پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477352420220121Comparison of differential expression profiles of candidate genes related to fertility traits using transcriptome perspective based on RNA-Seq in Holstein dairy cowsمقایسه پروفایل بیان افتراقی ژنهای کاندیدا مرتبط با صفت باروری در گاوهای هلشتاین با استفاده از دیدگاه ترانسکریپتوم و مبتنی بر فناوری RNA-Seq2172298626310.22059/ijas.2021.322630.653824FAفرزادغفوریدانشجوی دکتری تخصصی، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0002-0010-0111مصطفیصادقیدانشیار، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0002-7145-622xابوالفضلبهرامیدانشآموخته دکتری، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0001-7330-4134رستمعبدالهی آرپناهیمحقق، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و علوم محیط زیست، دانشگاه جورجیا، جورجیا، ایالات متحده آمریکاآرشجوانمرداستادیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0001-7998-9875سید رضامیرائی آشتیانیاستاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0003-3597-4385Journal Article20210425<span style="letter-spacing: -.2pt;">Genetic selection for increasing milk production and economic profitability in the dairy industry has been associated with reduction in reproductive performance, including lower embryo survival and pregnancy loss. The main purpose of this study was to use the transcriptome profiles of endometrial tissue and <em>Corpus luteum</em> of two groups of high and low fertility Holstein dairy cows to identify genes that are effective in reproductive rate, especially in early pregnancy. By the analysis of RNA-Seq data to express the gene differences, 4538 genes were extracted, which a total of 1466 genes showed significant expression differences (P<0.000001, Fold change<0.5). Then, by comparing the relevant genes among transcriptome profiles, common genes between endometrial tissue (on days 7 and 13 of the estrous cycle) and <em>Corpus luteum</em> (on day 13 of the estrous cycle) including <em>SYNM</em>, <em>PARM1</em>, <em>NXPE2</em>, <em>NT5DC3</em>, <em>COL4A3</em>, <em>COL12A1</em>, <em>ALPK3</em>, <em>ADAMDEC1</em>, <em>SERPINA14</em>, <em>S100A9</em>, <em>PI16</em>, <em>OAS1X</em>, <em>MSTN</em>, <em>MASP1</em>, <em>CD83</em>, <em>CA2</em>, <em>C2</em>, <em>C5</em>, <em>JSP.1</em> and <em>SAA3</em> were identified. Annotation results of these genes indicated that they have a role in the main process of metabolic and signaling pathways related to the ion transport system, inflammation, immune system function, and cell-matrix structure. Overall, the present study can provide new insights into the molecular evidence for the biological mechanisms of transcriptome profiling in the uterine environment and biomarkers related to fertility in dairy cows.</span>انتخاب ژنتیکی برای افزایش تولید شیر و سودآوری اقتصادی در صنعت گاوهای شیری با کاهش عملکرد تولیدمثلی از جمله کاهش زندهمانی رویان و افزایش از دست رفتن آبستنی همراه بوده است. در پژوهش حاضر، هدف اصلی، استفاده از پروفایل ترانسکریپتوم بافت آندومتریوم و جسم زرد دو دسته از گاوهای شیری هلشتاین با باروری بالا و پایین، به منظور شناسایی ژنهای مؤثر در حفظ باروری بهویژه اوایل دوره آبستنی است. در تجزیه دادههای RNA-Seq برای مقایسه بیان ژنی، 4538 ژن استخراج شد که در مجموع 1466 ژن تفاوت بیانی معنیداری نشان دادند (P<0.000001, Fold change<0.5). سپس با مقایسه ژنهای مربوطه در میان پروفایلهای ترانسکریپتوم، ژنهای مشترک بین بافت آندومتریوم (روزهای هفت و 13 چرخه فحلی) و جسم زرد (در روز 13 چرخه فحلی) شامل ژنهای SYNM، PARM1، NXPE2، NT5DC3، COL4A3، COL12A1، ALPK3، ADAMDEC1، SERPINA14، S100A9، PI16، OAS1X، MSTN، MASP1، CD83، CA2، C2، C5، JSP.1 و SAA3 مشخص شدند. بررسی نتایج حاشیهنویسی این ژنها ثابت کرد که در فرآیند اصلی مسیرهای متابولیک و سیگنالینگ مرتبط با سیستم حملونقل یونی، التهاب، عملکرد سیستم ایمنی بدن و ساختار ماتریس سلولی دارای نقش میباشند. پژوهش حاضر میتواند بینش جدیدی از شواهد مولکولی در راستای سازوکارهای زیستی پروفایل ترانسکریپتوم در محیط رحم و بیومارکرهای مرتبط با باروری در گاوهای شیری ارائه دهد.https://ijas.ut.ac.ir/article_86263_b41e6b5729c3c95ce222085b30338f6f.