per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
175
183
10.22059/ijas.2016.59022
59022
Research Paper
چندشکلی ژن دی آسیل گلیسرول آسیل ترانسفراز 1 (DGAT1) در جمعیت گاومیشهای ایران
Investigation of polymorphism of DGAT1 gene in Iranian buffaloes
معصومه ناصرخیل
naserkheil@ut.ac.ir
1
سید رضا میرائی آشتیانی
ashtiani@ut.ac.ir
2
مصطفی صادقی
sadeghimos@ut.ac.ir
3
اردشیر نجاتی جوارمی
javaremi@ut.ac.ir
4
دکهوان لی
dhlee@hknu.ac.kr
5
دانشجوی دکتری گروه علوم دامی، دانشکده علوم و مهندسی کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
استاد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ علوم و مهندسی کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم و مهندسی کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
دانشیار گروه علوم دامی، دانشکده علوم و مهندسی کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
استاد گروه بیوتکنولوژی حیوانی، دانشگاه هنکیونگ، انسئونگ، کرۀ جنوبی
دی آسیل گلیسرول آسیل ترانسفراز1 (DGAT1) آنزیم کلیدی در ساخت (سنتز) تری گلیسیرید است. ایجاد یک جهش جایگزینی باعث تبدیل گوانین به آدنین و منجر به جایگزینی لیزین با آلانین در آنزیم میشود که در گاو تأثیری بزرگ بر شیر و ترکیبهای آن دارد. در این تحقیق، چندشکلی در ناحیۀ اگزون 3 تا اگزون 17 ژن DGAT1 در سه تودۀ بومی گاومیشهای ایران بررسی شد. استخراج DNA از پیاز مو با استفاده از کیت استخراج DNA از 200 رأس گاومیش (خوزستانی، شمالی و آذری) انجام گرفت و قطعههای موردنظر از روش واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) افزایش شدند. تعیین ژنوتیپ با روش توالییابی مستقیم انجام شد و با نرمافزار BioEdit تجزیهوتحلیل صورت گرفت. تجزیۀ توالییابی در موقعیتهای نوکلئوتیدی g.6097A>G، g.7036C>T، g.7338G>A، g.7710C>T،g.8087C>T ،g.8259G>A ،g.8275G>A و g.8426C>T چندشکلیهای گزارش نشدهای (جدیدی) را در ژن DGAT1 در مقایسه با توالی موجود در بانک ژن (DQ886485) درون جمعیت گاومیشها نشان داده است. در مقایسه با گاومیش هندی 3 جهش در ناحیۀ اگزونی نشان داده شد که یکی از آنها جهش نامترادف بود. یک جهش درجشدگی 22 نوکلئوتیدی در اینترون 10 مشاهده شد. این نتایج گویای تنوع در توالی ژنتیکی قطعۀ بررسیشده در جمعیت گاومیشهای ایران است و از این تنوع میتوان در بررسیهای ژنتیکی و اصلاح نژادی بهره جست.
Diacylglycerol acyltransferase1 (DGAT1) is a key enzyme in synthesis of triglycerides. A transition mutation resulting substitution of guanine by adenine in DGAT1 gene and substitution of lysine by alanine in diacylglycerol-acyltransferase enzyme in cattle has a major effect on milk yield and milk composition traits. In this research, the polymorphism of the region spanning exon 3 to exon 17 of the DGAT1 gene of three indigenous Iranian buffalo populations was investigated. A total number of samples of 200 buffaloes (Khuzestani, Shomali and Azari) were collected to extract DNA and the desired fragments were amplified by polymerase chain reaction (PCR). Genotyping was performed using direct sequencing and analyzed by BioEdit software. Sequence analysis showed novel SNPs in comparative to the reference sequence GenBank (DQ886485) at nucleotide positions g.6097A>G, g.7036C>T, g.7338G>A, g.7710C>T, g.8087C>T, g.8259G>A, g.8275G>A and g.8426C>T of DGAT1 gene in buffalo populations. A comparison with Indian buffalo revealed three exonic SNPs, one of which was non-synonymous. A Unique 22 base insertion has been observed in the intron 10. The results described here genetic diversity and could be useful in genetic and breeding programs in Iranian buffalo.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59022_9d6baf142e5bbb59a707bb1b64727992.pdf
تجزیهوتحلیل توالییابی
ژن DGAT1
چندشکلی
گاومیش ایران
DGAT1 gene
Iranian buffalo
sequence analysis
SNPs
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
185
191
10.22059/ijas.2016.59023
59023
Research Paper
تأثیر مرحلة بلوغ و زمان برداشت بر پروتئین قابلدسترس علوفة یونجه برای گاوهای شیری
Effects of alfalfa maturity and cutting times on availability of alfalfa hay protein for dairy cows
صفورا یوسفی نژاد
s.yooosefinejad@gmail.com
1
فرشید فتاح نیا
ffatahnia@yahoo.com
2
مهدی رشنوادی
me.rashnavadi@ilam.ac.ir
3
سید غلامرضا موسوی
sghr.mousavi@ilam.ac.ir
4
گلناز تأسلی
gtaasoli@gmail.com
5
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ایلام
دانشیار، گروه علومی دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ایلام
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ایلام
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ایلام
این آزمایش برای بررسی تأثیر مرحلة بلوغ و زمان برداشت بر ترکیب شیمیایی و محتوای پروتئین قابلدسترس علوفة یونجه برای گاوهای شیری انجام شد. علوفة یونجه در دو مرحلة بلوغ (پیش از گلدهی و اوایل گلدهی) و در دو زمان (صبح و عصر) برداشت شد. پروتئین قابلدسترس با مدل NRC (2001) و مدل هلندی (DVE/OEB) پیشبینی شد. در مدل NRC (2001)، علوفة یونجة برداشتشده در پیش از گلدهی و عصر، تولید پروتئین میکروبی از انرژی و پروتئین میکروبی قابلجذب بالاتر و تعادل پروتئین قابلتجزیه در شکمبه پایینتر داشت (05/0>P). اما محتوای پروتئین قابل سوختوساز (متابولیسم) تحت تأثیر مرحلة بلوغ و زمان برداشت قرار نگرفت (05/0<P). در مدل DVE/OEB، علوفة یونجة برداشتشده پیش از گلدهی و عصر، مادة آلی قابل تخمیر، تولید پروتئین میکروبی از مادة آلی و پروتئین میکروبی قابلجذب بیشتر و تعادل پروتئین قابلتجزیه در شکمبه کمتر داشت (05/0>P). بهطورکلی، یونجة برداشتشده در پیش از گلدهی و عصر پروتئین قابلدسترس بیشتری برای گاوهای شیری داشت.
