پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Effects of different fatty acid supplements on rumen fermentation parameters and microbial population in vitro conditionتأثیر افزودن منابع مختلف اسیدهای چرب بر فراسنجههای تخمیر و جمعیت میکروبی شکمبه در شرایط برونتنی1175819110.22059/ijas.2016.58191FAحامدخلیل وندی بهروزیاراستادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه0000-0002-2834-6260مهدیدهقان بنادکیدانشیار گروه عوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0001-8448-1371محمدغفارزادهاستادیار گروه علوم و فناوری سیلیکون، پژوهشکده توسعه فرایندهای شیمیایی، پژوهشگاه شیمی و مهندسی شیمی ایرانکامرانرضایزدیدانشیار گروه عوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0002-1835-8612Journal Article20140916The aim of this study was to determine effects of different fatty acid profiles on rumen digestion coefficients, some of rumen metabolism parameters and rumen microbial populations. Different oils were used as source of fatty acids such as, Oleic, Linoleic, Linolenic, DHA and EPA. Palmitic acid supplemented from a commercial product (BergaFat T-300) containing high Palmitic acid percentage. Results showed that supplementation of unsaturated fatty acids led to reduction in nutrient digestibility and rumen population of protozoa, anaerobic fungi and cellulolytic bacteria (P˂0.05). Fish oil resulted in higher population of proteolytic and amilolytic bacteria in expense of cellulolytic and major biohydrogenating population (P˂0.05). Palmitic acid source reduced population of two of major cellulolytic bacteria, but there were no effects on cell wall digestibility, total and profile of rumen VFA (P>0.05). All of the oil supplements except for Palmitic acid supplement reduced methanogeinic archaea (P˂0.05). Unsaturated fatty acid sources including fish oil greatly reduced rumen biohydrogenating bacteria population (P˂0.05). Rumen total VFA and acetate concentration but not propionate decrease as PUFA sources supplemented. Fish oil resulted in greatest reduction in VFA concentration compared with control (103.9 vs. 74.0 mM/L, respectively).هدف از انجام این آزمایش بررسی تأثیر افزودن الگوهای مختلف اسیدهای چرب بر گوارشپذیری شکمبهای مواد مغذی، برخی فراسنجههای شکمبهای و جمعیت میکروبی شکمبه بر پایۀ استفاده از روشهای مولکولی در شرایط برونتنی بود. به این منظور، روغنهای مختلف بهعنوان منابع اولئیک، لینولئیک، لینولنیک، دکوزاهگزانوئیک و ایکوزاپنتانوئیک استفاده شد. برای تأمین اسید پالمتیک از یک مکمل تجاری (برگافت تی-300) حاوی درصد بالایی از اسید پالمتیک بهصورت گلیسریدی استفاده شد. نتایج این بررسی نشاندهندۀ کاهش ضریبهای گوارشپذیری و کاهش جمعیت شکمبهای باکتریهای سلولولایتیک، قارچهای بیهوازی و پروتوزوآ درنتیجۀ افزودن منابع اسیدهای چرب غیراشباع بود (05/0˂P). روغن ماهی همزمان با کاهش باکتریهای سلولولایتیک سبب افزایش جمعیت باکتریهای پروتئولتیک و آمیلولتیک شد (05/0˂P). روغن نخل (پالم) باوجود کاهش برخی از باکتریهای سلولولایتیک تأثیری بر ضریبهای گوارشپذیری دیوارۀ یاختهای، مقدار و الگوی اسیدهای چرب فرار تولیدی نداشت (05/0P>). همۀ منابع روغنی مورداستفاده بهاستثنای روغن نخل سبب کاهش معنیدار متانوژنها نسبت به گروه شاهد شدند، درحالیکه افزودن روغن نخل، سبب افزایش متانوژنها شد (05/0˂P). منابع اسیدهای چرب غیراشباع ازجمله روغن ماهی سبب کاهش جمعیت باکتریهای مسئول در مراحل مختلف هیدروژنه کردن زیستی (بیوهیدروژناسیون) شدند (05/0˂P). افزودن منابع مختلف اسیدهای چرب غیراشباع سبب کاهش غلظت کل اسیدهای چرب فرار و اسید استیک شد. بیشترین میزان کاهش در غلظت اسیدهای چرب غیراشباع نسبت به گروه شاهد مربوط به روغن ماهی بود (9/103 در برابر0/74 میلیمول در لیتر به ترتیب برای گروه شاهد و روغن ماهی).https://ijas.ut.ac.ir/article_58191_3d3898b0ec22c24e66763b270c69a562.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Effects of different levels of rice bran with and without multi-Enzyme supplementation on performance, egg quality and serum biochemical parameters in commercial ̎Hy-line W-36̎ laying hensتأثیر سطوح مختلف سبوس برنج با و بدون مولتی آنزیم بر عملکرد، صفات کیفی تخممرغ و فراسنجههای بیوشیمیایی خون مرغان تخمگذار سویه ̎های- لاین W-36 ̎19296166410.22059/ijas.2016.61664FAعلیرضاصفامهراستاد گروه علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مراغههادیعطارحسینیدانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مراغهJournal Article20150223The present study was conducted to determine the effects of rice bran and dietary multi-enzyme (Natuzyme) on performance, egg quality, and blood biochemical parameters of 288 laying hens during 12 week. This experiment was conducted in a completely randomized design in a factorial arrangement of 4×2, with four different levels of rice bran (0, 5, 10 and 15%) and two levels of multi enzyme (0 and 0.05%) with three replicates (n=12 birds). Egg production, egg weight, feed intake, feed conversion ratio and egg mass were not influenced by rice bran and enzyme supplementation. The effects of different levels of rice bran and supplementation of enzyme were not significant on Haugh unit, specific gravity, eggshell weight, eggshell thickness and shell weight/surface area. Also the effects of different levels of rice bran and supplementation of enzyme were not significant on albumin, blood total protein, uric acid, globulin, cholesterol, triglycerid and glucose. It was concluded that rice bran could be used up to 15% in laying hens diets without any detrimental effect on performance and egg quality.در این آزمایش تأثیر سطوح مختلف سبوس برنج و مولتیآنزیم با استفاده از طرح کامل تصادفی به روش فاکتوریل بر عملکرد، کیفیت تخممرغ، مشخصه (پارامتر)های بیوشیمیایی خون و زردة تخممرغ 288 قطعه مرغ تخمگذار سویة ̎هایلاین̎ (سن سی هفتگی) و در یک دورة دوازده هفتهای آزمایش شد. جیرههای آزمایشی شامل سطوح 0، 5، 10 و 15 درصد سبوس برنج با و بدون مولتیآنزیم ناتوزیم بودند. درصد تولید تخممرغ، وزن تخممرغ، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل خوراک و گرم تخممرغ تولیدی تحت تأثیر سطوح سبوس برنج و افزودن آنزیم واقع نشد. واحد هاو، وزن مخصوص، وزن پوستة تخممرغ، ضخامت آن و نسبت وزن پوسته به سطح آن تحت تأثیر سطوح سبوس برنج و مولتیآنزیم قرار نگرفت. نتایج نشان داد که بین گروههای مختلف آزمایشی مقادیر گلوکز، آلبومین، پروتئین کل، اسید اوریک، تریگلیسرید، کلسترول سرم خون تفاوت معنیداری وجود نداشت. نتایج این تحقیق نشان داد که از سبوس برنج تا 15درصد با یا بدون افزودن مولتیآنزیم در جیرة غذایی مرغهای تخمگذار بدون داشتن هیچگونه اثر نامطلوبی در عملکرد و کیفیت تخممرغ میتوان استفاده کرد.https://ijas.ut.ac.ir/article_61664_9c790aad1b581c12cd8d384cc486fd0c.