per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2019-11-22
50
3
171
184
10.22059/ijas.2019.282022.653709
74211
Research Paper
فراسنجههای متابولیک، وضعیت ضداکسیداتیو، تغییرات وزن بدن و عملکرد گاوها طی دوره انتقال
Metabolic profile and antioxidative status, body weight, and performance of dairy cows in the periparturient period
ابراهیم قاسمی
ghasemi@cc.iut.ac.ir
1
محمد حسین صفری فروشانی
mohammadsafari652@gmail.com
2
مسعود علیخانی
alikhani@cc.iut.ac.ir
3
جواد شیرانی شمس آبادی
jash43@yahoo.com
4
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، 83111-84156، ایران
دانشجوی دکتری، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، 83111-84156، ایران
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، 83111-84156، ایران
دانشجوی دکتری، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، 83111-84156، ایران
در این پژوهش، تفاوتهای متابولیک و وضعیت ضداکسیداتیو، تغییرات وزن و عملکرد تولیدی شمار 12 راس ﮔﺎو هلشتاین یکبار زایش (وزن زایش 48±643) در مقایسه با 15 راس گاو چندبار زایش (وزن زایش 65±773) طی دوره انتقال بررسی شدند. نمونه خون جهت تجزیه فراسنجههای متابولیک و ضداکسیداتیو در روزهای 14-، 1+ و 21+ (نسبت به زایمان)، وزن بدن و نمره بدنی در روزهای 21-، 1+ و 21+، مصرف خوراک در کل دوره و تولید شیر اندازهگیری شد. خوراک مصرفی بین دو گروه پیش از زایمان مشابه بود ولی پس از زایمان، مصرف خوراک، تولید شیر و راندمان تولید شیر در گاوهای چندبار زایش بیشتر از گاوهای یکبار زایش بود. وزن بدن و نمره بدنی در هر دو گروه گاوهای یکبار و چندبار زایش روندی کاهشی در طی دوره انتقال داشتند ولی گاوهای چندبار زایش شدت توازن منفی انرژی (02/0P=) و تمایل (07/0P=) به کاهش وزن بیشتری پس از زایمان داشتند. غلظت اسیدهای چرب غیراستریفه، بتاهیدروکسی بوتیرات و کلسترول در هر دو گروه مشابه بود، هرچند سطح گلوکز خون گاوهای یکبار زایش بیشتر از گاوهای چندبار زایش بود. از لحاظ وضعیت ضداکسیداتیو، غلظت مالون دی آلدهید زمان زایمان بیشتر و کل ظرفیت آنتی اکسیدانی پس از زایمان کمتری برای گاوهای یکبار زایش نسبت به چندبار زایش مشاهده شد. از نظر ارتباط بین فراسنجههای مختلف با عملکرد، سطح مالون دیآلدهید خون همبستگی معنیدار بالایی با توازن انرژی و همچنین عملکرد تولیدی گاوها داشت. نتایج نشان میدهد گاوهای یکبار زایش تحت شرایط تنش اکسیداتیو بیشتری نسبت به گاوهای چندبار زایش هستند ولی شدت بار متابولیک و توازن منفی انرژی کمتری طی دوره انتقال دارند.
In this study, the metabolic and antioxidative differences, BW changes and performane of12 primiparous (parturition BW 643±48 kg BW) and 15 multiparous (parturition BW 773±65 kg) cows were investigated during transition period. Blood sample for antioxidative and metabolic parameters on d -14, +1, and +21 (relative to parturition), DMI throughout the entire period, BW and BCS on d -21, +1, and +21 and milk yeild were measured. In prepartum, both groups had similar DMI, but DMI and milk yield were greater in multiparous than primiparous cows in postpartum. BW and BCS were decreased in both primiparous and multiparous cows during transition period, but multiparous cows tended to have more BW loss and negative energy balance after parturition. Concentrations of non-esterified fatty acids, beta hydroxy butyrate, and cholesterol were similar, but glucose level was lower in multiparous than primiparous cows. Regarding antioxidative status, primiparous cows had lower antioxidative status as malondialdehyde concentration at parturition was higher and that of total antioxidative status at postpartum were lower than multiparous cows. Regarding performance related parameters, mlondialdehyde level could be an apropriate index of energy balance, health and performance status. It is concluded that primiparous cows were under more oxidative stress during transtion period, but metabolic load and negative energy balance were more sever in multiparous cows.
