lang="AR-SA" dir="RTL">، جیرههای غذایی حاوی فیبر در مقایسه با رژیم غیر فیبری و رژیم گرسنگی سبب افزایش جمعیت باکتریهای سودمند و تولیدهای تخمیری رودة کور گشته و تأثیر مطلوبی بر تولید پس از تولک داشت.</span>پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Effects of of monensin supplementationalone or in combination with Methafix on ruminal fermentation and fatty acids composition of Longissimus Dorsi muscle in Farahani finishing lambsتأثیر افزودن موننسین با و بدون متافیکس بر فراسنجههای تخمیر شکمبه و الگوی اسیدهای چرب گوشت برههای پرواری فراهانی89996206010.22059/ijas.2017.200821.653425FAمحمد تقیعلیپوردانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشگاه لرستانآرشآذرفردانشیار، گروه علوم دامی، دانشگاه لرستان0000-0002-7594-3623علیکیانیدانشیار، گروه علوم دامی، دانشگاه لرستان0000-0003-4731-1546مجیدخالداریاستادیار، گروه علوم دامی، دانشگاه لرستان0000-0002-5844-4881Journal Article20160215This study was conducted to evaluate the effects of dietary inclusion of monensin alone or in combination with Methafix (a commercial product containing malate and fumarate) on rumen fermentation parameters and fatty acids composition of <em>longissimus dorsi</em> muscle (LD) of Farhani finishing lambs. Twenty four male Farhani lambs (4-6 months old, average body weight 35.9 ± 7.4 kg) were used. The lambs were randomly divided into four groups and individually fed with one of the four dietary treatments; control diet (Control), Control plus 24 mg of monensin/kg of DM (Monensin), control plus 4 g of Methafix/kg DM (Metafix) and Control plus 24 mg of monensin and 4 g of Methafix/kg DM (MonMet). Results showed that Monensin and/or MonMet decreased acetate (P<0.05) but increased propionate in comparision with control (P<0.05). Monensin, Metafizx and MonMetall had higher concentrations of lauric, myristic and margaric acids than control (P<0.05). However, palmitic, stearic and behenic acids content of LD were decreased by dietary supplementation with Monensin and metafix (P<0.05). Dietary treatments had no effect on LM concentrations of all mono-unsaturated fatty acids (except for nervonic acid), eicosatetraenoic, arachidonic, eicosaenoic and α-linoleic acids (P>0.05). However, dietary supplementation with M and ME increased LM concentrations of docosahexaenoic, docosatetraenoic, eicosapentaenoic and omega-3 fatty acids in comparison with control (P<0.05). In conclusion, both monensin and metafix seems to be promising agents for manipulation of rumen fermentation and fatty acid composition of meat in fattening Farahani lambs, however for revealing their functional mechanisms further research is needed.این پژوهش با هدف بررسی تأثیر استفاده از موننسین و متافیکس به تنهایی و یا بهصورت مخلوط بر فراسنجههای تخمیر شکمبه و الگوی اسیدهای چرب عضلة راسته برههای نژاد فراهانی اجرا شد. جیرههای آزمایشی شامل جیرة بدون موننسین و متافیکس (شاهد)، 2) جیرة شاهد حاوی 24 میلیگرم در کیلوگرم موننسین (موننسین) ، 3) جیرة شاهد با 4 گرم در کیلوگرم متافیکس (متافیکس) و 4) جیرة شاهد حاوی 24 میلیگرم موننسین و 4 گرم در کیلوگرم متافیکس (موننسین+متافیکس) بود. افزودن موننسین به تنهایی و یا همراه با متافیکس باعث کاهش غلظت استات در شکمبه شد (05/0>P). درحالیکه مکمل سازی جیره با موننسین، متافیکس و یا مخلوط آنها غلظت پروپیونات را در شکمبه افزایش داد (05/0>P). افزودن موننسین و متافیکس و مخلوط آنها باعث افزایش معنیدار در اسیدهای چرب لوریک، مریستیک و مارگاریک و در مقابل کاهش در اسیدهای چرب پالمیتیک، استئاریک و بهینیک عضلة راسته در مقایسه با گروه شاهد شد (05/0>P). تیمارهای آزمایشی تأثیری بر مقادیر اسیدهای چرب تک اشباع (بهاستثنای اسید نرونیک)، ایکوزاتترانوئیک، آراشیدونیک، ایکوزانونیک و آلفا-لینولئیک عضلة راسته نداشت (05/0<P). افزودن موننسین و متافیکس باعث افزایش معنیدار اسیدهای چرب غیراشباع پالمیتولئیک، دکوزا هگزانوئیک، دکوزا تترانوئیک، ایکوزاپنتانوئیک و اسیدهای چرب خانوادة امگا-3 شد (05/0>P). نتیجه اینکه موننسین و متافیکس هر دو میتوانند برای ایجاد تغییر در فراسنجههای تخمیر شکمبه و ترکیب اسیدهای چرب گوشت برههای پرواری مؤثر باشند، هرچند سازوکار دقیق تأثیر آنها نیاز به تحقیقات بیشتر ضروری است.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Effect of Echinacea purpurea herbal extract on immune parameters in honey bee (Apis mellifera)تأثیر عصارۀ آبی اندامهای هوایی گیاه سرخارگل بر فراسنجههای ایمنی زنبورعسل (Apis mellifera)1011076233810.22059/ijas.2017.133536.653366FAزهراگرزیندانشجوی کارشناسی ارشد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجحسینمروجدانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج0000-0002-8746-999Xغلامعلینهضتی پاقلعهاستادیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج0000-0001-6405-6482لیلاتیریزیاستادیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجJournal Article20151005This study investigated Echinacea purpurea herbal extract in honey bee nutrition and its effect immune system including measuring total haemocyte counts and phenoloxidase enzyme. 28 colonies were randomly divided into 4 treatments and 7 replicates.1- sugar syup – control, 2- sugar syrup enriched with 10 cc extract 3- sugar syrup enriched with 20 cc extract, 4- sugar syrup enriched with 30 cc extract. This experiment was conducted in the laboratory and Apiaries University of Tehran-Karaj in completely randomized design repeated in time during spring and summer of 2013. The results showed treatments had a significant effect on phenol oxidase enzyme activity in short and long-term immune (p<0.05), the enzyme was higher in bees that get sugar syrup enriched with 30 cc extract and lower in bees that get sugar syrup. In total haemocyte counts treatments had significant effect in short-term (p<0.05), the factor was highest was in bees that get sugar syrup enriched with 20 cc extract and lower in bees that get sugar syrup.too was observed that higher in bees that get sugar syrup enriched with 30 cc extract and lower in bees that get sugar syrup in long immune. The results showed that this extract had a positive effect on the immune system.این پژوهش بهمنظور بررسی عصارۀ اندامهای هوایی گیاه سرخارگل در تغذیۀ زنبورعسل و تأثیر آن بر سامانة ایمنی از جمله سنجش شمار هموسیتها و آنزیم فنل اکسیداز بر پایۀ آزمایش صحرایی در بهار و تابستان 1393 به مدت چهار ماه انجام شد. شمار 28 کلنی همسانسازی شده بهطور تصادفی به چهار تیمار و هفت تکرار تقسیم شدند، تیمارها عبارت بودند از: 1- شربت شکر خالص بدون عصاره، 2- شربت شکر غنیشده با 10 سیسی عصاره، 3- شربت شکر غنیشده با 20 سیسی عصاره، 4- شربت شکر غنیشده با 30 سیسی عصاره. نتایج نشان داد آنزیم فنل اکسیداز در ایمنی کوتاهمدت و بلندمدت در زنبورهایی که شربت حاوی 30 سیسی عصاره را دریافت کردند بیشتر و در زنبورهایی که شربت شکر خالص دریافت کردند کمتر بود (05/0>p). در ایمنی کوتاهمدت، شمار هموسیتها در زنبورهایی که از شربت حاوی 20 سیسی عصاره استفاده کردند نسبت به دیگر گروهها بیشتر و در زنبورهایی که از شربت شکر خالص استفاده کردند کمتر بود (05/0>p). در ایمنی بلندمدت نیز شمار هموسیتها در زنبورهایی که شربت شکر با 30 سیسی عصاره را دریافت کردند بیشتر و آنهایی که شریت شکر خالص دریافت کردند کمتر بود (05/0>p). بر پایۀ نتایج بهدستآمده استفاده از این عصاره سمانة ایمنی زنبورعسل را بهبود میبخشد.