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Effects of different levels of dietary energy on performance, carcass components and some blood parameters in Arian male broiler chickens in the inducing ascitesتأثیر سطوح مختلف انرژی بر عملکرد، اجزای لاشه و برخی فراسنجههای خونی در جوجههای گوشتی نر سویۀ آرین در شرایط القای آسیت31405799710.22059/ijas.2016.57997FAبهزادصدیقی شیخ حسندانشجوی دکتری تغذیۀ طیور، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرجمحمودشیوازاداستاد گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرجمجتبیزاغریاستاد گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرجJournal Article20150614In this study 60 Arian male chickens for six weeks were used in a completely randomized block to evaluate the effect of three dietary energy level on performance and prevention ascites. Diets energy levels were: as catalog; 100 and 150 kcal lower in starter and grower and finisher periods; 200 kcal and 300 kcal lower in starter and grower that catalog respectively. During the experiment, body weight, feed intake, feed conversion ratio, mortality rate and production index were determined. Hematocrit and blood parameters were measured at 35 days of age. At the end of the experiment, carcass characteristics and the right ventricle (RV) weight and total ventricle (TV) weight ratios were determined and compared. Reducing dietary energy level was increased body weight gain and feed intake (P<0.05). Feed cost per kg of weight gain was reduced by reducing dietary energy level (P<0.05). Reducing dietary energy level decreased the amount of hemoglobin and hematocrit (P<0.05) and increased the cortisol level (P<0.05). T3 hormone was not affected by diet energy, but T4 was increased by Reducing dietary energy (P<0.05). Also T3 to T4 ratios was reduced by Reducing dietary energy (P<0.05). Results showed that reducing 100 kcal diet energy in starter and 150 kcal in the grower and finisher periods than the Arian catalog was performed better than the other two energy levels on performance and parameters related to ascites.<strong>در این آزمایش با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی تأثیر سه سطح انرژی در چهار تکرار شامل؛ 1-سطح انرژی جیره برابر راهنمای سویۀ آرین، 2-کاهش سطح انرژی جیره به میزان 100 کیلوکالری در دورۀ آغازین و 150 کیلوکالری در دورۀ رشد و پایانی نسبت به راهنمای سویۀ آرین، 3- کاهش سطح انرژی جیره به میزان 200 کیلوکالری در دورۀ آغازین و 300 کیلوکالری در دورۀ رشد و پایانی نسبت به راهنمای سویۀ</strong> <strong>آرین بر عملکرد و پیشگیری از عارضۀ آسیت 60 قطعه جوجۀ گوشتی نر در طول شش هفته بررسی شد. در طول آزمایش وزن بدن، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، درصد تلفات و شاخص تولید تعیین شد. در 35 روزگی هماتوکریت و فراسنجههای خونی اندازهگیری شد. در پایان آزمایش ویژگیهای لاشه و نسبت بطن راست به کل بطن تعیین و مقایسه شد. کاهش سطح انرژی جیره افزایش وزن بدن و مصرف خوراک را افزایش داد (05/0></strong>P<strong>). هزینۀ خوراک به ازای هر کیلوگرم افزایش وزن با کاهش سطح انرژی جیره کاهش یافت (05/0></strong>P<strong>). کاهش انرژی جیره مقادیر هموگلوبین، و هماتوکریت را کاهش داد (05/0></strong>P<strong>) و سطح کورتیکواسترون افزایش یافت (05/0></strong>P<strong>). هورمون </strong>T3<strong> تحت تأثیر کاهش انرژی جیره قرار نگرفت ولی </strong>T4<strong> با کاهش سطح انرژی جیره افزایش یافت (05/0></strong>P<strong>) و همچنین نسبت </strong>T3<strong> به </strong>T4<strong> با کاهش سطح انرژی جیره کاهش یافت (05/0></strong>P<strong>). با توجه به نتایج کاهش سطح انرژی جیره بهصورت تیمار شمارۀ 2 (یادشده در بالا) از لحاظ عملکرد و شاخص</strong><strong></strong><strong>های مرتبط به آسیت بهتر از دو گروه دیگر بود.</strong>https://ijas.ut.ac.ir/article_57997_379f8185ac8e19b06f4d2538aa4d961a.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Effects of dried garlic powder and synbiotic on performance, morphology and some of intestinal microbial population of intestine in broiler chickenبررسی تأثیر پودر سیر و سین یوتیک بر عملکرد، ریختشناسی و برخی از جمعیتهای میکروبی روده در جوجههای گوشتی41496166810.22059/ijas.2016.61668FAالههرستمی گوهریدانشجوی کارشناسی ارشد تغذیة دام، گروه علوم دامی، دانشگاه شهید باهنر کرمانمحسنافشارمنشدانشیار گروه علوم دامی، دانشگاه شهید باهنر کرمانهادیتوکلیاستادیار، گروه علوم درمانگاهی، دانشگاه شهید باهنر کرمانJournal Article20150607This experiment was conducted to investigate the effect of synbiotic and two levels of dried garlic powder on performance during 1-49 and ileum morphology and microbial population at 49d of age in broiler chicks. The experiment was conducted in a completely randomized design with 5 treatments, 4 replicates of 10 chicks per replicate. The dietary treatments consisted of 1) control diet without additives, 2) control diet plus 200 mg virginamycin/kg diet, 3) control diets containing 500 mg synbiotic/kg diet, 4, 5) control diet containing 0.2 and 0.4 percent garlic powder, respectively. Body weight and feed intake were measured weekly and used to calculate of the performance parameters. The results showed that at 21 to 49d and whole experiment period, birds fed antibiotic and 0.2 percent garlic powder had better daily weight gain and feed conversion ratio. The length and width of the villus in the birds fed 0.2% garlic powder was higher than the control group. The greatest and least number of lactobacillus and coliform was observed in synbiotic and antibiotic treatment, respectively.این آزمایش بهمنظور بررسی تأثیر سین بیوتیک و سطوح مختلف پودر سیر بر عملکرد، ریختشناسی و جمعیت میکروبی روده در جوجههای گوشتی انجام شد. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با پنج تیمار، چهار تکرار و ده جوجه در هر تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیرة شاهد بدون افزودنی، 2) جیرة شاهد + 200 میلیگرم در کیلوگرم پادزی (آنتیبیوتیک) ویرجینامایسین، 3) جیرة شاهد + 500 میلیگرم در کیلوگرم سین بیوتیک، 4و5) تیمارهای 4 و 5 به ترتیب جیرة شاهد+ 2/0 و 4/0 درصد پودر سیر. وزن بدن و مصرف خوراک بهصورت هفتگی اندازهگیری و برای محاسبة فراسنجههای عملکرد استفاده شدند. نتایج نشان داد در سن 49-21 روزگی و کل دورة پرورش تیمارهای دریافتکنندة پادزی و 2/0 درصد پودر سیر افزایش وزن روزانه بیشتر و ضریب تبدیل غذایی بهتری داشتند (05/0<em>Phttps://ijas.ut.ac.ir/article_61668_56c3fe3219292065ff33b0eb937b204b.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Study the polymorphism of Exon 4 of GH gene and exon 10 of GHR gene and their association with carcass traits in Lori-Bakhtiari breed sheep using PCR-SSCPبررسی چندریختی اگزون چهار ژن هورمون رشد و اگزون ده گیرنده هورمون رشد و ارتباط آنها با صفات لاشه در گوسفند نژاد لری بختیاری51616167210.22059/ijas.2017.61672FAحسینمرادی شهربابکاستادیار، گروه علوم دامی، دانشکدة مهندسی علوم زراعی و دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0002-6680-7662رسولخدابخش زادهدانشآموختة کارشناسی ارشد گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی دانشگاه کرمانمصطفیصادقیدانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدة مهندسی علوم زراعی و دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج0000-0002-7145-622xامیرطاهری یگانهکارشناس ارشد و مسئول بخش دام سبک، مرکز اصلاحنژاد و بهبود تولیدات دامی کشورJournal Article20151011The growth hormone (GH) gene is a candidate for growth trait in farm animals and plays an important role in growth metabolism. Growth hormone can contribute in growth metabolism when it\'s receptor (GHR) are on cells target. The single nucleotide polymorphism was occurred in GH and GHR genes and that associated with carcass traits in Lori-Bakhtiari sheep breed with using PCR-SSCP. In this research, blood samples were collected from the left jugular vein from 152 Lori-Bakhtiari sheep breed. Genomic DNA was extracted from blood samples by using the salting-out procedure and PCR were used to amplify the regions are located in exon 4 (214 bp segments) of the ovine GH gene and exon 10 (218 bp segments) of the ovine GHR Gene. The single stranded conformation polymorphism (SSCP) patterns of PCR products were studied using acrylamide gel electrophoresis and silver-nitrate staining method. The result showed polymorphism in GH gene but any difference between banding patterns for GHR gene was not observed. The sequencing results showed the presence of 5 Single nucleotide polymorphism for GH gene in the studied population. No significant associations of the available genotypes in the exon 4 of the ovine GH Gene with carcass traits.ژن هورمون رشد ((GH ژنی نامزد (کاندیدا) برای رشد حیوانات اهلی است و هورمون رشد نقش مهمی در سوختوساز (متابولیسم) رشد دارد. برای اینکه هورمون رشد بتواند در سوختوساز رشد شرکت کند نیاز به گیرندههای آن (GHR) در سطح یاختههای هدف دارد. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط چندریختی ژنهای GH و GHR با صفات لاشه در نژاد لری بختیاری انجام شد. برای این منظور، از سیاهرگ وداج تعداد 152 رأس گوسفند نژاد لری بختیاری خونگیری شد. استخراج DNA از خون با روش استخراج نمکی بهینه یافته انجام و واکنش زنجیرهای پلیمراز برای افزایش قطعههای 214 جفتبازی از اگزون چهار ژن هورمون رشد و 218 جفتبازی از اگزون ده ژن گیرندة هورمون رشد انجام شد. پس از تعیین چندریختی فضایی تکرشتهای محصولات PCR، الگوهای باندی مربوط به ژنهای GH و GHR روی ژل پلی اکریلآمید و رنگآمیزی با نیترات نقره، مشاهده شد. نتایج بیانگر چندریختی در جایگاه ژن GH بود، اما برای ژن GHR، هیچگونه تفاوتی بین باندها مشاهده نشد. نتایج توالییابی منجر به شناسایی پنج چندریختی تک نوکلئوتیدی برای ژن GH در جمعیت مورد بررسی شد. هیچیک از ژنوتیپهای ژن GH با صفات مورد بررسی ارتباط معنیداری نشان ندادند.https://ijas.ut.ac.ir/article_61672_bc6e3bc837ebb2752b0433241a47097b.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Investigation of in vitro digestibility, fermentation and enzyme activity of rumen anaerobic fungi of dromedary camels fed by cultivated and pasture foragesبررسی برونتنی گوارشپذیری، تخمیر و فعالیت آنزیمی قارچهای بیهوازی شکمبه شترهای تک کوهانه تغذیهشده با علوفههای زراعی و مرتعی63876166310.22059/ijas.2016.61663FAپوریادادوردانشجوی دکتری تغذیۀ دام، گروه علوم دامی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین، خوزستانطاهرهمحمدآبادیاستادیار گروه علوم دامی،دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین، خوزستان0000-0002-8250-6704محسنساریاستادیارگروه علوم دامی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین، خوزستان0000-0001-7517-6711جمالفیاضیدانشیار گروه علوم دامی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین، خوزستانJournal Article20141027The aim of this study was to investigate the fermentation characteristics and cellulolytic enzymes activities of dromedary camels rumen anaerobic fungi in fed with cultivated and pasture forages. Hence, the inoculant of rumen anaerobic fungi was prepared by using specific medium and the gas production, digestibility and enzyme activity of rumen fungi were determined on the basis of a 2 × 2 factorial design. The results showed that gas production potential was higher in treatments containing atriplex substrate, but the rate of gas production was higher in wheat straw treatments. Also the total gas production (50.71 ml) in treatment with rumen fluid of camel fed pasture forage and atriplex substrate was the highest (P≤0.01). The medium\'s ammonia nitrogen at different times of incubation was affected by the type of feed and substrate (P≤0.01). The results showed that the organic matter digestibility was not affected by the type of feed but was decreased in atriplex treatments by changing substrate. Also digestibility of DM and NDF in atriplex treatment showed increasing trend at the end of experiment. Endo and exoglucanas activity of rumen fungus in treatment with rumen fluid of camel fed with pasture forage and atriplex substrate had the highest increase (P≤0.01) in the final hours of incubation. It seems that for <em>in vitro</em> evaluating fermentation of halophilic forages, it is better to use a rumen fluid accordance with substrate.