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477352420220121The effect of chemical and biological regulators of pH on histomorphometry and histopathology of rumen, reticulum, liver and kidney of Arabi lambs تأثیر تنظیمکنندگان شیمیایی و بیولوژیکی pH بر هیستومورفومتری و هیستوپاتولوژی شکمبه، نگاری، کبد و کلیه برههای عربی2312418626410.22059/ijas.2021.328534.653841FAفرشتهوفاییدانشجوی کارشناسی ارشد تغذیه دام، گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ایرانمرتضیچاجیاستاد، گروه علوم دامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ایران0000-0002-9336-4094امیدخراسانیدکتری تغذیهدام، هنرستان خوارزمی دزفول، ایرانفرشادباغباناستادیار، گروه دامپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج، یاسوج، ایرانJournal Article20210812The aim of this study was to compare the effect of rumen pH-adjusting additives on histomorphometry and histopathology of rumen, reticulum, liver, and kidney. Twelve Arabi male lambs, 9±1 months old and initial body weight of 35.95±3.55 kg were used in a completely randomized design with three treatments and four replicates in 35 days. The experimental treatments consisted of 1- A control diet, 2- Control diet+sodium bicarbonate buffer, 3- Control diet+<em>Megasphaera elsdenii</em>, and <em>Saccharomyces cerevisiae</em> (bacteria-yeast). At the end of the experiment, the lambs were slaughtered and tissue sampls from the liver, kidney, reticulum, and rumen were collected, and the tissue sections with thickness of 5 μm were prepared. The wall thickness of the reticulum in the control treatment was significantly higher than the buffer recipient treatment (P<0.05). Also, the thickness of muscle-layer in the reticulum in the control treatment was more than other treatments and was significantly higher compare to the buffer recipient treatment (P<0.05). Papillae height and Papillae depth of reticulum in the bacteria-yeast recipient treatment were significantly higher than other treatments (P<0.05). In addition, the thickness of rumen epithelial tissue in the buffer and bacteria-yeast recipient treatments was less than the control treatment (P<0.05). The height of rumen papillae in the control treatment was significantly higher than the buffer and bacteria-yeast treatments. Infiltration of inflammatory cells into the liver, kidney and gastrointestinal tissues was observed. In general, pH regulators, in high-concentrate diets protected the tissues, which were studied in the present experiment. In addition, the addition of bacteria-yeast effects as a biological regulator is comparable to the chemical buffer.پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسهای اثر افزودنیهای تنظیمکننده pH شکمبه بر هیستومورفومتری و هیستوپاتولوژی شکمبه و نگاری، کبد و کلیه انجام گرفت. در آزمایش حاضر از 12رأس بره نر عربی ۱ ± 9 ماهه با وزن زندهی 55/3 ± 95/35 کیلوگرم در مدت 35 روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل ۱- جیره شاهد، ۲- جیره شاهد + بافر بیکربنات سدیم (بافر)، ۳- جیره شاهد + باکتری <em>مگاسفرا السدنی</em> و مخمر <em>ساکرومایسیس سرویسیه</em> (باکتری-مخمر) بودند. در پایان آزمایش، پس از ذبح برهها برای مطالعات بافتی، از کبد، کلیهها، شکمبه و نگاری نمونه برداری شد و مقاطع بافتی با ضخامت پنج میکرومتر تهیه شدند. ضخامت کل دیواره نگاری در تیمار شاهد از سایر تیمارها بیشتر بود و نسبت به تیمار دریافتکننده بافر معنیدار بود (05/0>P). ضخامت لایه عضلانی