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Estimation of autosomal and sex-linked heritabilities for growth related traits in Markhoz breed of goatsبرآورد وراثتپذیریهای اتوزومی و وابسته به جنس صفات مرتبط با رشد در بزهای نژاد مرخز1091176233910.22059/ijas.2017.226913.653501FAپویازمانیدانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدانمحمدالماسیدانشجوی دکتری، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدانJournal Article20170205Separation of autosomal and sex-linked direct additive genetic effects has a high importance in breeding programs. This study was conducted to determine the autosomal and sex-linked additive genetic effects on growth related traits, using 17732 birth to yearling body weight records of Markhoz breed of goats in Sanandaj Markhoz Goat Breeding Center. In the models used to estimate variance components, birth year and season, sex, birth type and weighting age were fixed effects and direct autosomal additive genetic, direct sex-linked additive genetic, maternal additive genetic and maternal permanent environmental effects were considered as random effects. Variance components were estimated by Average Information algorithm of Restricted Maximum Likelihood by using Wombat software. For birth weight, weaning weight, pre-weaning daily weight gain and 6 month, 9 month and yearling weights, direct autosomal heritability estimates were 0.19±0.04, 0.13±0.03, 0.13±0.03, 0.12±0.03, 0.20±0.04 and 0.21±0.04, direct sex-linked heritability estimates were 0.03±0.02, 0.03±0.03, 0.02±0.03, 0.04±0.03, 0.07±0.03 and 0.07±0.03, maternal heritability estimates were 0.06±0.03, 0.05±0.03, 0.05±0.03, 0.05±0.03, 0.04±0.03 and 0.03±0.03 and coefficients of maternal environmental effects were 0.09±0.02, 0.05±0.02, 0.04±0.02, 0.05±0.02, 0.04±0.02 and 0.05±0.03, respectively. The findings showed that sex-linked genes possibly have negligible and close to zero additive genetic effects on body weights at initial ages and more noticeable effects on body weights at higher ages.جداسازی اثرگذاری افزایشی اتوزومی و وابسته به جنس اهمیت زیادی در برنامههای اصلاح نژادی دارد. در این پژوهش بهمنظور تعیین اثرگذاری افزایشی وابسته به جنس بر صفات مرتبط با رشد، از 17732 رکورد وزن تولد تا وزن یکسالگی بزهای نژاد مرخز در مرکز اصلاح نژاد بز مرخز سنندج استفاده شد. در مدلهای مورد استفاده برای برآورد اجزای واریانس، اثرگذاریهایی شامل سال و فصل تولد، جنس، نوع تولد، سن مادر و سن وزنکشی اثر ثابت، و اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم اتوزومی، ژنتیکی افزایشی مستقیم وابسته به جنس، ژنتیکی افزایشی مادری و محیط دائمی مادری بهعنوان اثر تصادفی در نظر گرفته شدند. اجزای واریانس با الگوریتم میانگین اطلاعات بیشترین درستنمایی محدودشده، با نرمافزار Wombat برآورد شدند. وراثتپذیریهای مستقیم اتوزومی برآوردشده برای صفات وزن تولد، وزن از شیرگیری، افزایش وزن روزانه پیش از شیرگیری، وزنهای 6 ماهگی، 9 ماهگی و یکسالگی، به ترتیب برابر 04/0±19/0، 03/0±13/0، 03/0±13/0، 03/0±12/0، 04/0±20/0 و 04/0±21/0، وراثتپذیریهای مستقیم وابسته به جنس برآوردشده، به ترتیب برابر 02/0±03/0، 03/0±03/0، 03/0±02/0، 03/0±04/0، 03/0±07/0 و 03/0±07/0، وراثتپذیریهای مادری برآوردشده، به ترتیب برابر 03/0±06/0، 03/0±05/0، 03/0±05/0، 03/0±05/0، 03/0±04/0 و 03/0±03/0 و ضریبهای اثرگذاری محیطی مادری به ترتیب برابر 02/0±09/0، 02/0±05/0، 02/0±04/0، 02/0±05/0، 02/0±04/0 و 03/0±05/0 بودند. نتایج نشان دادند که ژنهای وابسته به جنس، بهاحتمال اثرگذاری افزایشی ناچیز و نزدیک به صفر بر وزنهای بدن در سنهای آغازین و اثرگذاری قابل توجهتری بر وزنهای بدن در سنهای بالاتر دارند.