هدف از انجام این پژوهش، بررسی ویژگیهای تخمیر و فعالیت آنزیمهای تجزیهکنندۀ الیاف توسط قارچهای بیهوازی شکمبۀ شترهای تک کوهانۀ تغذیهشده با علوفههای زراعی و <sub></sub>مرتعی بود. ازاینرو با استفاده از محیط کشت اختصاصی، مایۀ تلقیح قارچهای بیهوازی شکمبه تهیه و گوارشپذیری، فعالیت آنزیمی و تولید گاز قارچهای شکمبه بر پایۀ یک آزمایش فاکتوریل 2×2 تعیین شد. نتایج نشان داد که قابلیت (پتانسیل) تولید گاز در تیمارهای حاوی بسترة (سوبسترای) آتریپلکس بیشتر بود ولی نرخ تولید گاز در تیمارهای دارای کاه گندم بیشتر بود. همچنین کل گاز تولیدی نیز در تیمار دارای مایع شکمبۀ تغذیهشده با علوفۀ مرتع و بسترة آتریپلکس (71/50 میلیلیتر) بیشترین بود (01/0P≤). نیتروژن آمونیاکی محیط کشتها در ساعتهای مختلف آزمایش تحت تأثیر نوع تغذیۀ دامها و نوع بستره قرار گرفت (01/0P≤). نتایج نشان داد که گوارشپذیری مادۀ آلی تحت تأثیر نوع مایع شکمبه قرار نگرفت اما با تغییر بستره بهطور معنیداری در آتریپلکس کاهش یافت. همچنین گوارشپذیری مادۀ خشک و دیوارۀ یاختهای در تیمارهای دارای آتریپلکس در پایان آزمایش رو به افزایش بود. فعالیت اندوگلوکاناز و اگزوگلوکاناز قارچهای شکمبه در ساعتهای پایانی آزمایش در مایع شکمبۀ تغذیهشده با علوفۀ مرتع و بسترة آتریپلکس بیشترین افزایش را داشت (01/0P≤). به نظر میرسد برای سنجش شرایط تخمیر علوفههای شورزی در محیط آزمایشگاه، بهتر باشد از مایع شکمبهای استفاده شود که با بستره سازگاری داشته باشد.https://ijas.ut.ac.ir/article_61663_63b99012ee44afb78ce3ebb080b128a1.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521The effect of physical and chemical treatments on crude protein fractions of canola and safflower seeds using CNCPS and SDS-PAGEتأثیر عملآوریهای فیزیکی و شیمیایی بر اجزای پروتئین خام دانة کلزا و گلرنگ با استفاده از مدل CNCPS و SDS-PAGE79876166010.22059/ijas.2016.61660FAمریمصاحبی اعلادانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه رازیفرخکفیل زادهدانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه رازیمعصومهحیدریدانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه رازیJournal Article20130827This study was conducted to investigate the effect of physical and chemical processing on crude protein fractions of two varieties of canola (Okapi and Modena) and safflower (62 and Zarfan) seed using cornel net carbohydrate and protein system and on protein subunits using sodium dodecyl sulfate polyacrylamide gel electrophoresis. Formaldehyde was used as chemical treatment, while toasting and autoclaving were used as physical treatments. In vitro protein fractionations were determined to find out the contribution of different protein fractions (A, B1, B2, B3, C and NDIP). Results showed that there was significant difference in OM, CP, EE, NDF and ADF in canola and safflower seeds (p<0.001). The proportion of soluble crude protein fraction (SCP) decreased while B2and B3 fractions increased as the result of processing. Formaldehyde had a more significant impact than the other two treatments. The SDS-PAGE pattern of varieties showed that treatment with toasting had no effect on protein bands in canola and safflower varieties while autoclaving resulted in the disappearance of some bands and formaldehyde resulted in the disappearance of all bands with molecular weights higher than 14.4 KD in canola but not in safflower varieties.هدف از این پژوهش بررسی تأثیر عملآوریهای فیزیکی و شیمیایی بر حلالیت بخشهای مختلف پروتئین خام دو رقم دانة کلزا (اکاپی، مودنا) و دانة گلرنگ (62، زرفان) با استفاده از سامانة کربوهیدرات و پروتئین خالص کرنل (CNCPS) و بر زیر واحدهای پروتئینی آنها با استفاده از الکتروفورز ژل پلی اکریلامید (SDS-PAGE) بود. از فرمالدهید بهعنوان عملآوری شیمیایی و از برشته کردن و اتوکلاو کردن بهعنوان عملآوریهای فیزیکی استفاده شد. برای تعیین حلالیت پروتئین تیمارهای مختلف، بخشهای مختلف (A، B1، B2، B3، C و NDIP) به روش آزمایشگاهی تعیین شد. نتایج نشان داد که رقمهای دانة کلزا و گلرنگ ازنظر مادة خشک، مادة آلی، پروتئین خام، عصارة اتری، دیوارة یاختهای و دیوارة یاختهای بدون همیسلولز با یکدیگر تفاوت معنیداری داشتند (001/0>p). عملآوریها باعث کاهش بخش پروتئین محلول (A+B1) و افزایش بخش B2 و B3 شد که اثر عملآوری با فرمالدهید نسبت به دو تیمار دیگر چشمگیرتر بود. نقشة الکتروفورزی زیر واحدهای پروتئینی رقمها نشان داد که در هر دو دانه، برشته کردن تأثیری بر باندهای پروتئینی نداشت، اما اتوکلاو کردن باعث ناپدید شدن شماری از باندها و عملآوری با فرمالدهید در رقمهای کلزا برخلاف گلرنگ باعث ناپدید شدن همة باندهای با وزن مولکولی بالاتر از 4/14 کیلودالتون شد.https://ijas.ut.ac.ir/article_61660_c7837ccd95cbae6b13bbad23bab367e5.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Effect of reducing metabolizable protein with added rumen-protected lysine and methionine on the performance of the pregnant Afshari ewesتأثیر کاهش پروتئین قابل سوختوساز همراه با افزودن لیزین و متیونین محافظتشده شکمبهای بر عملکرد میشهای آبستن افشاری891026167310.22059/ijas.2016.61673FAسیدسعیدموسویدانشجوی دکتری، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه زنجانحمیدامانلواستاد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه زنجان0000-0002-5631-125Xعلینیکخواهاستاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرجعلیمصطفی تهرانیاستادیار بخش تحقیقات تغذیه و فیزیولوژی مؤسسۀ تحقیقات علوم دامی کشور0000-0003-1008-4781حمید رضامیرزایی الموتیاستادیار، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه زنجانJournal Article20151018The aim of this study was to investigate the effect of reducing metabolizable protein with rumen-protected Lysine and Methionine in diet during the last 5 weeks of gestation on performance and blood parameters of Afshari ewes and lambs. Twenty five mature (once lambing) ewes in a Unbalanced complete randomized design fed with diets containing low metabolizable protein but containing rumen-protected lysine and methionine (LMP + LMRP) and high (HMP), respectively, 20 percent less than and equal to recommendations of NRC (2007), The results showed no difference between the treatments regarding dry