This experiment was conducted to consider the effects of maturity and cutting time on chemical composition and available protein content of alfalfa hay for dairy cows.. Alfalfa hay harvested at two maturity stages (Pre-bloom and Early bloom) and two cutting times (Morning and Afternoon). Available protein was predicted using NRC (2001) and DVE/OEB (1994) models. In the NRC model (2001), alfalfa hay harvested pre-bloom and in the afternoon had higher microbial protein synthesized in the rumen from energy and absorbable microbial protein and lower ruminal degraded protein balance (P<0.05). But, metabolizable protein content was not affected by maturity stage and cutting time (P>0.05). In the DVE/OEB model, pre-bloom alfalfa harvested in the afternoon had higher fermentable organic matter, microbial protein synthesized from organic matter and absorbable microbial protein and lower ruminal degraded protein balance (P<0.05). In conclusion, pre-bloom alfalfa hay harvested in the afternoon had higher available protein for dairy cows.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59023_d526fca278570655cb49de4b8fc6cf5f.pdf
پروتئین قابلدسترس
زمان برداشت
علوفة یونجه
گاوهای شیری
مرحله بلوغ
Alfalfa
Degradability
Microbial protein
protein evaluation
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
193
202
10.22059/ijas.2016.59024
59024
Research Paper
ارزیابی تأثیر باسیلوس سوبتیلیس و لیشنی فرمیس بر عملکرد مرغ های مادر گوشتی تلقیحشده با سالمونلا انتریتیدیس
Evaluating the effect of Bacillus subtilis and Licheni formis on performance of broiler breeder hens challenged with
Salmonella enteritidis
بابک اسفندیاری
besfandiari@ut.ac.ir
1
مجتبی زاغری
mzaghari@ut.ac.ir
2
شیرین هنربخش
honarbhk@ut.ac.ir
3
محمود شیوازاد
shivazad@ut.ac.ir
4
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، البرز، ایران
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، البرز، ایران
استادیار، گروه علوم دام و طیور، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، پاکدشت، تهران، ایران
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، البرز، ایران
این پژوهش برای ارزیابی تأثیر باسیلوس سوبتیلیس و لیشنیفرمیس بر عملکرد مرغهای مادر گوشتی و سلامت دستگاه گوارش نتاج آنها انجام شد. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی بهصورت فاکتوریل 2×2 با استفاده از 336 قطعه مرغ مادر گوشتی (کاب 500) از سن 22 تا 32 هفتگی با چهار تیمار، هفت تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیرۀ پایه بدون ریزجاندار سلامتبخش یا زیستیار (پروبیوتیک) و بدون تلقیح سالمونلا انتریتیدیس؛ 2) جیرۀ پایه بدون زیستیار و تلقیح دهانی cfu/bird 106×1 و cfu/bird 108×1 سالمونلا انتریتیدیس در هفتههای 26 و 30؛ 3) جیرۀ پایۀ حاوی 4/0 گرم در کیلوگرم زیستیار و بدون تلقیح سالمونلا انتریتیدیس؛ 4) جیرۀ پایۀ حاوی 4/0 گرم در کیلوگرم زیستیار و تلقیح دهانی cfu/bird106×1 و cfu/bird 108×1 سالمونلا انتریتیدیس در هفتههای 26 و 30 بود. نتایج نشان داد که افزودن زیستیار موجب افزایش وزن نسبی زردۀ تخممرغ و وزن نسبی کبد شد (05/0>P). تلقیح سالمونلا انتریتیدیس، شمار فولیکولهای زرد بزرگ و فولیکولهای زرد کوچک را نسبت به گروه کنترل کاهش داد (05/0>P). بهطورکلی، کاربرد زیستیار، نتوانست عملکرد مرغهایی را که به سالمونلا آلوده شده بودند، بهبود بخشد.
This study was conducted to investigate the effect of Bacillus subtilis and Licheni formis on broiler breeder performance and gastrointestinal health of their progenies. A total of 336 broiler breeder hens (Cobb 500) from 22 to 32 weeks of age were used in a completely randomized design of 2 × 2 factorial arrangement with four treatments, each with seven replicates. Dietary treatments included: 1) basal diet without probiotic and without Salmonella enteritidis inclusion; 2) basal diet without probiotic and oral inclusion of 1×106 cfu/bird and 1×108 cfu/bird Salmonella enteritidis in 26 and 30 weeks of ege, respectively; 3) basal diet containing 0.4 gr/kg probiotic and without Salmonella enteritidis inclusion; 4) basal diet containing 0.4 gr/kg probiotic and oral inclusion of 1×106 cfu/bird and 1×108 cfu/bird Salmonella enteritidis in 26 and 30 weeks of ege, respectively. The results showed that adding probiotic was increased fractional weight of yolk and liver (P<0.05). The number of large and small yellow follicles were decreased significantly in response to the challenge with Salmonella compared with the control. The results of this study did not show any benefit of adding probiotic on performance of broiler breeder hens contaminated with Salmonella enteritidis.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59024_6c9672fd909252b4b8bfd869c021bc9a.pdf
باسیلوس سوبتیلیس و لیشنی فرمیس
سالمونلا انتریتیدیس
عملکرد
مرغ مادر گوشتی
Bacillus subtilis and Licheni formis
broiler breeder hen
performance
Salmonella Enteritidis
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
203
213
10.22059/ijas.2016.59025
59025
Research Paper
مقایسۀ زیستفراهمی پروتئینات و اکسید منگنز در سنین اولیۀ جوجههای گوشتی
Comparision of relative bioavailability of Mn proteinate and Mn oxide in young broiler chicks
معصومه غلامی
nnazigholami@yahoo.com
1
ابوالقاسم گلیان
golian-a@um.ac.ir
2
حسن کرمانشاهی
kermansh@um.ac.ir
3
سعید زره داران
zerehdaran@um.ac.ir
4
دانشجوی دکتری تغذیۀ طیور، گروه علوم دامی، پردیس بینالملل دانشگاه فردوسی مشهد
استاد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
استاد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
استاد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
این آزمایش برای مقایسۀ زیستفراهمی نسبی پروتئینات و اکسید منگنز با جذب بافتی در جوجههای گوشتی اجرا شد. شمار 432 جوجۀ یکروزۀ نر سویۀ تجاری کاب500 بهطور کامل تصادفی بین نه تیمار آزمایشی با هشت تکرار و شش جوجه در هر تکرار توزیع شد. جیرهها در قالب طرح کامل تصادفی با ترتیب فاکتوریل با دو منبع پروتئینات و اکسید منگنز خالص و چهار سطح منگنز افزودنی (35، 70، 105 و 140 میلیگرم در کیلوگرم) به همراه یک تیمار شاهد (بدون منگنز افزودنی)، تهیه و جوجهها در سنین 21-1 روزگی با آنها تغذیه شدند. نوع منبع منگنز بر مصرف غذایی، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی اثر معنیداری نداشت. با افزایش سطح منگنز، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی از رابطۀ درجۀ دوم پیروی کرده است. با افزایش سطح منگنز جیره، تراکم منگنز در درشتنی، کبد و کلیه بهطور خطی افزایش معنیداری داشته است. شیب بهدستآمده از بررسی تابعیت خطی محتوای منگنز استخوان نسبت به سطوح منگنز جیره، در مقایسه با دیگر بافتها بیشترین میزان بود و به دنبال آن به ترتیب کلیه و کبد شیب کمتری داشتند. با مقایسۀ شیب خطوط تابعیت، مقادیر زیستفراهمی نسبی پروتئینات منگنز در مقایسه با اکسید منگنز خالص در استخوان 7/101 درصد تعیین شد که نشاندهندۀ نبود تفاوت در زیستفراهمی بین دو منبع منگنز در این آزمایش است.