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Comparison of the effects of Zilmax® and different doses of Ajwain essential oil as β-agonist drugs on performance and serum biochemical metabolites in parental line of a commercial broilerمقایسة تأثیر زیلماکس و سطوح متفاوتی از اسانس زنیان بهعنوان داروهای بتاآگونیست بر عملکرد رشد و متابولیتهای بیوشیمیایی سرم در جوجههای خط پدری رگة آرین1191276234010.22059/ijas.2017.99302.653188FAفرهادصمدیاناستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوجآرمینتوحیدیدانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0002-3288-1709سعیدزین الدینیدانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0001-5741-814Xمحمد امیرکریمی ترشیزیاستادیار گروه پرورش طیور، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس0000-0002-8141-4904حسینواثقیدانشجوی سابق کارشناسی ارشد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرجJournal Article20140502This study was performed to investigate the effect of dietary supplementation with ajwain essential oil (EO) and zilmax<sup>®</sup> on performance, carcass traits and serum biochemistry of chicks that were reared under different thermal programs. Another purpose of present study was to explore cold stress effects on above-mentioned parameters. This study were done according to a Complete Randomized Design with 8 treatment. For this purpose, Four dietary treatments (basal diet, dietary addition of ajwainEO at 150 and 450 ppm and zilmax<sup>® </sup>at 1.6 ppm) each with corresponding replicates (24 replicate; n=192; one male chick in each individual cage as a replicate) were fed to chicks at two different thermal programming envirnment. The results showed that at normal temperature envirnment, dietary addition of zilmax<sup>®</sup> and 450 ppm Ajwain EO, have increased plasma levels of triglycerides at the end of the growing phase (29 d) compared to control. Cold stress significantly decreased performance and ralitive weight of bursa (P>0.05). In conclusion, ajwain EO and and zilmax<sup>® </sup>as a feed additive had no beneficial effects on performance and could not ameliorate the negative effects of cold stress on chicks.این بررسی بهمنظور ارزیابی تأثیر مکملسازی خوراکی اسانس زنیان یا زیلپاترول هیدروکلراید بر عملکرد، صفات لاشه و فراسنجههای بیوشیمیایی سرم در جوجههایی که در دو محیط با برنامههای دمایی مختلف پرورش مییافتند، صورت گرفت. هدف دیگر این پژوهش، بررسی تأثیر تنش سرمایی بر فراسنجههای یادشده بوده است. یک طرح کامل تصادفی با هشت تیمار استفاده شد. چهار جیرة خوراکی استفاده شد (جیرة شاهد یا پایه، اسانس زنیان در دو سطح 150 و ppm450 و زیلپاترول در سطح ppm 6/1 که به جیرة پایه افزوده میشدند) که هرکدام با تکرارهای مربوطه (24 تکرار؛ 192=n؛ یک قطعه جوجة نر آرین در هر قفس انفرادی بهعنوان تکرار) در دو محیط با برنامة دمایی مختلف (محیطی با دمای طبیعی و محیطی با تنش دورهای سرمایی) به جوجهها خورانده میشد. نتایج نشان داد در محیط پرورشی طبیعی، افزودن اسانس زنیان در سطح ppm 450 و زیلپاترول به جیرة پرندهها موجب افزایش تریگلیسریدهای پلاسمایی در پایان دورة رشد (روز 29) در مقایسه با شاهد شد (05/0≥P). تنش سرمایی بهطور معنیداری، عملکرد و وزن نسبی بورس فابریوس را در پرندهها کاهش داد (05/0≥P). در کل افزودنیها تأثیر مثبتی بر عملکرد پرندهها نداشتند و نتوانستند تأثیر منفی تنش سرمایی روی جوجهها را تخفیف دهند.