matter intake, body weight of ewes at the end of gestation, body weight changes from start of the experiment until the birth, body weight after lambing and 20 days post lambing (p>0.05). Decline changes in Body weight at lambing was increased in the HMP group rather than LMP+LMRP group and the difference was tend to significant (pهدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر کاهش پروتئین قابل سوختوساز (متابولیسم) همراه با افزایش لیزین و متیونین محافظتشدۀ شکمبهای در پنج هفتۀ آخر آبستنی بر عملکرد و فراسنجههای خونی میشهای افشاری و برهها بود. 25 رأس میش یکبار زایش در قالب طرح کامل تصادفی نامتعادل با جیرههای غذایی محتوای پروتئین قابل سوختوساز کم همراه با لیزین و متیونین محافظتشدۀ شکمبهای (LMP+LMRP) و زیاد (HMP) به ترتیب 20 درصد کمتر و معادل توصیۀ NRC (2007) تغذیه شدند. نتایج نشان داد که مادۀ خشک مصرفی، وزن بدن میش در پایان دورۀ آبستنی، تغییرات وزن بدن از آغاز آزمایش تا هنگام زایش، وزن بدن بیست روز پس از زایش تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0P>). تغییر کاهشی وزن بدن در هنگام زایش در تیمار HMP نسبت به LMP+LMRP بیشتر و به معنیدار بودن نزدیک (10/0Phttps://ijas.ut.ac.ir/article_61673_7f15214dfb5b335b1571c6eeb3b3146b.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Effect of dietary levels of Artichoke leaf powder on meat quality of thigh and breast and fatty acids profile of breast meat in Japanese quailتأثیر سطوح جیرهای پودر برگ کنگرفرنگی بر کیفیت گوشت ران و سینه و رخنمای اسیدهای چرب گوشت سینه در بلدرچین ژاپنی1031116166110.22059/ijas.2016.61661FAفیروزصمدیدانشیار فیزیولوژی دام و طیور، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانفاطمهعباسیدانشجوی دکتری فیزیولوژی دام و طیور، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانصباصمدیدانشجوی دکتری گیاهان دارویی، دانشگاه شیرازJournal Article20140112In order to study the effects of Artichoke leaf powder on the quality parameters of thigh and breast meat and fatty acids profile of breast, 240 day-old Japanese quails were assigned to 4 treatments including basal diet (control), basal diet supplemented with levels of 15 and 30 g/Kg Artichoke powder and 300 mg/Kg vitamin E with 4 replicates in a completely randomized design. Artichoke powder and vitamin E resulted in lower malondialdiahid in thigh meat. The amount of saturated fatty acids (SFA) was lower in breast meat of birds fed diet containing 15 g/Kg Artichoke powder. The amounts of monounsaturated and polyunsaturated fatty acids (PUFA) in quail breast meat did not affected by the experimental treatments. The amounts of alpha-linolenic acid and PUFA were greater in breast meat of quails treated with Artichoke powder than birds fed basal diet and diet supplemented with vitamin E. PUFA/SFA ratio, total amounts of omega-3 fatty acids and also omega-6/omega-3 ratio were improving in birds treated with Artichoke powder. This study showed that dietary levels of 15 and 30 g/Kg Artichoke leaf powder can increase linolenic acid and consequently relative improvement of nutritional value of quail breast meat.بهمنظور بررسی تأثیر پودر برگ کنگر فرنگی بر فراسنجههای کیفی گوشت ران و سینه و نیز رخنمای (پروفایل) اسیدهای چرب سینه، 240 قطعه بلدرچین ژاپنی در چهار تیمار شامل جیرة پایه (شاهد)، جیرة پایة مکملشده با سطوح 15 و 30 گرم در کیلوگرم پودر کنگر فرنگی و 300 میلیگرم در کیلوگرم ویتامین E با چهار تکرار در قالب طرح کامل تصادفی استفاده شد. پودر کنگر فرنگی و ویتامین E منجر به کاهش مالوندیآلدئید گوشت ران شد. جیره حاوی 15 گرم در کیلوگرم پودر کنگر فرنگی مقدار اسیدهای چرب اشباع (SFA) گوشت سینه را کاهش داد. میزان اسیدهای چرب غیراشباع با یک باند دوگانه و بیش از یک باند دوگانه (PUFA) در گوشت سینه تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. مقادیر آلفالینولئیک اسید و PUFA در گوشت سینة پرندگان تیمارشده با پودر کنگر فرنگی بیشتر از پرندگان تغذیهشده با جیرة شاهد و جیرة مکملشده با ویتامین E بود. نسبت PUFA به SFA، مجموع اسیدهای چرب امگا-3 و نسبت امگا-6 به امگا-3 برای پرندگان تیمارشده با پودر کنگر فرنگی گرایش به بهبود داشت. این بررسی نشان داد که سطوح جیرهای 15 و 30 گرم در کیلوگرم پودر برگ کنگر فرنگی سبب افزایش اسید لینولنیک و درنتیجه بهبود نسبی ارزش تغذیهای گوشت سینة بلدرچین میشود.https://ijas.ut.ac.ir/article_61661_8c4d03744cff130dbb387e0c3e545e93.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521The influence of Ziziphus zizyphus fruit on in vitro fermentation parameters, protozoa pupolation and methane gas productionتأثیر پودر میوه عناب بر فراسنجههای تخمیری، جمعیت پروتوزوآیی و تولید گاز متان به روش برونتنی1131226166210.22059/ijas.2016.61662FAمحمد ابراهیمنوریان سروراستادیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران0000-0002-3707-974Xمحمد مهدیمعینیدانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانJournal Article20140910In this expriment, the effect of different levels of <em>Z</em><em>iziphus zizyphus</em>(ZZ) (0, 30 or 60 mg) on fermentation parameters, total protozoa population and three sub family of protozoa <em>Entodiniinae</em>,<em> Ophryscolecinae</em>,<em> Diplodiniinae and family of Isotrichdae</em>andmethane gas production was assessed using <em>in vitro</em> method and a completely randomized design. The rate of gas production for the insoluble fraction (<em>c</em>) (P˂0.01) was decreased but (P˂0.01) fermentation potential (<em>a+b</em>) at 30 and 60 mg ZZ by was improved 3 and 6 percent respectively. Cumulative gas production at 24h was not significantly different among treatments; however methane production was decreased (P˂0.05). Ammonia nitrogen also was linearly decreased (P˂0.01) by 20.85 and 43.85 percent, respectively. Incorporation of 60 mg ZZ to the basal diet decreased acetate (P˂0.05) and increased propionate (P˂0.05) and ratio of acetate to propionate was decreased (P˂0.01) from 2.6 to 2.2. Total protozoa population (P˂0.01) and <em>Entodinium</em> count was decreased (P˂0.05). However <em>Ophryscolexs </em>numberincreased (P˂0.05). Based on this study, it is suggested that supplementation of ZZ could improve <em>in vitro</em> ruminal fluid fermentation in terms of potential extent of gas production (6%), reduction of methane losses (17.4%), NH<sub>3</sub>-N concentration (43.8%), acetate to propionate ratio (0.2 ratio) and protozoal population.