در نگاری در تیمار شاهد از سایر تیمارها بیشتر بود و این اختلاف نسبت به تیمار دریافتکننده بافر معنیدار بود (05/0>P). ارتفاع پرز و عمق پرز نگاری در تیمار دریافتکننده باکتری-مخمر به طور معنیداری از سایر تیمارها بیشتر بود (05/0>P). ضخامت بافت پوششی شکمبه در تیمارهای دریافتکننده بافر و باکتری–مخمر به طور معنیداری کمتر از تیمار شاهد بود (05/0>P). ارتفاع پرزهای شکمبه در تیمار شاهد بیشتر از تیمارهای دریافتکننده بافر و باکتری-مخمر بود. نفوذ سلولهای التهابی در بافتهای کبد، کلیه و دستگاه گوارش مشاهده شد. در مجموع، عوامل تنظیمکننده pH در جیرههای با کنسانتره بالا باعث محافظت بافتهای مورد مطالعه شدند. افزون بر این، اثر باکتری-مخمر به عنوان تنظیمکننده بیولوژیکی با بافر شیمیایی قابل رقابت بود.https://ijas.ut.ac.ir/article_86264_ddb3c3c29ab2d9c176e6df7565bae202.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477352420220121Effects of feeding palmitic and stearic fatty acids on growth performance, nutrient digestibility and blood parameters of fattening lambsاثر تغذیه اسیدهای چرب پالمیتیک و استئاریک بر عملکرد رشد، قابلیت هضم مواد مغذی و فراسنجههای خونی برههای پرواری2432518626510.22059/ijas.2021.328861.653842FAحسینبائیدانشجوی دکتری، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانتقیقورچیاستاد، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران0000-0002-6865-2932عبدالحکیمتوغدریاستادیار، دانشکده علوم دامی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران0000-0002-5198-1940Journal Article20210816In order to investigate the effect of partial replacement of cereal grains with different levels of calcium saltd of palmitic and stearic saturated fatty acids on the performance of fattening lambs, 30 male Dalagh-Romanov lambs were used for 89 days.<strong> </strong>Experimental treatments included<strong>:</strong> 1- control diet (without fatty acid), 2- diet with 3 % palmitic acid<strong> </strong> (PA), 3- diet with 3% stearic acid (SA), 4- diet with 3 %(67% PA+ 33% SA), 5- diet with 3 %(67% SA+ 33% PA). Growth performance (dry matter intake, average daily gain and feed convertion ratio), nutrient digestibility and blood parameters (glucose, blood urea nitrogen, cholesterol, triglyceride, high-density lipoprotein (HDL), low-density lipoprotein (LDL) and liver enzymes) were measured. The results showed that experimental treatments had no significant effect on dry matter intake, feed conversion ratio and daily weight gain of lambs (P>0.05). Addition of fatty acid supplement to experimental diets significantly reduced dry matter digestibility (P<0.05). The concentration of high-density lipoprotein in diets containing fatty acid supplementation increased significantly (P<0.05).<strong> </strong>In conclusion, the results suggest that adding 3% <strong>)</strong>on the ration dry matter basis) PA and SA as alone or combine together in the diet for fattening lambs could be done without negative effects.به منظور بررسی تاثیر جایگزینی بخشی از دانه غلات با سطوح مختلف دو اسید چرب اشباع پالمیتیک و استئاریک، بر عملکرد برههای پرواری، از 30 راس بره نر آمیخته دالاق-رومانوف به مدت 89 روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1- جیره شاهد بدون مکمل اسید چرب 2- جیره پایه با 3 درصد اسید پالمیتیک، 3- جیره پایه با 3 درصد اسید استئاریک، 4- جیره پایه با 3 درصد مخلوط 67 درصد اسید پالمیتیک و 33 درصد اسید استئاریک و 5- جیره پایه با 3 درصد مخلوط 67 درصد اسیداستئاریک و 33 درصد اسید پالمیتیک. عملکرد رشد (شامل ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی)، قابلیت هضم مواد مغذی و غلظت فراسنجههای خونی (شامل گلوکز، نیتروژن اورهای خون (BUN)، کلسترول؛ تریگلیسرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL)، لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL) و آنزیمهای کبدی) اندازهگیری شد. نتایج نشان داد