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522Effect of canola peptides, antibiotic, probiotic and prebiotic on performance, digestive enzymes activity and some ileal aerobic bacteria in broiler chicksتأثیر پپتیدهای کانولا، پروبیوتیک و پری بیوتیک بر عملکرد، فعالیت آنزیمهای گوارشی و جمعیت برخی باکتریهای هوازی انتهای رودۀ باریک جوجههای گوشتی1291396234210.22059/ijas.2017.221313.653481FAصادقکریم زادهدانشجوی دکتری، دانشکدۀ علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایرانمنصوررضائیاستادیار، دانشکدۀ علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران0000-0003-0515-6365اسدا...تیموری یانسریدانشیار، دانشکدۀ علوم دامی و شیلات، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران0000-0002-7609-749XJournal Article20161206The aim of the present experiment was to evaluate the effect of canola peptides (produced by enzymatic hydrolysis of canola meal), antibiotic, probioticand prebioticongrowth performance, digestive enzymes activity and some aerobic bacteriain broiler chicks. The experiment was conducted in a completely randomized design with 5 treatments 4 replicates of 10 male chicks each. Broiler chicks were fed on a diet with no feed additive (Control) or containing, 200 mg /kg antibiotic, 1 g /kg prebiotic, 400 mg/kg probiotic and 250 mg /kg canola peptides from day 1 to 42 of age. Results indicated that addition of canola peptides and probiotic to diet increased (P<0.05) body weight gain and decreased feed conversion ratio during days 11 to 28 d and 1 to-42 of age compared to the other groups (P<0.05). No significant differences observed among experimental treatments for feed intake. Digestive amylase, lipase and protease activity in chickens fed with 250 mg /kg canola peptides was greater than birds receiving other supplemented birds (P<0.05). Adding canola peptides and probiotic increased ileal <em>Basiluss</em> count compared to the other experimental treatments.It is Conclued that canola peptides increased body weight gain, decreased feed conversion ratio, increased intestinal amylase, lipase and protease activity, and ileal <em>Basiluss</em> count compared to the other experimental treatments.هدف از این آزمایش بررسی تأثیر پپتیدهای منداب روغنی کانادایی یا کانولا (استخراجشده با روش آبکافت یا هیدرولیز آنزیمی از کنجالۀ کانولا)، پروبیوتیک و پریبیوتیک بر عملکرد تولیدی، فعالیت آنزیمهای گوارشی و جمعیت برخی باکتریهای هوازی انتهای رودۀ باریک (ایلئوم) در جوجههای گوشتی بود. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با پنج تیمار، چهار تکرار و ده قطعه جوجهخروس در هر تکرار انجام شد. جوجههای گوشتی با جیرۀ بدون افزودنی غذایی (شاهد)، 200 میلیگرم پادزی (آنتیبیوتیک)، 1 گرم پریبیوتیک، 400 میلیگرم پروبیوتیک و 250 میلیگرم پپتید کانولا در کیلوگرم خوراک برای مدت 42 روز تغذیه شدند. افزودن پپتیدهای کانولا و پروبیوتیک در جیرۀ غذایی سبب افزایش وزن بدن و کاهش ضریب تبدیل غذایی در دورههای رشد (11 تا 28 روزگی) و کل دورۀ پرورش (1 تا 42 روزگی) در مقایسه با دیگر گروهها شد (05/0><em>P</em>). بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنیداری در مصرف خوراک مشاهده نشد. فعالیت آنزیمهای گوارشی آمیلاز، لیپاز و پروتئاز رودۀ جوجههای گوشتی تغذیهشده با 250 میلیگرم پپتیدهای کانولا در کیلوگرم خوراک بالاتر از دیگر گروهها بود (05/0><em>P</em>). افزودن پپتیدهای کانولا و پروبیوتیک، شمار <em>باسیلوسهای</em> انتهای رودۀ باریک را در مقایسه با دیگر تیمارهای آزمایشی افزایش داد (05/0><em>P</em>). نتیجهگیری شد که پپتیدهای کانولا سبب افزایش وزن بدن، کاهش ضریب تبدیل غذایی، افزایش فعالیت آمیلاز، لیپاز و پروتئاز روده و افزایش شمار باسیلوسهای انتهای رودۀ باریک در مقایسه با دیگر تیمارهای آزمایشی شد.