https://ijas.ut.ac.ir/article_74211_77f63e9b8b69a279de9a16e11b7b8132.pdf
دوره انتقال
یکبار زایش
چندبار زایش
وضعیت ضداکسیداتیو
وضعیت متابولیک
antioxidative status
metabolic profile
Multiparous
primiparous
Transition period
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2019-11-22
50
3
185
196
10.22059/ijas.2019.272139.653673
74212
Research Paper
مقایسه اثر دو نوع پروبیوتیک متفاوت بر فراسنجههای بیوشیمیایی و هورمونی خون، و عملکرد رشد گوسالههای شیرخوار
Comparison of two different probiotics effects on blood biochemical and hormonal parameters, and growth performance in suckling calves
مرتضی صباغی فریز
m.sabbaghi@ut.ac.ir
1
آرمین توحیدی
atowhidi@ut.ac.ir
2
مهدی ژندی
mzhandi@ut.ac.ir
3
مهدی دهقان بنادکی
dehghanb@can.ut.ac.ir
4
نسیم وکیلی
vakili.n@alumni.ut.ac.ir
5
دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی دام، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
استاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
دانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
استاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی دام، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
آزمایش حاضر بهمنظور مقایسه اثر دو نوع پروبیوتیک متفاوت چند سویهای بر عملکرد رشد، فراسنجههای بیوشیمیایی و هورمونی خون مورد مطالعه قرار گرفتند. برای این منظور تعداد 21 راس گوسالهی نر و ماده هلشتاین در سن سه روزگی استفاده شد. گوسالههای هلشتاین بهطور تصادفی به یکی از سه تیمار شامل شاهد (بدون دریافت پروبیوتیک)، پروبیوتیک پروتکسین و پروبیوتیک دیپرو اختصاص داده شدند. ماده خشک مصرفی به صورت روزانه و وزن بدن در روزهای صفر، 20، 40 و 60 ثبت شد. نمونههای خون در روزهای صفر، 30 و 60 به منظور ارزیابی فراسنجههای بیوشیمیایی و هورمونی جمعآوری شد. ضریب تبدیل خوراک در گروه دریافت کننده پروبیوتیک دیپرو کمتر از شاهد بود (05/0P<)، ولی میانگین افزایش وزن روزانه و مصرف خوراک در بین گروهها اختلاف معنیداری نداشت. غلظت کورتیزول در گروه دیپرو کمتر از گروه پروتکسین و T3 پلاسما در گروه پروتکسین بیشتر از دو گروه دیگر بود (05/0P<)، اگرچه سایر فراسنجههای خونی تفاوت معنیداری نداشتند. نتایج نشان می دهد پروبیوتیک دیپرو می تواند عملکرد رشد را با کاهش ضریب تبدیل غذایی در گوسالههای شیرخوار هلشتاین بهبود بخشد.
This study was conducted to compare the influence of two kind of multi species probiotic on growth performance and biochemical and hormonal blood parameters. 21 male and female animals were used in thrid day of age. They were randomly allocated to 1 of 3 treatments including: control (without probiotic), probiotic Protexin and probiotic Di-pro. Dry mater intake was daily determined and body weight was measured on days 0, 20, 40 and 60. Blood samples were obtained on days 0, 30 and 60 to assess biochemical and hormonal parameters. Feed conversion ratio was lower (P<0.05) in Di-pro but there were no differences in average daily gain and dry mater intake compared to the other groups. Plasma cortisol level decreased in Di-Pro (P<0.05), and plasma T3 concentration increased in Protexin (P<0.05) compared to the other groups, while other blood parameters did not have any significant differences. The results suggest that probiotic Di-pro may improve growth performance by decreasing the feed conversion ratio in suckling Holstein calves.