This study was conducted to evaluate the relative bioavailability value of Mn proteinate and Mn oxide in broiler chicks. A total of 432 day-old Cobb 500 commercial male broiler chicks were randomly distributed into nine treatments with eight replicate pens of six chicks each. In a completely randomized design experiment with a 2×4 factorial arrangement of two manganese sources (proteinate and reagent grade of oxide) with four levels of supplemental manganese (35, 70, 105 and 140 mg/kg diet) was provided by the use of a basal diet (control). Diets were fed from day one to 21 d of age. Manganese sources did not affect feed intake, body weight gain and feed conversion ratio (FCR), but body weight gain and FCR had a quadratic relationship with supplemental dietary Mn level. Tibia, kidney and liver manganese concentrations increased linearly, with increasing dietary Mn level. Tissue Mn analysis indicated that the tibia response to dietary Mn level was the greatest, followed by kidney and liver organs. The slope ratio regression analysis for tibia manganese content with supplemental manganese level revealed that the relative bioavailability value of manganese proteinate to Mn oxide was 101.7%. Thus, the relative bioavailability of Mn proteinate and Mn oxide was almost similar in this study.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59025_cfd3e2a4da7114c6842fd678e3d7f275.pdf
اکسید منگنز
پروتئینات منگنز
درشتنی
زیستفراهمی
جوجههای گوشتی
Bioavailability
broiler chicks
manganese oxide
manganese proteinate
tibia
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
215
222
10.22059/ijas.2016.59026
59026
Research Paper
توانایی آنتی اکسیدان آنزیمی کاتالاز در بهبود انجمادپذیری اسپرم اسب ترکمن
The potential of catalase as an enzymatic antioxidant to improve freezability of Turkmen stallions sperm
افشین سیفی جمادی
a.seifi@ut.ac.ir
1
احمد زارع شحنه
azareh@ut.ac.ir
2
حمید کهرام
hamid_kohram@yahoo.com
3
ابوالفضل اکبری
seifiafshin@yahoo.com
4
محسن ضامن
seifiafshin@gmail.com
5
ابوالفضل واخیده
afs_azar@yahoo.com
6
دانشجوی دکتری، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
استادیار، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج و استادیار مؤسسۀ تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی، کرج
استادیار، مؤسسۀ تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی
کارشناس علوم آزمایشگاهی، مؤسسۀ تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی
کارشناس دامپزشکی، مؤسسۀ تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی
هدف از انجام این آزمایش بررسی تأثیر پاداکسندة (آنتیاکسیدان) آنزیمی کاتالاز بر بهبود انجمادپذیری اسپرم اسبهای ترکمن بود. در این پژوهش چهار سر نریان بالغ ترکمن با میانگین سنی هشت تا ده سال برای اسپرمگیری به کار گرفته شد. پس از گرفتن منی و فرآوری آن در آزمایشگاه، اسپرمهای رقیقشده به گروههای تیماری حاوی 0 (شاهد)، 100 (CAT100)، 150 (CAT150) و 200 (CAT200) واحد پاداکسندة کاتالاز در هر میلیلیتر رقیقکنندۀ تقسیمشدۀ و با یک روش استاندارد، منجمد شدند. پس از یخگشایی برای همۀ تیمارها جنبایی، زندهمانی، یکپارچگی غشا، ناهنجاری کل و میزان پراکسیداسیون لیپیدی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که افزودن 200 واحد بر میلیلیتر کاتالاز به رقیقکنندۀ اسپرم اسب، سبب بهبود فراسنجههای جنبایی کل، زندهمانی، یکپارچگی غشایی و کاهش پراکسیداسیون لیپید، نسبت به گروه شاهد و دیگر گروههای تیماری شد (05/0P<). همچنین تیمار 150 واحد بر میلیلیتر کاتالاز نیز سبب بهبود جنبایی کل، زندهمانی و کاهش پراکسیداسیون لیپید نسبت به گروه شاهد شد (05/0P<). همچنین نتایج نشان میدهد که افزودن 100 واحد بر میلیلیتر کاتالاز تأثیر مثبتی روی اغلب فراسنجههای کیفی اسپرم ندارد (05/0P>). بر پایۀ نتایج بهدستآمده، تیمارهای آزمایشی تأثیری در کاهش اسپرمهای نابهنجار نسبت به گروه کنترل نداشتند (05/0P>). درنتیجه میتوان گفت که افزودن 200 واحد بر میلیلیتر کاتالاز به رقیقکننده، سبب بهبود انجمادپذیری اسپرم اسبهای ترکمن میشود.
