پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
40
4
2010
02
20
اثر قارچ نوروسپورا سیتوفیلا بر ترکیب شیمیایی،قابلیت هضم و تجزیهپذیری تفاله چغندرقند
FA
مسعود
دشتی ساریدرق
saridorgh@mailinator.com
یوسف
روزبهان
rouzbeh_y@modares.ac.ir
سید عباس
شجاعالساداتی
sadati@mailinator.com
تحقیق حاضر به منظور تعیین ارزش غذایی تفاله چغندرقند خشک، پرک و بدون ملاس عملآوری شده با قارچ نوروسپورا سیتوفیلا (Neurospora sitophila) از طریق تعیین ترکیب شیمیایی، ضرایب قابلیت هضم به روش in vitro و تجزیهپذیری ماده خشک (DM) و پروتئین خام (CP) به روش in sacco انجام شد. نتایج به دست آمده توسط آزمون t مورد مقایسه قرار گرفت. مقادیر DM، CP، دیواره سلولی (NDF)، دیواره سلولی بدون همیسلولز (ADF) و خاکستر خام در تفاله چغندرقند قبل از عملآوری به ترتیب 90، 2/9، 6/46، 0/30 و 6/5 درصد ماده خشک و پس از عملآوری به ترتیب برابر 78، 6/25، 2/27، 4/25 و 3/6 درصد ماده خشک بود. فرایند عملآوری با قارچ، موجب کاهش معنیدار مقادیر DM، NDF و ADF و افزایش CP شد (05/0P<). ضرایب هضمی ماده خشک و آلی و ماده آلی قابل هضم در ماده خشک برای تفاله چغندرقند خام به ترتیب 8/65، 9/70 و 9/66 درصد، و برای تفاله عملآوری شده 4/82، 6/89 و 9/83 درصد بود. تفاوت در ضرایب هضمی انجام شده بین نمونههای خام و عملآوری شده معنیدار بود (05/0P<). میزان انرژی قابل متابولیسم (ME) در تفاله خام 5/2 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک بود که پس از عملآوری با قارچ افزایش (1/3 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک) یافت (05/0P<). تجزیهپذیری مؤثر ماده خشک تفاله چغندرقند عملآوری نشده در سرعتهای عبور 02/0، 05/0 و 08/0 به ترتیب برابر 9/67، 7/59 و 1/54 گرم در کیلوگرم ماده خشک و پس از عملآوری برابر 2/75، 4/62 و 0/55 گرم در کیلوگرم ماده خشک بود. به علاوه، ضریب تجزیهپذیری مؤثر پروتئین در سرعتهای عبور 02/0، 05/0 و 08/0 قبل از عملآوری به ترتیب برابر 1/64، 5/54 و 3/46 گرم در کیلوگرم ماده خشک و پس از عملآوری برابر 4/66، 5/58 و 9/49 گرم در کیلوگرم ماده خشک بود. پس از عملآوری، تجزیهپذیری ماده خشک و پروتئین به میزان معنیداری بهبود یافت (05/0P<). از سوی دیگر، مشخصههای تجزیهپذیری a، b و c نیز برای ماده خشک و پروتئین و مقدار پروتئین قابل متابولیسم پس از عملآوری با قارچ به میزان معنیداری افزایش یافت (05/0P<). در مجموع، عملآوری با قارچ نوروسپورا سیتوفیلا موجب افزایش غلظت پروتئین خام، ضرایب قابلیت هضم و تجزیهپذیری ماده خشک و پروتئین تفاله چغندرقند شد.