تیمارهای آزمایشی اثر معنیداری بر ماده خشک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی و افزایش وزن روزانه برهها نداشت (05/0<P). افزودن مکمل اسید چرب به جیرههای آزمایشی کاهش معنیدار قابلیت هضم ماده خشک را در پی داشت (05/0>P). غلظت لیپوپروتئین با دانسیته بالا در جیرههای حاوی مکمل اسید چرب افزایش معنیداری پیدا کرد (05/0P<). بهطورکلی با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت که افزودن اسید پالمیتیک و استئاریک تا سطح 3 درصد ماده خشک جیره به صورت جداگانه و یا مخلوط با هم، هیچگونه تاثیر معنیداری بر عملکرد برههای پرواری ندارد.https://ijas.ut.ac.ir/article_86265_d2dd6038ebf12bc5f6a57cec20a4467a.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477352420220121Study on Hepatozoon canis in dogs in Urmia regionبررسی میزان آلودگی به هپاتوزئون کنیس در سگهای شهرستان ارومیه2532608626710.22059/ijas.2021.329716.653845FAمحمدرضازینالیدانشآموخته دکتری عمومی دامپزشکی، گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانفرنازملکی فرداستادیار، گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران0000-0002-4809-3782آلالهرخشانپوراستادیار، گروه بیماریهای درونی و کلینیکال پاتولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانمحمدیخچالیاستاد، گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران0000-0002-5882-1827Journal Article20210907The aim of the present study was to detect <em>Hepatozoon canis</em><strong> </strong>infection in dogs<strong> </strong>in Urmia municipality, northwestern Iran. The effects of age, sex, lifestyle, and tick infestation as risk factors in the incidence of the disease were studied. During years 2018 and 2019, a total of 246 whole blood samples were taken from the jugular vein of each examined dog (103 stray dogs, 99 shelter dogs, and 44 pets) and subjected to microscopic and molecular<strong> </strong>examinations.<strong> </strong>Ixodid ticks were also collected from the body surface and identified. Microscopically, infected neutrophils with <em>Hepatozoon </em>spp. were detected in 5 of 246 (2/03%) thin stained blood smears. Molecularly, 23 out of 246 (9.34%) blood samples were found to be infected with <em>H. canis</em>. There was no significant difference in different age groups and the sex of sampled dogs. However, stray dogs had a higher significant infection rate than pets and shelter ones. In body inspection, all ticks were belonging to the specie of <em>Rhipicephalus sanguineus</em>. The obtained sequence was transferred to GenBank/NCBI (samples accession numbers MT001887). BLAST analysis of obtaining sequences isolated from dogs indicated a 100% similarity with <em>H. canis</em> 18S rRNA gene sequences in GenBank. Based on our results canine hepatozoonosis was common in dogs in the study area.هدف از این مطالعه بررسی میزان آلودگی سگهای شهرستان ارومیه به عفونت مزمن حاصل از تک یاختهای <em>هپاتوزئون کنیس</em> بود. در طی سالهای 1397-1398، نمونههای خون اخذ شده از سگهای شهرستان به وسیله روشهای ریزبینی و مولکولی مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین تاثیر سن، جنس، نوع زندگی و آلودگی به کنه بهعنوان عوامل خطر در میزان ابتلا به بیماری، مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع تعداد 246 نمونه خون از ورید وداجی (۱۰۳ قلاده سگ ولگرد، ۹۹ قلاده سگ نگهبان، ۴۴ قلاده سگ خانگی) گرفته شد. کنهها طی بازرسی بدنی سگها جداسازی و گونههای آن شناسایی گردید. در بررسی ریزبینی، 5 نمونه (03/2 درصد) از گسترشهای خونی آلوده به <em>هپاتوزئون کنیس</em> بودند. در بررسی مولکولی، ۲۳ عدد از ۲۴۶ (34/9 درصد) نمونه خون گرفته شده آلوده به <em>هپاتوزئون کنیس</em> بودند. در این مطالعه اختلاف معنیداری در میزان آلودگی سگهای نر و ماده و در سنین مختلف دیده نشد، در حالی که میزان آلودگی در سگهای ولگرد نسبت به حیوانات خانگی و سگهای نگهبان بیشتر بود. توالی تکثیر شده ژن 18SrRNA <em>هپاتوزئون</em> <em>کنیس</em> در این مطالعه، در بانک اطلاعاتی ژن با شماره دسترسیMT810118 ثبت گردید. بررسیBLAST توالیهای جدا شده از سگها در این مطالعه، موید ۱۰۰درصد شباهت توالیهای جدا شده در این مطالعه با توالی ژنی 18S rRNA<em> هپاتوزئون کنیس</em> در بانک ژن داشت. با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه، <em>هپاتوزئون کنیس</em> در سگهای منطقه مورد مطالعه می تواند باعث ایجاد بیماری شود.https://ijas.ut.ac.ir/article_86267_1502d842975287a067e9e52a1f219cf0.