Four mature stallions were used to study the effect of enzymatic antioxidant catalase on freezability of Turkmen stallion's sperm. Collected semen from stallions were processed and pooled before being divided treatments (200×106 sperm/ml) and diluted with extenders supplemented with different levels of catalase [0 (control), 100 U/ml (CAT100), 150U/ml (CAT150) and 200U/ml (CAT200)]. Extended and supplemented semen's were frozen according to a standard protocol. After thawing, motility, viability, membrane integrity, total abnormality and lipid peroxidation were assessed. Results showed that addition of 200U/ml catalase could improve progressive and total motility, viability, membrane integrity and decreased lipid peroxidation compared to control and other levels of catalase (p<0.05). In addition, 150 U/ml catalase improved total motility, viability and decreased MDA concentration (p<0.05). However, the addition of 100 U/ml catalase had no significant effect on sperm quality (p>0.05). The results showed that different levels of catalase could not decreased total abnormality (p>0.05). We concluded that addition of 200U/ml catalase could improve freezability of Turkmen stallion’s sperm.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59026_b6c94f25a4bcd3c1d0d41fa17a2c71db.pdf
رادیکالهای آزاد
کاتالاز
پراکسیداسیون لیپید
انجماد اسپرم اسب ترکمن
Catalase
Free radicals
horse semen freezing
Lipid Peroxidation
Turkmen horse
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
223
234
10.22059/ijas.2016.59027
59027
Research Paper
تأثیر سطوح انرژی و محدودیت غذایی در دان حبهایشده بر عملکرد و فراسنجه های خونی در جوجه های گوشتی
Influence of energy level and feed restriction in pellet diet on performance and blood parameters of broiler chickens
زهرا زنگنه
za.zangane@yahoo.com
1
سودابه مرادی
s.moradi@razi.ac.ir
2
علیرضا عبدالمحمدی
alireza@razi.ac.ir
3
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد تغذیۀ طیور، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
استادیار، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
استادیار، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
هدف از انجام این آزمایش بررسی تأثیر سطوح انرژی سوختوساز (متابولیسم)، شدت و مدت محدودیت غذایی در دان حبهای یا پوششدارشده (پلت) بر عملکرد، فراسنجه (پارامتر)های خونی و همچنین خصوصیات لاشه در جوجههای گوشتی بود. شمار 480 قطعه جوجۀ گوشتی نر سویۀ راس 308 در آزمایش فاکتوریل 3×2×2 با دوازده تیمار و چهار تکرار استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو سطح انرژی قابل سوختوساز، دو سطح شدت محدودیت غذایی (90درصد و 85درصد استاندارد مصرف سویه) و سه دوره محدودیت (21-8، 28-8 و 35-8 روزگی) بودند. با افزایش سطح انرژی جیره، از21-8 و 42-1 روزگی برخلاف 7 روزگی وزن بدن و ضریب تبدیل بهبود مییابد (05/0>P). اعمال90درصد محدودیت غذایی نسبت به 85درصد، همچنین دورههای محدودیت 21-8 و 28-8 نسبت به 35-8 روزگی، وزن بدن را بهطور معنیداری افزایش داد (05/0>P). در 14روز محدودیت، افزایش سطح انرژی به همراه 90درصد محدودیت، موجب افزایش وزن نسبی لاشه و ران در 42 روزگی شد ولی در 21 و 28 روز محدودیت، بیشترین وزن لاشه و ران در 85درصد محدودیت به همراه سطح بالاتر انرژی مشاهده شد (01/0>P). افزایش انرژی جیره منجر به بالا رفتن گلوکز خون در سنین 28 و 35 روزگی، کاهش غلظت تریگلیسیرید و افزایش درصد چربی بطنی در سن 42 روزگی شد (05/0>P). بهطورکلی، افزایش سطح انرژی جیره با شدت محدودیت 90درصد (نسبت به استاندارد مصرف سویه) به مدت سه هفته (28-8 روزگی) در دان حبهایشده منجر به بهبود عملکرد در جوجههای گوشتی میشود.
The purpose of this experiment was to investigate the effect of metabolizable energy (ME) levels, feed restriction (FR) intensity and duration in pelleted diet on performance, blood parameters and carcass characteristics in broiler chickens. A total of 480 male Ross 308 broilers were used in a 2×2×3 factorial arrangement with 12 treatments and 4 replicates. Experimental treatments included: two levels of ME, two levels of restriction intensity (90% and 85% of strain standard, intake), and three levels of restriction duration (8-21, 8-28 and 8-35d of age). Results indicated that increasing energy level improved body weight and feed conversion rate during 8-21 and 1-42 days of age, except for first week, that was decreased BW (P<0.05). Broilers with 90% feed restriction during 8-14 and 8-21 were heavier (P<0.05) and showed higher breast weight at d 21 than those received 85% feed restriction and during 8-28 d. A 14 d of restriction with higher energy level and 90% restriction increased carcass percentage and thigh weight at 42 d, while during 21 and 28 d of restriction, higher carcass and thigh weight were observed in 85% restriction with higher energy level (P<0.01). Increasing energy level of diet induced lower TG level and breast weight, higher abdominal fat at d 42, also elevating serum glucose during 28 and 35 d of age (P<0.05). In conclusion, increasing ME level in the diet with 90% feed restriction (90% of standard intake) during 3 weeks (8-28 d) improved the growth performance of broiler chickens.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59027_2f4094bab9df04fe662de0c96d39d0fb.pdf
انرژی
جوجه گوشتی
حبهایشده
محدودیت غذایی
متابولیت های خونی
Blood metaboliets
broiler chichen
Energy
Feed restriction
Pellet
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
235
244
10.22059/ijas.2016.59028
59028
Research Paper
تأثیر روش های خوراک دهی بر عملکرد و پیشگیری از عارضۀ آسیت در جوجه های گوشتی نر سویۀ آرین
The effect of feed restriction methods on performance and prevention of ascites in Arian male broiler chickens
بهزاد صدیقی
be.sadighi@gmail.com
1
محمود شیوازاد
shivazad@ut.ac.ir
2
مجتبی زاغری
mzaghari@ut.ac.ir
3
دانشجوی دکتری، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
در این آزمایش تأثیر سه روش خوراکدهی در چهار تکرار شامل: 1- بدون محدودیت خوراک؛ 2- محدودیت خوراک شش ساعت از 21-7 روزگی و چهار ساعت از 28-21 روزگی؛3- محدودیت خوراک شش ساعت از 14-7 روزگی و چهار ساعت از 21-14 روزگی بر عملکرد و پیشگیری از عارضۀ آسیت شصت قطعه جوجۀ گوشتی نر سویۀ آرین در طول شش هفته با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی بررسی شد. در طول آزمایش وزن بدن، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، درصد تلفات و شاخص کارایی تولید تعیین شد. در 35 روزگی هماتوکریت و فراسنجههای خونی اندازهگیری شد. در پایان آزمایش ویژگیهای لاشه و نسبت بطن راست بهکل بطن تعیین و مقایسه شد. محدودیت غذایی افزایش وزن بدن و مصرف خوراک را در کل دوره تحت تأثیر قرار نداد. محدودیت خوراک 21-7 روزگی شاخص تولید را بهبود داد (05/0>P). درصد تلفات ناشی از آسیت با اعمال محدودیت خوراک کاهش یافت (05/0>P). اعمال محدودیت خوراک تفاوت معنیداری بر مقادیر هموگلوبین، گلبولهای قرمز خون و هماتوکریت نداشت ولی سطح کورتیکوسترون را افزایش داد (05/0>P). هورمون T3 تحت تأثیر محدودیت خوراک قرار نگرفت ولی محدودیت خوراک 21-7 روزگی بیشترین میزان T4 را نسبت به محدودیت 14-7 روزگی داشت (05/0>P) و همچنین نسبت T3 به T4 با اعمال محدودیت خوراک کاهش یافت (05/0>P). با توجه به نتایج محدودیت خوراک شش ساعت از 21-7 روزگی و چهار ساعت از 28-22 روزگی کمترین میزان تلفات ناشی از آسیت را داشت و از سوی دیگر افزایش وزن بدن در کل دورۀ تفاوت معنیداری با گروه شاهد نداشت.