تجزیهپذیری,ترکیب شیمیایی,تفاله چغندرقند,قابلیت هضم,نوروسپورا سیتوفیلا
https://ijas.ut.ac.ir/article_20927.html
https://ijas.ut.ac.ir/article_20927_94c985f37cf312ffadd01005d7718882.pdf
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
40
4
2010
02
20
برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات تیپ، تولید شیر و روزهای باز در گاوهای هلشتاین ایران
FA
محمدرضا
بختیاری زاده
mrbakhtiari@ut.ac.ir
محمد
مرادی شهربابک
0000-0003-1560-7641
moradim@ut.ac.ir
عباس
پاکدل
pakdel@cc.iut.ac.ir
احمد
مقیمی
moghimi@mailinator.com
هدف تحقیق حاضر برآورد پارامترهای ژنتیکی 13 صفت تیپ، تولید شیر و روزهای باز در جمعیت گاوهای هلشتاین ایران بود. 16502 رکورد (صفات تیپ)، 16557 رکورد (تولید شیر) و 11631 رکورد (روزهای باز) مربوط به زایش اول بودند که به ترتیب از 1530، 1566 و 2000 گروه گله- سال- فصل زایش که توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمع آوری شده بودند، استفاده گردید. نرمافزار SAS و رویه GLM برای برازش مدلها استفاده شد. عوامل گله- سال – فصل زایش، سن در زمان زایش، سن در زمان ارزیابی تیپ، اثر ارزیاب تیپ و تعداد روزهای شیردهی به عنوان عوامل ثابت در مدلها قرار داده شد. پارامترهای ژنتیکی توسط روش حداکثر درستنمایی محدود شده (REML) و با استفاده از نرمافزار ASREML محاسبه گردیدند. وراثتپذیری برآورد شده صفات تیپ از 03/0 (زاویه سم) تا 29/0 (قد و قامت) متغیر بود. همبستگی ژنتیکی بین صفات تیپ و تولید شیر از 34/0 (عرض پستان) تا 31/0- (عمق پستان) و برای صفات تیپ و روزهای باز از 62/0 (عرض پستان) تا 37/0- (عمق پستان) برآورد گردید. اکثر همبستگیهای ژنتیکی بین صفات تیپ با تولید و روزهای باز نشان میدهد که گاوهای پرتولید روزهای باز بیشتر و در نتیجه باروری کمتری داشتند.
تولید شیر,روزهای باز,صفات تیپ,گاوهای هلشتاین
https://ijas.ut.ac.ir/article_20928.html
https://ijas.ut.ac.ir/article_20928_4c55c3bf6e05bbb6f8ec37b66b858145.pdf
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
40
4
2010
02
20
بررسی ارزش غذایی هسته خرما در تغذیه جوجههای گوشتی
FA
مجتبی
زاغری
mzaghari@ut.ac.ir
محمد مهدی
قاسمی
ghasemi@mailinator.com
محمود
شیوازاد
shivazad@ut.ac.ir
اردشیر
شیخ احمدی
sheykhahmadi@mailinator.com
جهت تعیین ارزش غذایی هسته خرما در تغذیه جوجههای گوشتی از تعداد 168 قطعه جوجه گوشتی نر سویه تجارتی راس (308) استفاده شد. این آزمایش با 6 تیمار و یک گروه شاهد، در 4 تکرار و 6 مشاهده (جوجه) در هر تکرار انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل (2×3) شامل سه سطح هسته خرما (10، 20 و 30 درصد) و دو سطح مولتی آنزیم دهگانه (0 و 5/0 گرم در کیلوگرم)، حاوی فیتاز، بتاگلوکاناز، آلفاآمیلاز، سلولاز، همی سلولاز، پکتیناز، آمیلوگلیکوزیداز، زایلاناز، پروتئاز و پنتوزاناز اجرا گردید. جوجهها در سنین 10، 28 و 42 روزگی وزنکشی شده و مقدار دان مصرفی هر قفس اندازهگیری شد. در پایان آزمایش از هر قفس دو قطعه جوجه از طریق ورید بال خونگیری و مجموع کلسترول، تری گلسرید، مجموع آنتیاکسیدان مالون دی آلدئید و پروتئین کربونیل اندازهگیری شد. پس از خون گیری جهت تخلیه دستگاه گوارش، به مدت 24 ساعت جوجهها از خوراک محروم و مجددا توزین، کشتار و قسمتهای مختلف لاشه و دستگاه گوارش توزین شد. نتایج آزمایش نشان داد که اثر سطوح مختلف هسته خرما در خوراک، اثر افزودن آنزیم به خوراک و اثر متقابل این دو عامل بر وزن بدن جوجهها در سنین 10، 28 و 42 روزگی معنیدار نبود (05/0 <P). ضریب تبدیل غذایی در سن 42 روزگی در جوجههایی که خوراک حاوی 10 درصد هسته خرما دریافت کرده بودند بهتر از سایر گروهها بود
(05/0 >P). با افزایش سطح هسته خرما در خوراک میزان کلسترول و تریگلیسرید خون از لحاظ عددی کاهش یافت، اما این کاهش از لحاظ آماری معنیدار نبود. اثر سطوح مختلف هسته خرما بر میزان مالون دی آلدئید موجود در خون جوجهها معنیدار بود (05/0 >P). در مقایسه گروه شاهد با سایر گروهها مجموع آنتی اکسیدانهای موجود در خون جوجههایی که هسته خرما دریافت نموده بودند بخصوص در سطح 10 درصد، نسبت به گروه شاهد بیشتر بود، لذا به نظر میرسدترکیبات خاصی در هسته خرما واجد فعالیت آنتیاکسیدانی میباشند. بطور کلی نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد که مصرف هسته خرما در جیره جوجههای گوشتی تا سطح 10 درصد موجب بهبود عملکرد آنها میشود. همچنین نتایج حاکی از اثر مثبت مولتیآنزیم در جیرههای حاوی هسته خرما است.