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477348120170522The effect of Letrozole on frozen-thawed sperm quality and fertility of broiler breeder roostersتأثیر لتروزل بر کیفیت و باروری اسپرم منجمد- ذوبشده در خروسهای مادر گوشتی1411516234310.22059/ijas.2017.225029.653494FAمحبوبمحمدیدانشجوی کارشناسی ارشد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرجاحمدزارع شحنهاستاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرجسعیدزین الدینیدانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0001-5741-814Xمهدیانصاریدانشجوی دکتری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0001-8481-8667Journal Article20170115This study was carried out to evaluate the effect of the oral administration of Letrozole on blood testosterone level and frozen-thawed sperm quality and fertility of broiler breeder roosters. Twenty 50-week-old Ross 308 roosters were randomly divided into four groups (five roosters per each), individually housed in pens and received 0 (Control), 0.5 (L0.5), 1 (L1) or 1.5 (L1.5) mg Letrozole/bird/day. Semen and blood collections were done weekly for seven and six weeks, respectively. Sperm quality parameters including total and forward motility, viability and plasma membrane functionality were assessed prior freezing and these parameters along with abnormality were evaluated using post-thawed semen samples. The last three weeks were frozen and artificially inseminated to evaluate sperm penetration and fertility rate. According to the results, total and forward motility and viability of fresh and frozen-thawed sperm were significantly higher in Letrozole treated groups compared to control group. Plasma membrane functionality of fresh and frozen-thawed sperm as well as penetration and fertility rates were significantly improved in both L<sub>0.5 </sub>and L<sub>1</sub> groups compared to control group. However, blood testosterone level was significantly higher in L<sub>1.5 </sub>than control group. In spite of observing negative effects in 1.5 level, both 0.5 mg of Letrozole/bird/day could improve sperm freezability of roosters, however, further research are needed to ascertain this results.در این پژوهش تأثیر تجویز خوراکی لتروزل بر غلظت تستوسترون پلاسما و کیفیت و باروری اسپرم خروسهای مادر گوشتی پس از انجماد-یخگشایی بررسی شد. بیست قطعه خروس سویۀ راس 308 با سن 50 هفته بهصورت تصادفی به چهار گروه پنجتایی در پنهای انفرادی تقسیم و سطوح 0 (کنترل)، 5/0(L<sub>0.5</sub>)، 1 (L<sub>1</sub>)، 5/1 (L<sub>1.5</sub>) میلیگرم لتروزل به ازای هر پرنده در روز دریافت کردند. اسپرمگیری و گردآوری نمونۀ خون برای اندازهگیری تستوسترون بهصورت هفتگی و به ترتیب به مدت هفت و شش هفته انجام گرفت. در نمونههای مربوط به چهار هفته اول، فراسنجههای جنبایی کل و پیشرونده، زندهمانی و فعالیت غشای پلاسمایی پیش از انجماد و فراسنجههای یادشده و درصد اسپرمهای نابهنجار پس از انجماد-یخگشایی بررسی شد و نمونههای سه هفتۀ بعدی پس از انجماد-یخگشایی برای ارزیابی نفوذ اسپرم و نرخ باروری استفاده شد. بنا بر نتایج، جنبایی کل و پیشرونده و زندمانی پیش و پس از انجماد-یخگشایی در گروههای تغذیهشده با لتروزل نسبت به گروه شاهد بهطور معنیداری بالاتر بود. همچنین فعالیت غشای پلاسمایی پیش و پس از انجماد-یخگشایی و میزان نفوذ و باروری در گروههای L<sub>0.5</sub> و L<sub>1</sub> <sub> </sub>نسبت به گروه شاهد بهطور معنیداری بهبود یافت اما تستوسترون در گروه L<sub>1.5</sub> نسبت به گروه شاهد افزایش معنیداری داشت. با وجود مشاهدۀ تأثیر منفی در سطح 5/1 میلیگرم لتروزل، به نظر میرسد سطوح 5/0میلیگرم لتروزل برای هر پرنده در روز برای بهبود قابلیت انجماد اسپرم خروس قابل استفاده بوده، اما برای تأیید نتایج این پژوهش، نیاز به بررسیهای بیشتری است.