در این آزمایش، تأثیر سطوح مختلف پودر میوۀ عناب (0، 30 و 60 میلیگرم) بر فراسنجههای تخمیر، جمعیت پروتوزوآیی کل و سه زیر خانوادۀ <em>Entodiniinae، Ophryscolecinae</em>، <em>Diplodiniinae </em>و یک خانوادۀ <em>Isotrichdae </em>و تولید گاز متان در شرایط برونتنی در قالب یک طرح کامل تصادفی ارزیابی شد. افزودن پودر میوۀ عناب سبب کاهش سرعت تخمیر (01/0˂P) و بهبود قابلیت (پتانسیل) تخمیر (<em>a+b</em>) در هر دو سطح 30 و 60 میلیگرم عناب به میزان 3 و 6 درصد (01/0˂P) شد. گاز کل تولیدشده 24 ساعت تحت تأثیر افزودنی قرار نگرفت ولی گاز متان بر اساس مادۀ خشک در هر دو سطح کاهش (05/0˂P) داشت. نیتروژن آمونیاکی نیز در هر دو سطح پودر عناب به ترتیب به میزان 85/20 و 85/43 درصد کاهش (01/0˂P) یافت. سطح 60 میلیگرم پودر عناب سبب کاهش درصد استات (05/0˂P) و افزایش پروپیونات (05/0˂P) شد و نسبت استات به پروپیونات از 6/2 به 2/2 کاهش (01/0˂P) یافت. جمعیت کل پروتوزوآ (01/0˂P) و شمار زیر خانوادۀ انتودینینه (05/0˂P) نیز کاهش یافت. هرچند که جمعیت افریواسکالاسینه افزایش داشت (05/0˂P). نتایج کلی نشان داد که عناب توانایی بهبود قابلیت تخمیر تا 6 درصد افزایش، کاهش گاز متان تا 4/17 درصد، کاهش نیتروژن آمونیاکی تا 8/43 درصد و کاهش نسبت استات به پروپیونات تا ضریب 2/0 و جمعیت پروتوزوآیی کل را دارد.https://ijas.ut.ac.ir/article_61662_b480d48117d76efa3bc003843b6f6b5e.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Effects of crude protein levels in the shortened close-up period on health and milk production of Holstein cowsتأثیر سطوح مختلف پروتئین خام در دوره پابهماه کوتاهشده بر سلامت و تولید شیر گاوهای هلشتاین1231336167510.22059/ijas.2017.61675FAحمیدامانلواستاد، تغذیة دام، دانشگاه زنجان0000-0002-5631-125Xزهراحسینی فیروزکوهیدانشآموختة کارشناسی ارشد تغذیة دام، دانشگاه زنجانطاهرهامیرآبادی فراهانیدانشجوی دکتری تغذیة دام، دانشگاه زنجان0000-0001-5433-1946نجمهاسلامیان فارسونیدانشجوی دکتری تغذیة دام، دانشگاه زنجانJournal Article20150216This study was performed to evaluate the effects of crud protein (CP) level on dry matter intake in prepartum period, productive performance and health of fresh cows. Twenty multiparous Holstein cows were assigned randomly to one of two dietary treatments. Dietary treatments were treatment 1, 13% CP of DM (control), and treatment 2, 16% CP of DM. Diets were similar in lactation net energy and rumen degradable protein and CP levels increased with RUP supplements. All cows had 50 days of far-off, and 10 days of close-up periods. Prepartum dry matter intake in treatment 2 was significantly greater than in control treatment (P>0.05). Milk production, fat corrected milk, and milk fat and lactose yields in treatment 2 were significantly higher than in control treatment (P>0.05). Changes in body condition score (BCS) were not significantly affected by treatments. Although blood urea nitrogen (BUN) was significantly higher in treatment 2, but β- hydroxybutyrate (BHB) and phosphorus concentrations were significantly decreased in treatment 2 compared to control treatment. The incidence of metabolic disorders, such as hypophosphatemia, and hypomagnesemia were significantly greater in treatment 2 compared to control treatment. Overall, results of this study showed that increasing crude protein through RUP sources in a shortened close-up period increased prepartum DMI, milk production after calving, and reduced incidence of ketosis in Holstein fresh cows.این پژوهش برای ارزیابی تأثیر سطح پروتئین خام (CP) بر مادة خشک مصرفی (DMI) پیش از زایش، توان تولیدی و سلامت گاوهای تازهزا انجام شد. بیست رأس گاو هلشتاین چند بار زایش بهطور تصادفی به دو تیمار اختصاص یافتند. تیمار 1 شامل: 13 درصد پروتئین خام (تیمار شاهد) و تیمار 2 شامل 16 درصد پروتئین خام بود. جیرهها ازلحاظ انرژی خالص شیردهی یکسان بودند و برای افزایش سطوح CP در جیرهها از منابع عبوری استفاده شد. خوراک مصرفی پیش از زایش برای تیمار آزمایشی بهطور معنیداری بالاتر از تیمار شاهد بود (05/0P<). تولید شیر خام، شیر تصحیحشده بر پایة 4 درصد چربی و ترکیبات شیر مانند مقدار چربی و لاکتوز در تیمار آزمایشی بالاتر از تیمار شاهد بود (05/0P<)، اما شمار یاختههای پیکری شیر در تیمار آزمایشی نسبت به شاهد گرایش به کاهش داشت (06/0=P). در دورة پس از زایش، نیتروژن اورهای خون بهطور معنیداری در تیمار آزمایشی افزایش یافت. غلظت بتا- هیدروکسی بوتیرات و درصد بروز کتوزیس تحت درمانگاهی بهطور معنیداری در تیمار آزمایشی نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت (0001/0P<). غلظت فسفر سرم نیز در تیمار آزمایشی بهطور معنیداری کاهش یافت (05/0P<). درصد بروز کمی فسفات خون (هیپوفسفاتمی) و کمی منیزیم خون (هیپومنیزیمی) در تیمار آزمایشی در مقایسه با شاهد افزایش معنیداری داشت (05/0P<). تغییرات امتیاز وضعیت بدنی تفاوت معنیداری بین تیمارها نداشت. درمجموع، نتایج این پژوهش نشان داد که افزایش پروتئین خام با منابع عبوری در دورة پابهماه کوتاهشدة DMI پیش از زایش و تولید شیر پس از زایش را افزایش و درصد بروز کتوزیس را کاهش داد.https://ijas.ut.ac.ir/article_61675_3768ab6a6585583b8f6045f13ef68620.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Determination the nutritional value of wild pistachio leaf and its use in sheep feedingتعیین ارزش تغذیهای برگ درخت پستة وحشی و استفاده از آن در تغذیه گوسفند1351446167610.22059/ijas.2016.61676FAزهراامینی فرددانشآموختة کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستانمرتضیچاجیدانشیار، گروه علوم دامی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان0000-0002-9336-4094طاهرهمحمدآبادیدانشیار، گروه علوم دامی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان0000-0002-8250-6704Journal Article20141216The present experiment was conducted to determine nutritional values of wild pistachio trees (<em>P. khinjuk</em>) leaves it\'s use it in the diet of sheep. Initially chemical composition of <em>P.