آنتیاکسیدان,آنزیم,جوجه گوشتی,عملکرد,هسته خرما
https://ijas.ut.ac.ir/article_20929.html
https://ijas.ut.ac.ir/article_20929_6ff3cf3a462830878efb7a91c09efa65.pdf
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
40
4
2010
02
20
مطالعه اثر نیتروژن منبع پپتیدی بر قابلیت هضم مواد مغذی، الگوی تخمیر شکمبهای و سنتز نیتروژن میکروبی در گاوهای شیری اواخر دوره شیردهی
FA
مهدی
کاظمی بن چناری
m-kazemibonchenari@araku.ac.ir
کامران
رضایزدی
0000-0002-1835-8612
rezayazdi@ut.ac.ir
علی
نیکخواه
nikkhah2@mailinator.com
حمید
کهرام
kohram@mailinator.com
مهدی
دهقان بنادکی
0000-0001-8448-1371
dehghanb@ut.ac.ir
محمدرضا
امامی
emami@mailinator.com
به منظور مطالعه اثر نیتروژن منبع پپتیدی بر قابلیت هضم مواد مغذی، الگوی تخمیر شکمبهای و سنتز نیتروژن میکروبی از 3 راس گاو شیری چند بار زایش کرده دارای فیستولای دائم شکمبهای با وزن بدن 13 ± 682 کیلوگرم و روزهای شیردهی20±210 روز در قالب طرح چرخشی با سه دوره 21 روزه (14 روز اول آن به منظور دوره عادتدهی و 7 روز آخر به منظور جمعآوری نمونهها) استفاده گردید. جیرههای آزمایشی حاوی جیره پایه به همراه سه سطح متفاوت کازئینات سدیم به عنوان منبع پپتیدی (سطوح صفر، 50 و 100 گرم در روز به ترتیب به عنوان جیرههای 1، 2 و 3) بودند. جیره پایه توسط نرمافزار CPM-Dairy متوازن گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که غلظت نیتروژن آمونیاکی و نیتروژن پپتیدی حدود 3 ساعت پس از مصرف خوراک به حداکثر رسید و اثر معنیداری بر روی این فراسنجهها با مصرف کازئینات سدیم مشاهده شد (01/0P<). نسبت نیتروژن آمونیاکی به نیتروژن پپتیدی تفاوت معنیداری را در اثر مصرف منبع پپتید نشان داد (58/0، 70/0 و 82/0 به ترتیب برای جیرههای 1، 2 و 3) (05/0P<). میانگین pH مایع شکمبه و کل اسیدهای چرب فرار شکمبهای در میان جیرهها تفاوت معنیداری نداشت. پروپیونات و بوتیرات مایع شکبمه نیز در بین جیرهها تفاوت معنیداری نداشتند. ولی استات تولید شده به طور معنیداری در جیره سوم بیشتر بود (01/0P<). قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام جیره پایه تحت تأثیر نیتروژ پپتیدی قرار نگرفت. ولی قابلیت هضم فیبر نامحلول در شوینده خنثی (05/0P<)، فیبر نامحلول در شوینده اسیدی (05/0P<) و بویژه قابلیت هضم همیسلولز (01/0P<) جیره پایه با مصرف کازئینات سدیم افزایش یافت. بتاهیدروکسی بوتیریک اسید، اسیدهای چرب استریفه نشده و گلوکز خون گاوها تفاوت معنیداری را نشان نداده و فقط نیتروژن اورهای خون گاوهای تغذیه شده با جیرههای حاوی کازئینات سدیم افزایش یافت. مقدار ادرار تولیدی روزانه گاوهای آزمایشی با مصرف کازئینات سدیم افزایش پیدا کرد. همچنین دفع آلانتوئین، اسید اوریک و کراتینین در ادرار به طور معنیداری افزایش یافت. نیتروژن میکروبی روزانه تولید شده در