In this experiment, randomized complete block design with four replications was used for evaluating of the effect of three feeding methods including: without feed restriction (control group), 6 hours feed restriction from 7 to 21 days and 4 hours from 22 to 28 days, 6 hours feed restriction from 7 to 14 days and 4 hours from 15 to 21 days on performance and ascites prevention of Arian male broiler chickens in six weeks. Body weight, feed intake, feed conversion ratio, mortality rate and the index of production efficiency were determined during the experiment. Hematocrit and blood parameters were measured at 35 days of age. Carcass characteristics and the right ventricle weight per total ventricle weight (RV:TV) ratios were determined and compared. Feed conversion ratio and production index was improved by feed restriction from 7-21 days (P<0.05) at 42 days. With applying feed restriction ascites mortality was reduced (P<0.05). Applied feed restriction methods on the amount of hemoglobin, red blood cells and hematocrit had no significant effect, but increased levels of corticosterone (P<0.05). Although T3 hormone was not affected by feed restriction but T4 was increased by feed restriction from 7 to 21 days (P<0.05). In addition, T3 to T4 ratios was reduced by feed restriction (P<0.05).The results of this experiment indicated that, 6 hours feed restriction from 7 to 21 days and 4 hours from 22 to 28 days had the lowest ascites mortality and increased body weight insignificantly.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59028_b6942578286e0030b812db14da5b1667.pdf
آسیت
جوجههای گوشتی آرین
عملکرد
محدودیت خوراک
Arian male broiler chickens
ascites
Feed restriction
growth performance
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
245
260
10.22059/ijas.2016.59030
59030
Research Paper
تأثیر افزودن موننسین و متافیکس به جیره بر تولید و ترکیب شیر، فراسنجه های شکمبه و متابولیتهای سرم خون در گاوهای شیردۀ هلشتاین
Effects of monensin supplementation alone or in combination with Methafix on milk production and composition, ruminal parameters and serum metabolites of lactating dairy cows
آرش آذرفر
arash.azarfar@gmail.com
1
یونس ستاری کرکزلو
younes59sk@gmail.com
2
علی کیانی
kiani.a@lu.ac.ir
3
حشمت ا... خسروی نیا
khosravi_fafa@yahoo.com
4
مجید خالداری
khaldari@ut.ac.ir
5
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه لرستان
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه لرستان
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه لرستان
استاد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه لرستان
استادیار، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه لرستان
بهمنظور بررسی و ارزیابی تأثیر افزودن موننسین و متافیکس (ترکیبی از اسیدهای دیکربوکسیلیک آلی مالات و فومارات) به جیره بر تولید و ترکیب شیر، فراسنجههای تخمیر شکمبه و غلظت متابولیتهای خون از چهار رأس گاو شیردۀ هلشتاین چند شکمزا با میانگین وزنی 12±657 کیلوگرم و روزهای شیردهی 41±133 روز استفاده شد. گاوها بهطور تصادفی به جیرههای آزمایشی شامل: 1) جیرة پایه بهعنوان شاهد (بدون افزودنی)، 2) جیرۀ حاوی 24 میلیگرم موننسین در هر کیلوگرم مادۀ خشک، 3) جیرۀ حاوی 5 گرم متافیکس در هر کیلوگرم مادۀ خشک و 4) جیرۀ حاوی 24 میلیگرم در کیلوگرم موننسین و 5 گرم در کیلوگرم مادۀ خشک متافیکس اختصاص داده شدند. افزودن موننسین با و یا بدون متافیکس بهطور معنیداری مادۀ خشک مصرفی را کاهش و تولید و بازدۀ شیر را افزایش داد (05/0>P). افزودن موننسین بهتنهایی به جیرهها باعث گرایش به افزایش غلظت پروپیونات و کاهش معنیدار غلظت استات، بوتیرات و نسبت استات به پروپیونات در شکمبه شد (05/0>P). افزودن موننسین به جیرۀ گاوهای شیرده در اواسط دورۀ شیردهی باعث افزایش معنیدار غلظت تریگلیسریدهای سرم در مقایسه با گاوهای گروه شاهد و گروه دریافتکنندۀ متافیکس شد (05/0>P). افزودن متافیکس بهتنهایی به جیره باعث افزایش معنیدار پروتئین کل در سرم خون شد (05/0>P). غلظت انسولین سرم درنتیجه افزودن موننسین و متافیکس بهتنهایی در مقایسه با دیگر تیمارها کاهش یافت (05/0>P). افزودن همزمان موننسین و متافیکس ولی غلظت تریگلیسیریدها و پروتئین کل در خون گاوهای شیرده را افزایش داد (05/0>P).
This study was conducted to evaluate the effects of inclusion of monensin alone or in combination with Methafix (a commercial product containing malate and fumarate) in the diets of lactating dairy cows on ruminal parameters and serum metabolites. Four multiparous Holstein lactating dairy cows (657± 12 kg of live weight; 133 ± 41days in milk) were assigned to one of the four dietary treatments. The first treatment was the control diet(C), second was control diet supplemented with 24 mg of monensin/kg of DM (M), the third was control diet supplemented with 5 g of Methafix/kg DM (ME) and the fourth treatment was C diet supplemented with 24 mg of monensin in combination with 5 g of Methafix/kg DM (MM). Dietary supplementation with Monensin alone or in combination with Metafix significantly decreased dry matter intake (P<0.05), while the intake of crude protein (CP), neutral detergent fiber (NDF) and non-fiber carbohydrates (NFC) were not affected. Utilization efficiency of dry matter for milk production was higher in monensin and Methafix-supplemented cows than in control cows (P<0.05). Dietary supplementation with monensin decreased rumen concentrations of acetate and the ratio of acetate to propionate (A:P; P<0.05). Serum concentration of triglycerides (TGs) was higher in M-fed cows compared to the C and ME-fed cows (P<0.05). Serum concentration of total proteins (TP) was higher in ME-fed cows than in the C-fed cows (P<0.05). Feeding dairy cows with a combination of monensin and Methafix increased serum concentration of TGs and TP compared to the control animals (P<0.05).