https://ijas.ut.ac.ir/article_74212_a504b0c56f9589ad198c335bf7fc1e3b.pdf
بازده غذایی
پروبیوتیک
گوسالههای شیرخوار
feed efficiency
Probiotic
Suckling calves
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2019-11-22
50
3
197
205
10.22059/ijas.2017.228198.653513
74627
Research Paper
برآورد اندازه مؤثر جمعیت گاومیشهای آبی ایران با استفاده از اطلاعات ژنومی
Estimation of effective population size of Iranian water buffalo by genomic data
مهدی مخبر
m.mokhber@urmia.ac.ir
1
محمد مرادی شهربابک
moradim@ut.ac.ir
2
مصطفی صادقی
sadeghimos@ut.ac.ir
3
حسین مرادی شهربابک
hmoradis@ut.ac.ir
4
جواد رحمانی نیا
j.rahmaninia@ut.ac.ir
5
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
استاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
دانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
استادیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
استادیار، مؤسسه تحقیقات علوم دامی کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
به منظور تعیین اندازه مؤثر جمعیتهای گاومیش ایران از 407 رأس حیوان (260 آذری، 120 خوزستانی و 27 مازندرانی) نمونهگیری بهعمل آمد. نمونهها بعد از استخراج DNA، با استفاده از آرایه های ژنومیکیAxiom Buffalo Genotyping 90K Array، تعیین ژنوتیپ شدند. اندازه مؤثر جمعیت از 700 تا 4 نسل قبل با استفاده از اطلاعات پیوستگی که برای نمونه تصحیح شده بودند و برای نسل حاضر با استفاده از نرمافزار (V2)NeEstimator و بر اساس روش هتروزیگوسیتی اضافی، محاسبه گردید. نتایج بهدست آمده برای نسل حاضر نشان میدهد که اندازه مؤثر جمعیتهای آذری و خوزستانی نسبتاً بالا است و این جمعیتها از لحاظ ژنتیکی در معرض انقراض قرار ندارند. ولی شیب بالای کاهش اندازه جمعیت برای این جمعیتها نگرانکننده است و بایستی جهت حفظ اندازه مؤثر جمعیت مطلوب و تنوع قابل قبول برای این جمعیتها برنامهریزی صورت گیرد. همچنین نتایج بهدستآمده برای جمعیت مازندرانی نشان میدهد این جمعیت از لحاظ ژنتیکی در معرض انقراض قرار دارد. بنابراین بایستی اندازه مؤثر جمعیت به دقت کنترل گردد و نیز با اقتصادیکردن تولید و طراحی تلاقیهای مناسب از افزایش همخونی و انقراض ژنتیکی این جمعیت جلوگیری کرده و جمعیت را حفاظت ژنتیکی کرد.
In order to estimate the effective population size (Ne) in Iranian water buffalo blood and hair samples of 407 individual from Azari (N=260), Khuzestani (N=120) and Mazandrani (N=27) buffalo populations were gathered. After DNA extaraction, the samples were genotyped using Axiom® Buffalo Genotyping 90K Array. The Ne was estimated from 700 to 4 generations ago and also for the present generation by linkage disequiblirum data and based on heterozygote-excess method using NeEstimator (V2), respectively. Estimated Ne for Azari, Khuzestani and Mazandarani were calculated 1530, 1375 and 1141, respectively, for 700 generations ago. Ne for the present generation in Azeri, Khuzestani and Mazandarani were estimated 447, 226 and 35, respectively. The Ne for Azeri and Khuzestani were relatively high and these two populations were not endanger to extinction, but their Ne has been declined in the resent generations massively and it is necessary to care about the maintenance of Ne and relatively high diversity for these populations. However, the Mazandarani population is endangered because of low Ne and so it is necessary to carefully monitor their effective population size, improve the profitability of production and planning a suitable mating scheme to control inbreeding and genetically conserve this population.