شکمبه که بر اساس مشتقات پورینی ادرار محاسبه گردید، تفاوت معنیداری در بین جیرهها داشت (05/0P<). با توجه به نتایج این آزمایش، علیرغم اینکه افزایش نسبت نیتروژن آمونیاکی به نیتروژن پپتیدی با مصرف کازئینات بیشتر باعث بهبود قابلیت هضم الیاف گردید، اما نیتروژن اورهای خون نیز افزایش یافت. بنابراین با توجه به در نظر گرفتن همه صفات، نسبت نیتروژن آمونیاکی به نیتروژن پپتیدی به میزان 70/0 برای گاوهای اواخر شیردهی ...
فراسنجههای شکمبهای,گاوهای شیری,متابولیتهای خون,نیتروژن پپتیدی,نیتروژن میکروبی
https://ijas.ut.ac.ir/article_20930.html
https://ijas.ut.ac.ir/article_20930_0c102b3df38fd42b59cecda5a07cb414.pdf
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
40
4
2010
02
20
مطالعه اثر خودگزینی (Autoselection) بر وراثتپذیری و پاسخ به انتخاب در صفات تولیدمثلی
FA
مسعود
شیرعلی
masoud.shirali@gmail.com
حسن
مهربانی یگانه
mehrabani@mailinator.com
خودگزینی یا Autoselection نوعی انتخابِ طبیعی است که بر اثر نابرابری در تولید نتاج و در نتیجه نابرابری در انتقال ژنها به نسل بعد در صفات تولیدمثلی رخ میدهد. در این پژوهش، با استفاده از شبیهسازی کامپیوتری، صفتِ تعداد فرزندان در هر زایش در جمعیت گوسفندان برای 11 نسل، شبیهسازی شد. شبیهسازی صفت برای سه وراثتپذیری متفاوت انجام شد و شبیهسازی هر جمعیت ده بار تکرار شد. سپس دادههای حاصله مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان میدهد که Autoselection باعث افزایش میانگین ارزشهای ژنتیکی افزایشی و فنوتیپی و به تبع آن افزایش میانگین فنوتیپ آستانهای میشود، لیکن اثری بر واریانس ژنتیکی جامعه نداشته و در نتیجه وراثتپذیری را تغییر نمیدهد. در بررسی اثر توامان Autoselection و انتخاب مصنوعی برای مادرها براساس فنوتیپ آستانهای آنها و نیز اثر توامان Autoselection و انتخاب مصنوعی برای پدرها بر اساس فنوتیپ آستانهای مادرِ پدرها و برای مادرها براساس فنوتیپ آستانهای خودِ آنها، مشاهده شد که میانگین ژنتیکی افزایشی، میانگین ارزش فنوتیپی و میانگین فنوتیپ آستانهای افزایش مییابد. البته در وراثتپذیری بالا پاسخ به انتخاب برای هر نسل، بیش از نسل قبل بود؛ زیرا با افزایش میانگین فنوتیپ آستانهای، توزیع آن تغییر نموده و از آنجا که پاسخ به Autoselection تابع توزیع فنوتیپ آستانهای این صفت میباشد، لذا مقدار پاسخ به انتخاب هم تغییر میکند. ولی علیرغم انتخاب و ایجاد پیشرفت ژنتیکی، کاهش واریانس ژنتیکی و وراثتپذیری به مراتب کمتر از حد مورد انتظار بود. در تجزیه فنوتیپهای آستانهای با استفاده از مدل آستانهای، نتایج نشان داد که میزان وراثتپذیری برآورد شده طبق این روش، از میزان وراثتپذیری پشت صحنهای کمتر است. مقدار وراثتپذیری برآورد شده تابع میزان وراثتپذیری پشت صحنه، درصد افراد انتخاب شده و تعداد مسیرهای انتخاب است.