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477352420220121Estimation of financial losses associated with abortion in dairy herds using partial budgeting model برآورد زیانهای مالی ناشی از وقوع سقط جنین در گلههای گاو شیری با استفاده از مدل بودجهبندی جزیی2612708663110.22059/ijas.2021.325915.653834FAحمیدهکشاورزیدانشآموخته دکتری ژنتیک و اصلاح دام، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهانعلیصادقی سفیدمزگیدانشیار ژنتیک و اصلاح دام، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان0000-0001-6261-4057Journal Article20210622Abortion in dairy cow can be categorized into two types of abortion: Rebreeding (RA, abortion incidence between 60 and 260 d of gestation, without change in lactation number), and new lactation abortion (NLA, abortion incidence after 200 d in gestation which leads to a new lactation). According to this definition, the losses of abortion might be different based on the type of abortion at the herd level. For this purpose, a partial budgeting model was developed to estimate the losses of abortion in 6 Holstein dairy herds located in Isfahan and Chaharmahal-Bakhtiari provinces during 2020. Financial losses due to reduction in productive and reproductive performances, replacement costs and calf loss were considered in this modeling. On average, loss of pregnancy was estimated 27.7 million IRR per case. Although the probability of NLA incidence was much lower than RA abortion (2.3% vs 12.5%), but NLA imposes significant financial losses to farmers (on average 32.4 million IRR vs. 22.0 million IRR per case). In general, decline in fertility was the most crucial factor of losses (63.3%) due to abortion, and decrease in milk yield (22.8%) placed in the second rank. The results obtained in this study can be used by farmers who make the optimal decision to keep or cull the aborted cows in the dairy farms.سقط جنین در گاو شیری را میتوان به دو نوع سقط سبک (سقط بین روزهای 60 تا 260 آبستنی بدون تغییر در نوبت زایش) و سنگین (از دست دادن جنین بعد از روز 200 آبستنی با شروع یک دوره شیردهی جدید)، تعریف نمود. بر اساس این تعریف، زیانهای مالی سقط ممکن است با توجه به نوع سقط در سطح گله متفاوت باشد. برای این منظور، از روش بودجه بندی جزیی، در 6 گله گاو شیری هلشتاین، واقع در استان اصفهان و چهار محال و بختیاری در سال 1399 استفاده شد. در این مدلسازی، زیان مالی ناشی از کاهش در عملکرد تولیدی و تولیدمثلی، زیانهای جایگزینی و از دست رفتن گوساله در نظر گرفته شد. به طور متوسط زیانهای مالی از دست دادن آبستنی 4/27673 هزار ریال به ازای هر مورد، برآورد شد. اگرچه احتمال وقوع سقط سنگین در گلههای مورد مطالعه خیلی کمتر از سقط سبک بود (3/2 در مقابل 5/12 درصد)، اما خسارت قابل توجهی را به دامدار تحمیل میکند (بهطور میانگین 4/32 در مقابل 0/22 میلیون ریال به ازای هر مورد وقوع سقط). بیشترین زیان ناشی از سقط به دلیل کاهش در باروری (3/63 درصد) بود و کاهش در تولید شیر (8/22 درصد) در رتبه بعدی قرار داشت. نتایج این پژوهش میتواند در تصمیمگیری بهینه مبنی بر حذف و یا نگهداری گاو سقط کرده در گله های گاو شیری مورد استفاده قرار گیرد.https://ijas.ut.ac.ir/article_86631_589f9d6296d0c05ad24dea228425e263.