https://ijas.ut.ac.ir/article_59030_ac46ffa9e575934244d513849090f34f.pdf
اسیدهای چرب فرار
گاو شیری
متابولیتهای سرم
موننسین
متافیکس
Dairy Cows
methafix
monensin
rumen fermentation
serum metabolites
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
261
270
10.22059/ijas.2016.59031
59031
Research Paper
ارزیابی تأثیر استفاده از تانن نیمه خالص بر بخشهای مختلف پروتئین کنجالههای سویا و کلزا در سامانة CNCPS
Effects of semi-pure tannin usage, on crude protein fractions of soy bean meal and canola meal by CNCPS
نرگس وحدانی
vahdani.narges@gmail.com
1
مهدی دهقان بنادکی
dehghanb@ut.ac.ir
2
کامران رضایزدی
rezayazdi@ut.ac.ir
3
فرحناز خلیقی سیگارودی
contact@imp.ac.ir
4
دانشآموختۀ دکتری، گروه علوم دامی، دانشکدۀ علوم و مهندسی کشاورزی،
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدۀ علوم و مهندسی کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدۀ علوم و مهندسی کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
دانشیار پژوهش، مرکز تحقیقات گیاهان دارویی، پژوهشکدۀ گیاهان دارویی جهاد دانشگاهی، کرج، ایران
در این تحقیق بهمنظور بررسی تأثیر نوع و سطح مصرفی تانن بر هضم شکمبهای پروتئین کنجالههای کلزا و سویا دو نوع آزمایش انجام شد. در آزمایش اول ترکیب تانن انار-پسته بهمنظور فرآوری کنجالۀ سویا (کنترل، 10 و 15 درصد از مادۀ خشک کنجاله) و کنجالۀ کلزا (کنترل، 5 و 10 درصد از مادۀ خشک کنجاله) استفاده شد. در آزمایش دوم ترکیب تاننهای مختلف (انار-پسته، چای-پسته و انار) در یک سطح یکسان ( 10 درصد از مادۀ خشک کنجالهها) برای فرآوری هر یک از کنجاله استفاده شد. درنهایت بخشهای مختلف پروتئین کنجالههای فرآوریشده و نشده بر پایۀ روش CNCPS با پودر ماهی و کنجالۀ گلوتن ذرت مقایسه شدند. ترکیب تاننی انار-پسته در سطح 10 درصد برای کنجالۀ سویا و 5 درصد برای کنجالۀ کلزا میتواند سبب افزایش بخش عبوری قابلهضم در روده شود. این فرآوریها نسبت به خوراکهایی مانند پودر ماهی و کنجالۀ گلوتن ذرت بخش عبوری بیشتری را داشتهاند. درنهایت چنین به نظر میرسد که کنجالههای فرآوریشده با ترکیبهای تانندار میتوانند برای تأمین بخش عبوری در جیرۀ نشخوارکنندگان استفاده شوند. اما استفاده از روشهای درون تنی برای تأیید این نتایج ضروری به نظر میرسد.
In this research to investigate of the effect of tannin`s type and level on rumenal degradation of soybean meal (SBM) and canola meal (CM), two experiments have be done. At first experiment supplements were treated by semi-pure tannin of pomegranate-pistachio (PP), in different levels (0, 10 and 15 % of DM for SBM and 0, 5 and 10% of DM for CM). In second experiment, these supplements were treated by (PP), pomegranate-tea (PT) and sole pomegranate (P) at same levels (10% of DM). The effects of these treatments on protein fractioning of treated and untreated SMB and CM was determined by, CNCPS system, in comparison with fish meal (FM) and corn gluten meal (CGM), as a sources of bypass protein. According to results, treated SBM by PP 10% (SBM-PP) and treated CM by PP5% could increase bypass protein fraction in comparison with FM and CGM. So it can be concluded that these treatments, could be used in reminant diet to provide by pass protein, but further research is necessary to investigate in vivo effects of these treatments.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59031_19af14cf7fad85c9f89029cffa49768c.pdf
پروتئین
تانن
کنجالۀ سویا
کنجالۀ کلزا
Canola meal
protein
soybean meal
Tannins
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
271
277
10.22059/ijas.2016.59032
59032
Research Paper
بررسی تنوع ساختاری ژنگان سگ و گرگ بومی ایران با روش توالییابی کل ژنوم
Study of structural diversity of genome Iranian native dog and wolf with the method whole genome sequencing
زینب امیری قنات سامان
z_amiri60@yahoo.com
1
علی اسمعیلی زاده کشکوئیه
aliesmaili@uk.ac.ir
2
مسعود اسدی فوزی
masadi@uk.ac.ir
3
دانشجوی دکتری اصلاح نژاد دام، بخش مهندسی علوم دامی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران و عضو انجمن پژوهشگران جوان، دانشگاه شهید باهنر کرمان
استاد، بخش مهندسی علوم دامی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
دانشیار، بخش مهندسی علوم دامی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
در این پژوهش، از سه قلاده سگ و سه قلادة گرگ بومی ایران نمونهگیری شد. توالییابی کل ژنگان (ژنوم) برای هر نمونه سگ و گرگ با استفاده از روش توالییابی نسل جدید انجام شد. دادهها توسط برنامة BWA با ژنگان مرجع (رفرنس) همردیف شدند. چندریختیهای تک نوکلئوتیدی و حذف و اضافههای کوچک ژنگان با برنامة GATK شناسایی شدند. تغییرپذیری (واریانت)های ساختاری با برنامة BreakDancer-1.1تعیین شدند. مستندسازی چندریختیهای تک نوکلئوتیدی و حذف و اضافههای کوچک ژنگان با برنامةSnpEff انجام شد. مقادیر تنوع نوکلئوتیدی در نمونههای سگ و گرگ با VCFtools محاسبه شدند. در این پژوهش 12459651 چندریختی تک نوکلئوتیدی به دست آمد که 7819789 و 10454994 به ترتیب مربوط به نمونههای سگ و گرگ بودند. از شمار کل چندریختیهای تک نوکلئوتیدی 57/53، 989/31 و 811/0 درصد به ترتیب در ناحیة بین ژنی، اینترون و اگزون قرار گرفتند. نتایج تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که تنوع ساختاری در ژنگان گرگ بیشتر از سگ است.