پاسخ به انتخاب,خودگزینی,شبیهسازی,صفاتآستانهای,صفات تولیدمثلی,وراثتپذیری
https://ijas.ut.ac.ir/article_20931.html
https://ijas.ut.ac.ir/article_20931_5e591324fa07b5e1ee30180e8337aa05.pdf
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
40
4
2010
02
20
برآورد پارامترهای ژنتیکی برخی صفات تولیدمثلی و ارتباط آنها با تولید شیر و مقدار چربی در گاوهای هلشتاین ایران
FA
آیت اله
چوکانی
chookani@mailinator.com
محمد
دادپسند
dadpasand@shirazu.ac.ir
حمیدرضا
میرزایی
mirzaii@mailinator.com
محمد
رکوعی
rokouei@gmail.com
محمدباقر
صیاد نژاد
syadnejad@mailinator.com
در این تحقیق از دادههای مربوط به صفات تولیدی و تولیدمثلی گاوهای هلشتاین ایران که طی سالهای 1376 تا 1386 توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمعآوری شده بود، استفاده شد. دادهها شامل 213402 رکورد مربوط به دورههای شیردهی اول تا چهارم بود. صفات مورد بررسی شامل تولید شیر 305 روز، مقدار چربی، فاصله زایش و سن اولین زایش بود. مولفههای واریانس-کوواریانس، پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی با استفاده از مدلهای حیوانی تکصفتی و دوصفتی با نرمافزار ASREML برآورد شد. در تجزیه تکصفتی وراثتپذیری تولید شیر در چهار دوره شیردهی اول در دامنه 14/0 تا 25/0، مقدار چربی 08/0 تا 19/0، فاصله زایش 03/0 تا 04/0 و سن اولین زایش 14/0 برآورد گردید. وراثتپذیری مربوط به تجزیه دوصفتی نسبت به تجزیه تکصفتی تفاوت کمی داشت. همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی بین صفات تولیدی و فاصله زایش عموماً مثبت و نامطلوب و همبستگیهای ژنتیکی بسیار بالاتر از همبستگی فنوتیپی بود. همبستگی ژنتیکی بین تولید شیر با فاصله زایش و سن اولین زایش در دوره شیردهی اول به ترتیب 52/0 و 21/0 بود. همبستگی ژنتیکی تولید شیر با فاصله زایش در دورههای اول تا چهارم شیردهی به ترتیب 52/0، 70/0، 63/0 و 56/0 برآورد شد. همبستگی ژنتیکی مقدار چربی با فاصله زایش دورههای اول تا چهارم به ترتیب 16/0، 56/0، 33/0 و 44/0 بود.