https://ijas.ut.ac.ir/article_74627_cd86e1106e5e6489e6771de854bfa7ed.pdf
اندازه مؤثر جمعیت
عدم تعادل لینکاژی
گاومیش آبی
effective population size
Linkage disequiblirum
Water buffalo
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2019-11-22
50
3
207
215
10.22059/ijas.2018.240313.653554
74628
Research Paper
بهبود فراسنجههای بافتشناسی و بیان نسبی ژن StAR در بیضه خروسهای تغذیهشده با کریسین
Improvement of testis histological parameters and relative expression of StAR gene in Chrysin-fed roosters
علی سامی امین الطواش
sami@ut.ac.ir
1
احمد زارع شحنه
azareh@ut.ac.ir
2
حسین مروج
hmoraveg@ut.ac.ir
3
مهدی انصاری
m.ansari@ut.ac.ir
4
حمید دلدار
hamiddeldar@gmail.com
5
دانشجوی سابق دکتری، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
دانشجوی سابق دکتری، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و شیلات، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری
در این پژوهش اثر کریسین خوراکی بر بافتشناسی و بیان نسبی StAR در بیضه خروسهای راس 308 تغذیهشده با کریسین بررسی شد. بیست خروس (40 هفته) به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند و جیره پایه به اضافه سطوح متفاوتی از کریسین شامل صفر (Ch0)، 25 (Ch25)، 50 (Ch50) و 75 (Ch75) میلیگرم در روز بهمدت 12 هفته متوالی دریافت کردند. در پایان آزمایش خروسها کشتار و بیضه ها به دقت خارج شدند. دو نمونه از یک بیضه برداشته شد، نمونه اولی برای مطالعه بافتشناسی به درون محلول بوئن و نمونه دوم برای ارزیابی بیان نسبی ژن به درون ازت مایع منتقل شد. نتایج نشان داد که قطر و ضخامت اپیتلیوم لوله اسپرمساز (05/0p<) و تعداد اسپرماتوگونیها (01/0p<) در دو گروه Ch50 و Ch75 نسبت به شاهد بهطور معنیداری افزایش یافت، اما تعداد سلولهای لایدیگ و رگهای خونی بین گروههای آزمایشی تفاوت معنیداری نداشت. بیان نسبی ژن StAR در پرندگانی که 75 میلیگرم کریسین در روز دریافت کرده بودند، نسبت به سایر گروههای تیماری بهطور معنیداری افزایش یافت (05/0p<). بهطور خلاصه، در این پژوهش کریسین خوراکی توانست فراسنجههای بافت شناسی و مسیر استروئیدسازی را در بیضه خروسها بهبود دهد.
Chrysin was orally administered to evaluate testicular histology and relative StAR expression of Ross 308 roosters in the current study. Twenty roosters were randomly divided into four groups and were subjected to the basal diet supplemented with different levels of Chrysin including 0 (Ch0), 25 (Ch25), 50 (Ch50) or 75 (Ch75) mg/bird/day for 12 successive weeks. At the end of trial, all birds were killed and two samples were collected from the same testicle one of which was processed for histology, whereas another was snap-frozen with liquid nitrogen to assess relative gene expression. According to the results, seminiferous tubule and epithelium diameters (p<0.05) and spermatogonial numbers (p<0.01) of both CH75 and Ch50 groups were significantly improved compared to control group. However, Leydig cell numbers and blood vessels were not significantly affected. Birds fed 75 mg of Chrysin per day had significantly higher StARtranscript level compared to other groups (p<0.05). In conclusion, oral administration of Chrysin to roosters could improve testicular histology and steroidogenic parameters in the current study.
https://ijas.ut.ac.ir/article_74628_19b73e8e98f10c7982a0927f12925bff.pdf
بافتشناسی
خروس
ژن
کریسین
Chrysin
Gene
Histology
Rooster
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2019-11-22
50
3
217
228
10.22059/ijas.2019.281591.653714
74629
Research Paper
مقایسه اثر تغذیه با سطوح مختلف مکمل اسیدچرب غیراشباع محافظتشده در جیره آغازین بر عملکرد و فراسنجههای متابولیکی برههای زود شیرگیری شده قزل
The effects of different levels of protected unsaturated fatty acid supplement in starter diet on performance and metabolic parameters of early weaned Ghezel lambs
رویا خواجه الدینی
khajehdini@gmail.com
1
رسول پیرمحمدی
r.pirmohammadi@urmia.ac.ir
2
حامد خلیلوندی
hamed.khalilvandi@gmail.com
3
بهزاد اسدنژاد
b.asadnezhad@urmia.ac.ir
4
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه
استاد، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه
دانشجوی دکتری تغذیه دام، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه
این آزمایش بهمنظور مقایسه اثر تغذیه با سطوح مختلف مکمل اسیدچرب غیراشباع محافظتشده در جیره آغازین بر میزان افزایش وزن روزانه، فراسنجههای تخمیر شکمبه ای و فراسنجههای متابولیکی پلاسما در برههای قزل زود از شیرگیریشده انجام شد. تعداد 20 رأس بره نر گوسفند قزل بعد از تولد و 4 هفته تغذیه با شیر مادر، بهصورت تصادفی به 4 گروه 5 رأسی تفکیک و بعد از طی دوره عادتپذیری بهمدت 2 هفته، در قالب طرح کاملاً تصادفی بهمدت دو ماه با جیرههای آزمایشی تغذیه شدند. جیره آزمایشی در گروههای آزمایشی شامل خوراک استارتر با نسبت کنسانتره به علوفه 90:10 و دارای مقادیر متفاوتی نمک کلسیمی اسیدهای چرب غیراشباع (3، 5/4 و 6 درصد) بهعنوان منبع چربی بود. اثر تیمارها بر میزان ماده خشک مصرفی روزانه و افزایش وزن برهها معنیدار بوده و بیشترین مقدار خوراک مصرفی و افزایش وزن در گروه مصرفکننده استارتر با 3 درصد پودر چربی مشاهده شد. ضرایب گوارشپذیری پروتئین خام، ماده آلی، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و الیاف نامحلول در شوینده خنثی تحت تأثیر جیره غذایی قرار گرفت ولی تفاوتی در ضریب گوارشپذیری چربی خام در بین گروههای آزمایشی وجود نداشت. با افزایش درصد چربی در جیره، درصد اسید استیک، ایزوبوتیریک و نسبت استیک اسید به پروپیونیک اسید در شکمبه کاهش معنیداری را نشان داد. با اینحال تفاوتی در غلظت اسید پروپیونیک، اسید بوتیریک، اسید والریک و ایزووالریک بین تیمارهای آزمایشی وجود نداشت. برخی از فراسنجههای پلاسما همانند میزان گلوکز و پروتئین تام خون افزایش معنیدار و مقدار تریگلیسیرید خون کاهش معنیداری در همه گروههای آزمایشی نسبت به گروه شاهد نشان داد. بهطورکلی از نتایج این تحقیق میتوان اینگونه نتیجهگیری نمود که زود از شیرگیری برهها با استفاده از خوراک آغازین حاوی 3 درصد مکمل چربی محافظتشده، باعث بهبود عملکرد برهها، بدون تأثیر منفی بر سلامت برهها میشود.
This experiment was carried out to compare the effects of different levels of unsaturated fatty acid supplementation in the starter diet on daily weight gain and metabolic parameters of Ghezel lambs. Twenty male lambs were breastfeed for 4 weeks and randomly divided into 4 groups of 5 animals in a complete randomized design. After 2 weeks of adaptation, they were fed starter diets supplemented with different levels of protected unsaturated fatty acids. Experimental diets were of starter diet with concentrate to forage ratio of 90:10, supplemented with different levels of rumen protected PUFA ca-salts. Treatments were including control (breast fed lambs) and experimental groups were fed starter diets supplemented with 3, 4.5 and 6 percent of lipid supplement. The effect of treatments on dry matter intake and live weight gain were significant. The highest amount of feed intake and weight gain were observed in 3% fat supplemented group. The highest NDF, ADF, OM and CP digestibility was observed in 3% fat supplemented concentrate but crude fat digestibility was not affected by treatments. The amount of acetic acid in all treatments showed a significant difference compared with each other and increased with increasing fat percentage in the diet. The ratio of acetic acid to propionic acid shows a significant decrease upon fat supplementation. Plasma glucose and total protein levels significantly increased and triglycerides decreased in fat supplementation groups compared with control. Generally, early weaning with 3% of protected fat supplemented diet increased lamb growing performance without negative health issues.
https://ijas.ut.ac.ir/article_74629_1748199f3347bca808048dfd71e9a80d.pdf
از شیرگیری
اسیدهای چربغیر اشباع
بره
قزل
مکمل چربی محافظتشده
Early weaning
Ghezel lambs
Rumen protected lipid supplements
Unsaturated Fatty Acid
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2019-11-22
50
3
229
237
10.22059/ijas.2019.289715.653739
74630
Research Paper
مطالعه ارتباط غلظت پلاسمایی هورمونهای لپتین و تستوسترون خون در مراحل قبل و بعد از پیوبرتی جوانه گاوهای نر
Study of the relationship between plasma concentration of leptin and plasma in the Pre- and past puberty in Najdi male calves
مرتضی مموئی
mamouei_m@yahoo.com
1
الهام منصوری
zeidi.roghayeh@gmail.com
2
خلیل میرزاده
mirzadeh2005@gmail.com
3
ارمین توحیدی
atowhidi@ut.ac.ir
4
صالح طباطبایی وکیلی
tabatabaei@ramin.ac.ir
5
امین کاظمی زاده
aminkazemi97@gmail.com
6
استاد، گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، اهواز، ایران
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، اهواز، ایران
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، اهواز، ایران
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، اهواز، ایران.