</em> <em>khinjuk</em> leaf was determined. The diets containing 0, 5, 10, 15, 20, 25 and 30% of <em>P. khinjuk</em> leaf were prepared and used for sheep to determine the best replacement level of it with corn silage. Fermentation and digestion characteristics of experimental diets were investigated by <em>in vitro</em> gas production technique. Effects of selected diets from the <em>in vitro </em>step (control and diet contains 30% of the <em>khinjuk</em> leaf) on feed intake, digestibility of nutrients, ruminal fermentation parameters and blood metabolites were studied using 10 Arabian rams in a completely randomized design. The concentration of crude protein, NDF, ADF and tannin in <em>khinjuk</em> leaf were 9.88, 47.95, 39.02 and 3.9%, respectively. The gas production declined by increasing the percentage of <em>P. khinjuk</em> leaf in the diet, but the microbial biomass and efficiency of microbial synthesis was increased (P0.05). Digestibility of crude protein and concentration of ammonia nitrogen in rumen fluid and blood urea nitrogen in diet containing of <em>P. khinjuk</em> leaf was lower (Pاین آزمایش برای شناخت خصوصیات تغذیهای برگ درخت پستة وحشی (خنجوک) با هدف استفاده از آن در جیرة گوسفند انجام شد. در آغاز خصوصیات شیمیایی برگ خنجوک اندازهگیری شد. آنگاه جیرههایی برای گوسفند حاوی 0، 5، 10، 15، 20، 25 و 30 درصد برگ خنجوک تهیه شدند. برای تعیین بهترین مقدار جایگزینی آن با سیلاژ ذرت با روش تولید گاز، خصوصیات هضم و تخمیر جیرهها بررسی شد. در مرحلة بعد، تأثیر جیرههای برگزیدهشده از مرحلة آزمایشگاهی (جیره با و بدون 30 درصد برگ خنجوک) بر مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، فراسنجه های شکمبهای و خونی ده رأس گوسفند نر عربی در قالب طرح کامل تصادفی بررسی شد. غلظت پروتئین خام، NDF، ADF و تانن برگ خنجوک به ترتیب 88/9، 95/47، 02/39 و 9۰/3 درصد بود. با افزایش درصد برگ خنجوک در جیره، تولید گاز روند کاهشی داشت؛ اما تولید تودة میکروبی و بازدة تولید تودة میکروبی روند افزایشی داشت (05/0P<). مصرف مادة خشک در گوسفندان تغذیهشده با جیرة دارای برگ خنجوک افزایش یافت. تیمارها از نظر قابلیت هضم ظاهری مادة خشک، NDF، ADF و غلظت گلوکز و کلسترول خون اختلاف معنیداری نداشتند (05/0P>). قابلیت هضم پروتئین خام، غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه و نیتروژن اورهای خون در جیرة حاوی برگ خنجوک پایینتر بود (05/0P<). بهطورکلی استفاده از برگ خنجوک تا 30 درصد مادة خشک جیره بهصورت جایگزین با سیلاژ ذرت تأثیر منفی بر هضم ظاهری، فراسنجههای شکمبهای و خونی گوسفندان عربی نداشت.https://ijas.ut.ac.ir/article_61676_abe30e37c79a9a7ce5a41f4b038974b5.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Estimation of genetic, environmental and phenotypic trends of milk production traits in Holstein cattle of Hamedan provinceبرآورد روندهای ژنتیکی،محیطی و فنوتیپی برخی صفات تولید شیر در گاوهای هلشتاین استان همدان1451536166510.22059/ijas.2016.61665FAپویازمانیدانشیار گروه علوم دامی، دانشگاه بوعلی سینا، همدانسیده عطیهطهاییدانشآموخته کارشناسی ارشد گروه علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ساوهعلیقاضی خانی شاداستادیار گروه علوم دامی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ساوهمهدیجسوریدانشجوی دکتری گروه علوم دامی، دانشگاه بوعلی سینا، همدانJournal Article20150413The present study was conducted to estimate genetic parameters and genetic, environmental and phenotypic trends of milk production traits in Holstein cattle of Hamedan province. In this study 11986 305-d records of first three parities of Hamedan province Holstein cattle, which were gathered during 1990-2011, were used. Variance-covariance components and breeding values were estimated using animal mixed model, based on Average Information algorithm of Restricted Maximum Likelihood (AI-REML). Herd-year-season and parity were fixed effects and directs additive and permanent environmental factors were considered as random effects. Heritability estimates for milk yield, fat corrected milk yield, fat percentage, protein percentage, fat yield and protein yield were 0.16, 0.14, 0.20, 0.11, 0.15 and 0.13 and their repeatability estimates were 0.44, 0.39, 0.31, 0.20, 0.35 and 0.39, respectively. Genetic trends of these traits were, 3.42 kg/yr, 2.51 kg/yr, -0.002 %/yr, -0.000 %/yr, 0.082 kg/yr and -0.020 kg/yr, environmental trends were 85.89 kg/yr, 67.61 kg/yr, -0.028 %/yr, -0.007 %/yr, 1.12 kg/yr and 1.62 kg/yr and their phenotypic trends were 89.54 kg/yr, 70.26 kg/yr, -0.030 %/yr, -0.007 %/yr, 1.22 kg/yr and 1.69 kg/yr, respectively. The results of this study showed that the production traits of Hamedan province Holstein cattle did not have noticeable genetic improvements in past years and most of milk and fat yield increment have been induced by improvement of environmental conditions.این پژوهش با هدف برآورد مشخصه (پارامتر)های ژنتیکی و روندهای ژنتیکی، محیطی و فنوتیپی صفات تولیدی گاوهای هلشتاین استان همدان انجام شد. در این پژوهش از 11986 رکورد 305 روز، سه زایش نخست گاوهای هلشتاین استان همدان که در سالهای 1369 تا 1390 گردآوری شده بود، استفاده شد. اجزای واریانس-کوواریانس و ارزشهای اصلاحی با مدل مختلط حیوانی، بر پایة الگوریتم میانگین اطلاعات بیشترین درستنمایی محدودشده (AI-REML) برآورد شدند. در مدل بهکار برده شده، عاملهای گله-سال-فصل و شکم زایش اثرگذاریهای ثابت بودند و عاملهای ژنتیکی افزایشی و محیطی دائمی بهعنوان اثرگذاریهای تصادفی در نظر گرفته شدند. وراثتپذیری تولید شیر، تولید شیر تصحیحشده برای چربی، درصد چربی، درصد پروتئین، تولید چربی و تولید پروتئین، به ترتیب 16/0، 14/0، 20/0، 11/0، 15/0 و 13/0 و تکرارپذیری آنها به ترتیب، 44/0، 39/0، 31/0، 20/0، 35/0 و 39/0 برآورد شدند. روندهای ژنتیکی این صفات به ترتیب، 42/3 و 51/2 کیلوگرم در سال، 002/0- و 000/0- درصد در سال و 082/0 و 020/0- کیلوگرم در سال، روندهای محیطی به ترتیب، 89/85 و 61/67 کیلوگرم در سال، 028/0- و 007/0- درصد در سال و 12/1 و 62/1 کیلوگرم در سال و روندهای فنوتیپی به ترتیب، 54/89 و 26/70 کیلوگرم در سال، 030/0- و 007/0- درصد در سال و 22/1 و 69/1 کیلوگرم در سال برآورد شدند. نتایج این بررسی نشان دادند که صفات تولیدی در گاوهای هلشتاین استان همدان پیشرفت ژنتیکی شایانتوجهی در سالهای گذشته نداشتهاند و بیشتر افزایش تولید شیر و چربی ناشی از بهبود شرایط محیطی بوده است.https://ijas.ut.ac.ir/article_61665_c41fd8357c065974c24ea6d2904f2457.