پارامترهای ژنتیکی,سن زایش,فاصله زایش,هلشتاین ایران
https://ijas.ut.ac.ir/article_20932.html
https://ijas.ut.ac.ir/article_20932_3b67b93462f705343fecaa2b7e77e758.pdf
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
40
4
2010
02
20
برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات مهم اقتصادی در مرغان بومی استان یزد
FA
حکیمه
امامقلی بگلی
emamy202@yahoo.com
سعید
زره داران
zereh2s@gau.ac.ir
سعید
حسنی
saeedh_2000@yahoo.com
مختار علی
عباسی
abbasi@mailinator.com
در تحقیق حاضر از رکوردهای مربوط به صفات وزن بدن در سنین 8 و 12 هفتگی، تعداد تخممرغ در سه ماه اول تولید، میانگین وزن تخممرغ (در سنین 28، 30 و 32 هفتگی) و سن بلوغ جنسی مرغان بومی استان یزد طی سالهای 1380 تا 1388 استفاده شد. پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی با استفاده از مدل حیوانی یک و دو صفتی توسط نرمافزار ASREML برآورد شد. وراثتپذیریهای وزن بدن در سنین 8 و 12 هفتگی، سن بلوغ جنسی، تعداد تخممرغ و وزن تخممرغ به ترتیب 01/0±32/0، 02/0±37/0، 02/0±21/0، 0/0± 14/0 و 02/0± 24/0 برآورد شد. همبستگی ژنتیکی وزن بدن در 8 و 12 هفتگی با سن بلوغ جنسی به ترتیب 05/0±21/0- و 05/0±28/0- برآورد گردید. همچنین همبستگی ژنتیکی سن بلوغ جنسی با تعداد تخممرغ و وزن تخممرغ به ترتیب 02/0±95/0- و 07/0±29/0 برآورد شد. روند ژنتیکی صفات مذکور طی 6 نسل انتخاب نیز با استفاده از تابعیت ارزش اصلاحی بر نسل برآورد شد. روند ژنتیکی صفات وزن بدن در 8 و 12 هفتگی، سن بلوغ جنسی، تعداد تخممرغ و وزن تخممرغ به ترتیب 55/9 گرم، 35/15 گرم، 03/0- روز، 031/0 عدد و 037/0 گرم تخمین زده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که کاهش سن بلوغ جنسی باعث افزایش تعداد تخممرغ خواهد شد.
تعداد تخممرغ,سن بلوغ جنسی,مدل حیوانی,همبستگی ژنتیکی,وراثتپذیری
https://ijas.ut.ac.ir/article_20933.html
https://ijas.ut.ac.ir/article_20933_5ae045f926a218d2174c551b277e0a64.pdf
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
40
4
2010
02
20
مقایسه "مدلهای رشد هایپربولستیک" با مدلهای رشد کلاسیک در توصیف منحنی رشد جوجههای نر گوشتی سویه راس
FA
محسن
نیکخواه
nikkhah@mailinator.com
مجید
متقی طلب
motaghitalab@mailinator.com
محسن
زواره
zavareh@mailinator.com
مدلهای رشد کلاسیک مانند گومپرتز و ریچاردز به صورت وسیع در مطالعات مربوط به جوجههای گوشتی استفاده میشود. هدف از این تحقیق بررسی امکان استفاده از 3 نوع مدلهایپربولستیک موسوم به H1 (منتج از مدل رشد لجستیک)، H2 (مستقل)، و H3(منتج از مدل رشد ویبول) برای توصیف پاسخ رشد در طیور گوشتی و مقایسه آنها با مدلهای کلاسیک بوده است. در این تحقیق از دادههای مربوط به میانگین وزن 92 قطعه جوجه نر گوشتی که از سن 1 تا 56 روزگی پرورش داده شدند استفاده گردید. نکویی برازش هر یک از مدلها با استفاده از R2, MSE, RSD, Bias تعیین گردید. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که مدل H3 (99993 /0=R2) احتمالاً به دلیل انعطافپذیری بیشتر، توانایی برازش بهتری داشته است. به علاوه مدل رشد H3 با داشتن بالاترین دقت 99993/0=R2 و کمترین خطا (264=MSE، 16=RSD و 5/0=Bias) بهتر از دیگر مدلهای رشد منحنی رشد جوجههای گوشتی را برازش کرده و به دنبال آنها مدلهای رشد وی بول، گومپرتز، ریچاردز، H2،H1 قرار داشتند، در حالیکه مدل رشد لجستیک به عنوان مدلی با کمترین دقت (99897/0= R2) و بیشترین خطا (3432=MSE) برآورد گردید. استنتاج کلی این است که با توجه به دقت و ویژگی های مدل H3 میتوان از آن در ارزیابی رشد جوجههای گوشتی استفاده نمود.
توابع غیرخطی رشد,جوجه گوشتی,ریچاردز,گومپرتز,هایپربولستیک
https://ijas.ut.ac.ir/article_20934.html
https://ijas.ut.ac.ir/article_20934_d9c32a541aecb16a52853c456438e169.pdf