In this research, samples were collected from three Iranian native dogs and three wolves. Whole-genome sequencing for each individual was performed using next-generation sequencing technology. All short reads were aligned to the reference genome using BWA tool. Single-nucleotide polymorphisms (SNPs) and small insertions and deletions (Indels) were detected using the genome analysis toolkit (GATK). Structural variants were predicted using the BreakDancer software. Annotating single-nucleotide polymorphisms and small insertions and deletions was done using SnpEff Software. Nucleotide diversity values in dogs and wolves samples were calculated using VCFtools. In current researche, 12459651 SNPs were detected that 7819789 and 10454994 were for dog and wolf, respectively. Of the total number of Single-nucleotide polymorphisms, 53.57%, 31.989% and 0.811% were located within intergenic, introns and exon regions. The results showed that structural diversity of wolf genome is higher than that in dog.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59032_557ec5198b1c658815a023243a7313b1.pdf
تغییرپذیری ساختاری
حذف و اضافة کوچک
چندریختی تک نوکلئوتیدی
Single-nucleotide polymorphism
small insertions and deletions
structural variant
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
279
290
10.22059/ijas.2016.59033
59033
Research Paper
گروهبندی ژنتیکی گاومیش های بومی آذری و شمالی با روش شبکۀ عصبی SVM
Genetic classification of Azari and North ecotype Buffalo population using SVM method
زهرا عزیزی
zahra_azizi@yahoo.com
1
حسین مرادی شهربابک
hmoradis@ut.ac.ir
2
محمد مرادی شهر بابک
moradim@ut.ac.ir
3
عباس رأفت
bbasrafat@hotmail.com
4
جلیل شجاع
j.shodja@gmail.com
5
دانشجوی دکتری، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه تبریز
استادیار، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه تبریز
استاد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه تبریز
هدف این تحقیق گروهبندی گاومیشهای استانهای آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل از بومجور (اکوتیپ) آذری و استان گیلان از بومجور شمالی و درنهایت قابلیت جداسازی افراد مناطق مختلف با روش یادگیری ماشین بود. به شمار 258 گاومیش از مناطق مختلف دو بومجور شمالی و آذری نمونهگیری شد و با استفاده از SNPChip 90K مربوط به شرکت افی متریکس در کشور ایتالیا تعیین ژنوتیپ شد. برای پیشبینی عملکرد روش ماشین بردار پشتیبان برای گروهبندی افراد، دو روش متریک اعتبارسنجی متقابل و سطح زیر منحنی مشخصۀ عملکرد سامانۀ (AUC) اعمال شد. نتایج آزمون اعتبارسنجی متقابل و سطح زیر منحنی برای گروهبندی افراد چهار منطقه به ترتیب 92 و 96 درصد بود که گویای این است که باوجود نزدیک بودن افراد گلههای مختلف و سخت بودن جداسازی این افراد، روش ماشین بردار پشتیبان با درستی بالایی، توانایی اختصاص دادن افراد به گلههای مربوط به خود را دارد. نتایج آزمونهای اعتبارسنجی متقابل و سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد سامانه برای دو بومجور به ترتیب برابر 96 و 98 درصد بود که نشاندهندۀ قابلیت جداسازی بهتر دو بومجور است. روش یادگیری ماشین با توجه به این موارد و با پیشبینیهایی که برای گروهبندی هر فرد انجام میدهد میتواند در کنترل کیفیت و کاربردهای ژنتیکی کارآمد باشد.
The purpose of this research was to classify buffaloes from different areas of the two Azari (West and East Azarbayjan and Ardabil provinces) and North (Guilan province) ecotypes using support vector machine method. A total of 258 buffalo were sampled and genotyped using the Axiom Buffalo 90K Genotyping Array at the Parco Technologic Padano lab in Italy. Two metric methods of cross validation and the area under the receiver operating characteristic (AUC) were used to determine the predictive performance of support vector machine (SVM) to classify individuals. The results of cross validation and methods for classifying different regions of the two ecotypes (4 provinces) were 92% and 96%, respectively that showed despite the difficulty of identifying individuals from provinces close to each other, support vector machine (SVM) method shows higher accuracy in assigning animals to their herds. Result of two ecotypes showed accuracy about 96% and 98% which represents the better ability to separate the two ecotypes. Machine learning method provides predictions for classification of each individual which can be efficient in quality control and genetic studies.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59033_4889e5aae3b1a5f7e925d9f275fd1b6b.pdf
SNPChip 90K
گاومیش
گروهبندی
ماشین بردار پشتیبان
Buffalo
Classification
SNPChip 90K
Support vector Machine
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
291
301
10.22059/ijas.2016.59034
59034
Research Paper
بررسی پایداری گاوداریهای کوچکمقیاس روستایی استان زنجان
Assessment the stability of rural small-scale dairy farms in the Zanjan province
حیدر قلیزاده
hgholizadeh@znu.ac.ir
1
اسماعیل اخبار
smaeelekhbar@gmail.com
2
علی شمس
shams@znu.ac.ir
3
استادیار اقتصاد کشاورزی، دانشگاه زنجان
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد توسعۀ روستایی، دانشگاه زنجان
استادیار ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه زنجان
در ایران بیش از 4/96 درصد کل گاوداریها (شامل بیش از 7/68 درصد گاو و گوساله) کمتر از 20 رأس دام دارند، که بیش از دوسوم شیر و بخش عمدة پروتئین حیوانی را تولید میکنند. همچنین، سهم عظیمی از منابع آب و زمین و نیروی کار در خدمت این بخش تولید است. بهرغم این سهم بزرگ، پژوهشهای علمی به این بخش کمتر پرداختهاند. پرسش اصلی این است که آیا نظام سنتی تولید در گاوداریهای روستایی بازدهی مناسبی دارند آیا با توجه به تحولهای اقتصادی و سیاستی، قادر به بقا و تداوم فعالیت هستند؟ در این تحقیق، با توجه به نبود تعریف مشخص از گاوداری روستایی در آغاز ساختار نمایندۀ گاوداری روستایی تعریف شد. بر این پایه، گاوداری نماینده بهطور میانگین یک گلۀ 05/6 رأسی در گسترة 16/201 مترمربعی است. با برآورد قیمت اجتماعی نهادهها و محصولات، شاخصهای نسبت هزینۀ منابع داخلی، DRC، نسبت هزینه به منفعت اجتماعی، SCB و سودآوری خالص اجتماعی، NSP، به ترتیب برابر با 85/1، 086/1 و 19.425.790- ریال در سال محاسبه شد که گویای نبود مزیت نسبی این نظام تولیدی است. تجزیهوتحلیل نتایج نشان داد کوچکمقیاس بودن این فعالیتها، خود موجب استفادۀ بیشازحد از نهادههای غیرقابلمبادله به ازای هر واحد دام میشود و تولید اندک هر واحد دام به ازای نهادههای مورداستفاده نیز از دلایل اصلی نبود مزیت نسبی این نظام تولیدی در استان زنجان هستند.