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521Effects of phenolic components of Scrophularia striata Boiss powder on feed intake, digestibility, rumination and rumen protozoa population in Lori- Bakhtiari sheepبررسی تأثیر ترکیبات فنولی پودر گیاه دارویی گل میمونی سازوئی (Scrophularia striata Boiss) بر مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، رفتار نشخوار و جمعیت پروتوزوآی شکمبه در گوسفند لری-بختیاری1551646166610.22059/ijas.2016.61666FAفاطمهرضاییدانشجوی سابق کارشناسی ارشد، دانشکدة علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، اهواز، ملاثانی، ایرانطاهرهمحمدابادیاستادیار، دانشکدة علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، اهواز، ملاثانی، ایران0000-0002-8250-6704مرتضیچاجیدانشیار، دانشکدة علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان، اهواز، ملاثانی، ایران0000-0002-9336-4094محمدرضامشایخیمربی پژوهشی، مرکز تحقیقات کشاورزی صفیآباد دزفولJournal Article20150525This experiment was designed to evaluate the effect of phenolic components of <em>Scrophularia striata</em> powder on feed intake, digestion and fermentation, rumination kinetic and rumen ecosystem in Lori-Bakhtiari sheep. In this experiment, 12 six months old lambs and average weight 30±1.5 kg were fed with 0 (control), 3 and 6 percent <em>Scrophularia</em> <em>striata</em> for one month. Feed intake, digestibility, rumination activity, blood metabolites and protozoa were measured. The results showed that the use of <em>Scrophularia</em> <em>striata</em> had no effect on dry matter (DM) and organic matter (OM) intake, body weight and feed efficiency (P>0.05). Highest digestibility of DM, OM and the protein was for 3% <em>Scrophularia</em> <em>striata</em> (Pاین آزمایش بهمنظور بررسی تأثیر ترکیبات فنولی پودر گیاه گل میمونی سازوئی (تشنهداری) بر خوراک مصرفی، هضم و تخمیر، روند نشخوار و بومسازگان (اکوسیستم) شکمبة گوسفندان لری- بختیاری طراحی شد. در این آزمایش دوازده رأس بره با سن نزدیک به شش ماه و میانگین وزن 5/1±30 کیلوگرم با جیرههای شاهد (بدون گل میمونی)، 3 و 6 درصد گل میمونی سازوئی برای یک ماه تغذیه شدند. مصرف خوراک، قابلیت هضم، فعالیت نشخوار، سوختوسازگر (متابولیت) های خونی و گونههای پروتوزوآ بررسی شدند. نتایج نشان داد استفاده از گیاه گل میمونی تأثیری بر میزان مصرف مادة خشک و مادة آلی، میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک نداشت (05/0P). قابلیت هضم NDF و ADF در تیمارهای حاوی گل میمونی سازوئی بیشتر از شاهد بود (05/0>P). میزان نشخوار به ازای مادة خشک و NDF مصرفی در تیمار 3 درصد گل میمونی افزایش یافت (05/0>P). تیمار 6 درصد موجب کاهش معنیدار گلوکز، اوره و کلسترول خون شد (05/0>P). میزان نیتروژن آمونیاکی در تیمار حاوی 6 درصد گل میمونی کاهش معنیداری را در مقایسه با دیگر تیمارها داشت (05/0>P). نتایج نشان داد جمعیت کل پروتوزوآ و گونههای پروتوزوآیی (انتودینیوم، دیپلودینیوم، اپیدینیوم و افریوسکولکس) در تیمارهای حاوی گل میمونی کاهش معنیداری نشان داد (05/0>P). با توجه به تأثیر ترکیبات مؤثرة گیاه کامل گل میمونی سازوئی بر بهبود هضم و تخمیر شکمبهای از جمله کاهش آمونیاک و تولید گاز شاید بتوان میزان کمتر آن (3درصد) را در جیرة گوسفند لری- بختیاری استفاده کرد.https://ijas.ut.ac.ir/article_61666_441c2a22d496d8c0d46c8172cb3bcd5b.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477347120160521The effect of D-aspartic acid on sperm quality of broiler breeder roostersتأثیر دی آسپارتیک اسید بر کیفیت اسپرم خروس های مادر گوشتی1651746166910.22059/ijas.2016.61669FAمهدیانصاریدانشجوی دکتری، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج0000-0001-8481-8667مهدیژندیدانشیار گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج0000-0003-2886-9747حمیدکهراماستادیار گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجمجتبیزاغریاستاد گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجمصطفیصادقیدانشیار گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج0000-0002-7145-622xJournal Article20150926The aim of this study was to evaluate the effect of D-aspartic acid on semen characteristics of Ross 308 roosters. Thirty 60-wk-old Ross 308 roosters were randomly assigned into 6 groups and individually caged. All groups fed the same basal diet and orally administered with different levels of D-aspartic acid: 0(A-0), 40 (A-40), 80 (A-80), 120 (A-120), 160 (A-160), and 200 (A-200) mg/Kg BW per day as a single capsulated dose. Seminal characteristics including ejaculate volume, motility, progressive motility, sperm concentration, abnormality, viability and hypo osmotic swimming test were studied following two weeks of adaptation period, and continued for up to six weeks. Results of the experiment revealed that D-Aspartic acid positively affected rooster sperm parameters with all parameters being significantly improved with increasing the level of D-aspartic acid except for abnormality percentage that was not significantly affected by the treatment (p>0.05). Taking all parameters into account, A-200 treatment exhibited the most optimal response in sperm parameters amongst all treatments. However, further studies including fertility and hatchability tests are needed to ascertain these results.این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر دی آسپارتیک اسید بر برخی فراسنجههای کیفی اسپرم خروسهای سویۀ راس 308 انجام شد. شمار 30 قطعه خروس با سن 60 هفته به شش گروه دستهبندی و به شیوۀ کامل تصادفی درون قفسهای انفرادی منتقل شدند. به همۀ گروههای آزمایشی جیرۀ پایۀ یکسان داده شد و سطوح مختلف دی آسپارتیک اسید شامل: 0 (A-0)، 40 (A-40)، 80 (A-80)، 120 (A-120)، 160 (A-160) و 200 (A-200) میلیگرم /کیلوگرم وزن بدن/ روز بهصورت کپسول نیز به آنها خورانده شد. آزمایش پس از دو هفته عادت دهی به مدت شش هفته ادامه یافت. فراسنجههای کیفی اسپرم شامل: حجم منی، جنبایی کل، جنبایی پیشرونده، غلظت، درصد اسپرمهای نابهنجار، درصد اسپرمهای زنده و درصد اسپرمهای دارای غشاء فعال بودند. نتایج این پژوهش گویای تأثیر مثبت دیآسپارتیک اسید بر فراسنجههای کیفی اسپرم خروس بوده بهطوریکه با افزایش میزان مصرف دیآسپارتیک اسید همۀ شاخصهای کیفی اسپرم بهجز درصد اسپرمهای نابهنجار رو به افزایش گذاشتند. تأثیر سطوح تیمار مورداستفاده بر درصد اسپرمهای نابهنجار معنیدار نبود (05/0p>). با در نظر گرفتن همۀ شاخصهای ارزیابیشده تیمار A-200 بهطور معنیداری (05/0phttps://ijas.ut.ac.ir/article_61669_99b32300cf26067aa11ddf19945bb849.pdf