دانشجوی دکتری فیزیولوژی دام، گروه علوم دامی، دانشکده علوم دامی و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، اهواز، ایران
هدف پژوهش حاضر مطالعه ارتباط بین غلظت پلاسمای هورمونهای لپتین و تستوسترون خون در مراحل قبل و بعد از پیوبرتی بود. برای این منظور تعداد هشت راس گوساله نر نجدی با میانگین سنی هفت ماه استفاده گردید. از این گوسالهها سه مرحله قبل و بعد از رسیدن به بلوغ جنسی خونگیری به عمل آمد. در هر دوره خونگیری یک نمونه خون به منظور تعیین غلظت پلاسمایی هورمون لپتین از هر هشت راس و شش نمونه متوالی خون و به فواصل 20 دقیقه از چهار راس از این دامها به منظور تعیین غلظت پلاسمایی هورمون تستوسترون جمعآوری شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که محدوده سن بلوغ در نژاد نجدی، 15-13 ماهگی و میانگین وزنی 91/36±08/120 کیلوگرم میباشد. غلظت پلاسمایی هورمون لپتین همبستگی منفی با هورمون تستوسترون (05/0P<، 43/0- r=)، سن (01/0P<، 77/0- r=)، وزن بدن (01/0P<، 39/0- r=)، محیط بیضه (01/0P<، 62/0- r=) و ارتفاع بیضه (01/0P<، 72/0- r=) داشت. در کل میتوان گفت با شروع پیوبرتی و افزایش غلظت تستوسترون، غلظت لپتین کاهش یافته که به دلیل اثر منفی تستوسترون بر تولید هورمون لپتین در بدن میباشد.
The purpose of this study was to investigate the relationship between plasma leptin and blood testosterone concentration before and after puberty. Eight male Najdi calves with mean age of 7 months were used for this purpose. Blood samples were taken three times before and after reaching puberty. At each sampling period, a blood sample was collected to determine the plasma concentration of leptin from all 8 consecutive and 6 consecutive blood samples and at 20 min intervals from 4 animals to determine the plasma level of testosterone. The results of this study showed that the age of puberty in the Najdi race was 13-15 months old and the average weight was 120.08 ± 36.91 kg. Plasma leptin concentration was negatively correlated with testosterone (P <0.05, r = -0.43), age (P <0.01, r = -0.77), body weight (P <0.01, -0.39), testicular environment (r = -0.62, P <0.01) and testicular height (r = -0.72, P <0.01). In general, it can be concluded that with the onset of puberty and the increase in testosterone concentration, leptin concentration decreased due to the negative effect of testosterone on the production of leptin hormone in the body.
https://ijas.ut.ac.ir/article_74630_77d89d2af380c8207c7fd3f9d86f835d.pdf
ابعاد بیضه
سن پیوبرتی
گوساله
همبستگی
Age of puberty
Calf
Correlation
testis dimensions
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2019-11-22
50
3
239
247
10.22059/ijas.2019.275462.653684
74752
Research Paper
تأثیر پوسته سویا بهعنوان منبع فیبر در استارتر گوسالههای شیرخوار بر عملکرد رشد، فراسنجههای خونی و گوارشپذیری مواد مغذی
The effect of soybean hull as a fiber source in suckling calves starter on performance, blood metabolites and nutrients digestibility
مریم عبادی پرچین سفلی
maryamebadi87@gmail.com
1
حسین عبدی بنمار
abdibenemar@uma.ac.ir
2
جمال سیف دواتی
seiffdavati@yahoo.com
3
رضا سید شریفی
reza_seyedsharifi@yahoo.com
4
نعمت هدایت
nhedayat@uma.ac.ir
5
صیاد سیف زاده
sseyfzadeh@yahoo.com
6
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی
دانشجوی دکتری، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی
هدف از این مطالعه بررسی تأثیر پوسته سویا بهعنوان منبع فیبر در خوراک آغازین بر عملکرد رشد، برخی متابولیتهای خونی و قابلیت هضم مواد مغذی در گوسالههای شیرخوار هلشتاین بوده است. به این منظور 32 راس گوساله شیرخوار هلشتاین (نر و ماده) با میانگین وزنی 5/0±40 کیلوگرم در یک طرح کامل تصادفی با 4 تیمار و 8 تکرار انتخاب شده و به مدت 75 روز ادامه داشت. تیمارهای آزمایشی شامل: تیمار 1) جیره آغازین بههمراه 10 درصد یونجه خردشده از 40 روزگی، تیمار 2) جیره آغازین بههمراه 10 درصد یونجه خردشده از 1 روزگی، تیمار 3) جیره آغازین بههمراه 10 درصد پوسته سویا از 1 روزگی و تیمار 4) جیره آغازین بههمراه 5 درصد سویا و 5 درصد یونجه خردشده از 1 روزگی بودند. نتایج نشان داد که تیمارهای آزمایشی تأثیر معنیداری بر وزن بدن انتهای دوره داشت. افزایش وزن روزانه برای تیمار 4 (جیره آغازین بههمراه 5 درصد پوسته سویا و 5 درصد یونجه خرد شده از 1 روزگی) در ماه دوم و کل دوره پرورشی و برای تیمار 3 (جیره آغازین بههمراه 10 درصد پوسته سویا از 1 روزگی ) در ماه اول بیشترین مقدار بود (05/0>P). مصرف خوراک در ماه اول، دوم و کل دوره پرورشی و ضریب تبدیل غذایی گوسالههای شیرخوار در ماه دوم و کل دوره پرورشی تحت تأثیر منبع فیبر قرار نگرفتند. اما جیرههای آزمایشی در ماه اول دوره پرورشی بهطور معنیداری ضریب تبدیل غذایی را تحت تأثیر قرار دادند (05/0>P). همچنین گوسالههای دریافتکننده 10 درصد پوسته سویا و 5 درصد پوسته سویا + 5 درصد یونجه بهعنوان منبع فیبر بیشترین افزایش وزن روزانه را نسبت به گروه شاهد نشان دادند (05/0>P). جیرههای آزمایشی اثر معنیداری بر فراسنجههای رشد بدن (دوره سینه، طول و ارتفاع بدن) ایجاد نکردند (05/0< P) نتایج مربوط به فراسنجه های خونی نشان داد که جیرههای آزمایشی غلظتهای خونی کلسترول، آلبومین، پروتئین کل و اوره خون را بهطور معنیداری تغییر ندادند درحالیکه غلظت گلوکز، تریگلیسرید و بتاهیدروکسی بوتیرات تحت تأثیر جیرههای آزمایشی قرار گرفتند (05/0> P). منبع فیبر علوفهای و غیرعلوفهای بر قابلیت هضم ماده خشک، چربی خام و الیاف نامحلول در شوینده خنثی اثر معنیدار نداشت درحالیکه قابلیت هضم پروتئین خام و کربوهیدراتهای غیرالیافی را تحت تأثیر قرار داد. بهطور کلی میتوان چنین استنباط کرد که جایگزینی پوسته سویا بهعنوان منبع فیبر به جای یونجه خشک بدون تأثیر منفی بر عملکرد، رشد استخوانی و فراسنجههای خونی گوسالههای شیرخوار میتواند بهعنوان یک منبع فیبر در خوراک آغازین استفاده شود.
The purpose of this study was to evaluate the effect of soybean hull as fiber source on growth performance, some blood metabolites, and nutrients digestibility in Holstein suckling calves. Thirty-two Holstein (male and female) calves (average weight 40 kg ± 0.5) were selected and allocated to one of the four treatments with 8 replicates in a completely randomized design for 75 days. Treatments were: 1) basal diet with 10% alfalfa from 40 days old, 2) basal diet with 10% alfalfa hay from 1 day of old, 3) basal diet with 5% alfalfa + 5% soybean hull from 1 day old and 4) basal diet with 10% soybean hull from 1 day of old. The results showed that experimental treatments had a significant effect on final body weight of calves on the end of the period. Daily weight gain was highest for treatment 4 (basal diet with 5% soybean and 5% alfalfa from 1 day) in the second month and total period of breeding and for treatment 3 (basal diet with 10% soybean hull from 1 day old) in the first month (P<0.05). The use of forage and non-forage fibers in the basal diet of calves had not significant effect on feed intake and feed conversion ratio. Experimental diets did not affect significantly body growth parameters (breast, body length and body height) (P<0.05).The experimental diets had no effect on blood cholesterol, albumin, total protein and urea. However, glucose, triglyceride and beta hydroxy butyrate (BHBA) concentrations were affected by experimental diets (P<0.05). The source of non-forage fiber and forage had no significant effect on the digestibility of dry matter, crude fat and nutral detergent fiber whereas digestibility of crude protein and non-fibrous carbohydrates affected significantly (P<0.05). The results of this study suggested that replacement of alfalfa hay with soy hull as fiber source had no adverse effect on blood parameters and growth performance and it can be considered as a fiber source for sucking calves.