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم دامی ایران2008-477352420220121The effect of replacement soybean meal with fish meal on milk production, milk composition and reproductive performance in repeat breeder Holstein cows اثر جایگزینکردن کنجاله سویا با پودر ماهی بر تولید شیر، ترکیبات شیر و عملکرد تولید مثلی گاوهای هلشتاین با فحلی مکرر2712838688910.22059/ijas.2021.329251.653844FAفرهادکمالی دهکردیدانشجوی دکتری تغذیه دام، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران0009-0002-5696-6931حمیدامانلواستاد، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران0000-0002-5631-125Xنیماصادقی بروجنیدکتری تخصصی دامپزشکی، شرکت کشت و دامداری فکا، اصفهان، ایرانJournal Article20210828<span style="letter-spacing: -.2pt;">The objective of this experiment was to determine the effects of fish meal supplementation on productive and reproduction performance in repeat breeder Holstein cows. Two hundred and sixty-one multiparous Holstein cows with at least three consecutive unsuccessful inseminations, without clinically detectable reproductive disorders, were randomly allocated to 1 of 3 dietary treatments. Dietary treatments were control, 2.5 or 5% fish meal, that replaced soybean meal. Cows were timed inseminated following the Double-Ovsynch protocol. Milk yield was (38.49, 39.92, and 41.42 kg/d, for cows fed the control, 2.5 and 5% FM diets respectively) of which the difference (P<0.01) between the control and 5% FM diets was significant. Likewise, 4% FCM was higher for treatment 5% FM relative to control (P<0.05). Milk fat, protein and lactose content (%) were not different among treatment (P>0.05) but milk protein yield was higher (P<0.05) for cows fed the 5% FM than control and 2.5% FM diets was significant. Plasma and milk urea nitrogen concentrations decreased significantly (P<0.05) affected fish meal by consumption. Plasma cholesterol concentration was higher for cows fed 5% FM compared to the control diet (P<0.01). Plasma progesterone concentration at 16 d post artificial insemination was greater for treatment 5% FM relative to control treatment (P<0.05). Pregnancy at the first service and cumulative (1<sup>st</sup> and 2<sup>nd</sup> service) for cows fed 5% FM content higher than control diet (P<0.05). These results indicated that supplementation the diet with 5% fish meal improved fertility and productive performance in repeat breeding cows.</span>تعداد 261 رأس گاو هلشتاین با دو زایش یا بیشتر و فحلی مکرر (کمینه سه تلقیح پی در پی ناموفق) بهطور تصادفی به سه تیمار آزمایشی اختصاص داده شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1- جیره شاهد (بدون پودر ماهی)، 2- جیره حاوی 5/2 درصد پودر ماهی و 3- جیره حاوی 5 درصد پودر ماهی. همه گاوها وارد پروتکل دابل آوسینک و تلقیح اجباری شدند. تولید شیر خام در تیمارهای شاهد، 5/2 و 5 درصد پودر ماهی به ترتیب 49/38، 92/39 و 42/41 کیلوگرم در روز بود که تفاوت بین تیمار شاهد و تیمار حاوی 5 درصد پودر ماهی معنیدار (01/0P<) بود. تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی برای تیمار حاوی 5 درصد پودر ماهی نسبت به تیمار شاهد بالاتر بود (05/0P<). درصد چربی، پروتئین و لاکتوز شیر تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. غلظت نیتروژن اورهای پلاسما بهطور معنیداری (05/0P<) تحت تأثیر استفاده از پودر ماهی کاهش یافت. غلظت کلسترول پلاسما در تیمار دارای 5 درصد پودر ماهی بالاتر از تیمار شاهد بود (05/0P<). غلظت پروژسترون پلاسما در روز شانزدهم پس از تلقیح مصنوعی برای تیمار 5 درصد پودر ماهی نسبت به تیمار شاهد بالاتر بود (05/0P<). نسبت آبستنی به تلقیح مصنوعی هم در اولین تلقیح و هم در مجموع اولین و دومین تلقیح برای تیمار حاوی 5 درصد پودر ماهی نسبت به تیمار شاهد بالاتر بود (05/0P<). نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده پودر ماهی در سطح 5 درصد جیره غذایی گاوهای با فحلی مکرر میتواند باعث بهبود وضعیت آبستنی و افزایش تولید شیر شود.https://ijas.ut.ac.ir/article_86889_2720cddacbe413b20d83a658cd67c157.pdf