https://ijas.ut.ac.ir/article_74752_d81afaef08d6d3577b3cfdd6197e72d0.pdf
پوسته سویا
عملکرد
فیبر غیر علوفهای
گوساله شیرخوار
Non-forage fiber source
Performance
Soybean hull
Suckling calves
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2019-11-22
50
3
249
258
10.22059/ijas.2018.246333.653587
74753
Research Paper
مقایسه میزان هوموزیگوسیتی در جایگاههای SNP و ROH در گاوهای شیری پر تولید و کم تولید هلشتاین
Comparison of homozygosity in SNP and ROH sites in Holstein dairy cows with high and low production levels
حجت اله موسی پور
hmoosapour@ut.ac.ir
1
اردشیر نجاتی جوارمی
javaremi@ut.ac.ir
2
محمد مرادی شهربابک
moradim@ut.ac.ir
3
مهدی ساعتچی
msaatchi@iastate.edu
4
دانشجوی دکتری ژنتیک و اصلاح نژاد دام، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابعطبیعی دانشگاه تهران، کرج
استاد، گروه علومدامی، پردیس کشاورزی و منابعطبیعی دانشگاه تهران، کرج
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایالتی آیووا، ایالات متحده امریکا
افزایش هوموزیگوسیتی حاصل از آمیزش حیوانات خویشاوند، بهعنوان یکی از چالشهای فرا روی صنعت پرورش گاو شیری میباشد که توجه زیادی را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی هوموزیگوسیتی بر مبنای جایگاههای SNP و ROH در دامهای پر تولید و کم تولید هلشتاین انجام شده است. در این مطالعه، برای تعیین حیوانات کاندیدا برای تعیین ژنوتیپ از دو رویکرد تابعیت تصادفی و شاخص شجرهای استفاده شد. برای این منظور، نمونهگیری از 150 رأس گاو شیری (75 دام با ارزش اصلاحی بالا و 75 دام با ارزش اصلاحی پایین برای صفت تولید شیر) انجام شد. یک روش بهینه به منظور انتخاب حیوانات کاندیدا برای تعیین ژنوتیپ، از طریق تلفیق برآوردهای حاصل از تابعیت تصادفی و شاخص شجرهای ارائه گردید. ارزشهای اصلاحی ژنومی برای دو گروه نشان داد که تاکید بر افزایش سطح تولید در دامهای پر تولید، اثر منفی بر روی صفات مرتبط با باروری (55/0- = DPR) و طولعمر تولیدی (1/0=PL) داشته است. همچنین، میزان هوموزیگوسیتی بر مبنای ROH دامنهای از تغییرات را برای کروموزومهای مختلف در دامهای با سطح تولید بالا و پایین نشان داد که ممکن است با تفاوت در سطح تولید این دو گروه و پراکنش غیر یکنواخت ژنهای مؤثر بر میزان تولید بر روی کروموزومهای مختلف در ارتباط باشد.
Increased homozygosity resulted from mating of relatives is considered as one of the challenges faced in dairy farming industry which has attracted the attentions. This research has been conducted to measure homozygosity based on SNP and ROH in high- and low-producing Holstein cows. In current research, both random regression and pedigree index approaches were used to obtain candidate animals for genotyping process. The samples were obtained from 150 Holstein dairy cows (75 by high- and 75 by low-EBV for milk production). We proposed a suitable method, by integrating breeding value estimation calculated by random regression and pedigree index, to select the candidate animals for genotyping. The results showed that putting too much emphasis on production traits in high-producing dairy cows had negative impact on the traits associated with fertility (DPR = -0.55) and productive life (PL = 0.1). The calculated homozygosity based on ROH showed different amount of variation in different chromosomes in the cows with high and low production which may be related to uneven distribution of genes influencing production traits in different chromosomes.
https://ijas.ut.ac.ir/article_74753_8b11f4a19331d0bdf1e675d2557c116c.pdf
اطلاعات ژنومی
آمیزش خویشاوندی
هوموزیگوسیتی
باروری
طولعمر تولیدی
گاو شیری
Dairy cattle
fertility
Genomic information
inbreeding
Homozygosity
Productive life