In Iran, more than 96.4 percent of dairy farms (including more than 68.7 percent of cattle and calf) have a less than 20 heads of animals, and they produce more than two-thirds of milk and most of animal protein. Also, large shares of water, land and labor force resources are used by this production section. Less scientific studies have been focused on this production system despite it's major contribution. The main question is whether the rural dairy farms with traditional production system have a suitable efficiency, and whether they could pass economic and political transformation, survive and continue production? In this study, structure of representative rural dairy farm was defined. Accordingly, representative farm on average contains 6.05 heads in the stalls area of 201.16 m2. Through estimated the social cost of inputs and products, indicators of Domestic Resource Cost, DRC, Social Cost-Benefit, SCB, and Net Social Profit, NSP, had been calculated 1.85, 1.086, and 19, 425, 790 IRR per year, respectively, which indicate the lack of comparative advantage of this production system. Analysis of the results revealed that the small scale of the activities that cause excessive use of non-tradable inputs per unit livestock, as well as low production of each livestock per inputs used, are the main reasons of lack of comparative advantage of this production system in Zanjan Province.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59034_23bd6e1de5b3c5bf86e0b57919a81c73.pdf
استان زنجان
گاوداری روستایی کوچکمقیاس
مزیت نسبی
Comparative Advantage
rural small-scale dairy farm
Zanjan Province
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
303
312
10.22059/ijas.2016.59035
59035
Research Paper
شناسایی یک چندشکلی جدید در راهانداز ژن عامل رشد شبه انسولین-1 (igf1) در بلدرچین ژاپنی به روش PCR-SSCP
Identification of novel SNP in promoter of Insulin-Like Growth Factor-I (IGF1) gene in Japanese quail by PCR-SSCP assay
هما اعرابی
homa.arabi1981@gmail.com
1
محمد مرادی شهربابک
moradim@ut.ac.ir
2
عباس پاکدل
pakdel@cc.iut.ac.ir
3
حسین مرادی شهربابک
hmoradis@ut.ac.ir
4
علی اسمعیلی زاده کشکوییه
aliesmaili@uk.ac.ir
5
دانشجوی سابق دکتری، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
استاد، گروه علوم دامی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
دانشیار، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
استاد، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
ژن عامل رشد شبه انسولین-1 (igf1) یک ژن کاندیدا برای بررسی صفات مرتبط با رشد، وزن بدن و رشد عضله در گونههای مختلف است. بهمنظور بررسی ارتباط این ژن با صفات رشد در بلدرچین، هشت جفت بلدرچین سفید و وحشی بهعنوان جمعیت صفر برای تولید افراد نسل اول (f1) با یکدیگر تلاقی داده شدند. از تلاقی بین 34 قطعه بلدرچین در نسل F1، 422 قطعه بلدرچین در نسل دوّم f2)) ایجاد شد. رکوردهای مربوط به وزن بدن در سنین مختلف در نسل دوّم ثبت و ارتباط بین چندشکلی بخشی از جایگاه راهانداز (پروموتور) ژن IGF1 و این رکوردها بررسی شد. با استفاده از روش PCR-SSCP یک چندشکلی تک نوکلئوتیدیG 15 → '> a در ناحیة موردنظر ژن IGF1 در 472 قطعه بلدرچین در سه نسل تشخیص داده شد. فراوانی ژنوتیپهای AA، AG و GG به ترتیب 05/0، 62/0 و 33/0 و فراوانی همردیف (آلل)های ژنی A و G به ترتیب 36/0 و 64/0 محاسبه شد. وزن بدن در سن 1 تا 5 هفتگی و زمان کشتار و همچنین میانگین افزایش وزن روزانه از هفتۀ اول تا چهارم پرورش در ژنوتیپ AA، کمتر از ژنوتیپ AG و GG بود و این تفاوت ازنظر آماری معنیدار نبود. میانگین افزایش وزن روزانة مادهها در ژنوتیپ AG بیشتر از نرها بود (001/0P<). نتایج ارائهشده در این نوشتار در مقایسه با گزارشهای دیگر در مرغ، نشاندهندۀ یک چندشکلی جدید در ناحیۀ راهانداز ژن IGF1 در بلدرچین بود، اما ارتباط آن با صفات مرتبط با وزن بدن و نرخ رشد ازلحاظ آماری معنیدار نبود.
Insulin-like growth factor-1 gene (IGF1) is a biological candidate gene for investigation traits such as growth, body weight and muscles growth in different species. In this research eight pairs of white and wild quails were crossed reciprocally as a base population. A total of 34 quails were produced in first generation (F1) and 422 quails were generated by intercrossing the F1 population. Body weights at the time of hatching and different weeks were recorded in the second generation. The association between IGF1 promoter region polymorphism and body weight in different ages was investigated in F2 generation. Using PCR-SSCP assay and sequencing, a novel single nucleotide polymorphism (SNP) was identified in IGF1 promoter region in 472 birds from three Generations. Genotypic frequencies of AA, AG and GG genotypes were 0.05, 0.62 and 0.33, respectively for all generations. The frequency of A and G alleles were 0.36 and 0.64, respectively. The AA genotype was lower than AG and GG genotypes for body weights in ages of one to five weeks and slaughter time and the average of daily gain was also lower from week first to four but these differences weren’t significant. The average of daily gain was higher in females compared to males for AG genotype (P<0.001). Comparison between detected allele in the present study with reported allele by other research groups in chickens revealed a novel SNP in promoter of IGF1 gene in Japanese quail, but association between this polymorphism with body weight and growth rate were not significant.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59035_05ec68c53c61ca9a6365d15b67792683.pdf
بلدرچین ژاپنی
توالییابی
روش PCR-SSCP
عامل رشد شبه انسولین
صفات رشد
growth traits
Insulin-Like Growth Factor-I
Japanese quail
PCR-SSCP assay
sequencing
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
313
320
10.22059/ijas.2016.59036
59036
Research Paper
تأثیر منابع مختلف زیستیاری بر عملکرد و برخی فراسنجه های خونی بزغاله های بومی
Effect of different sources of probiotics on performance and some blood parameters of indigenous kid’s
بهنام رضایی خرمنانی
behnamrezaie238@yahoo.com
1
سعید کریمی دهکردی
saeid45@yahoo.com
2
عبدالناصر محبی
abmohebi@yahoo.com
3
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
استادیار گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
استادیار گروه علوم درمانگاهی، دانشکدۀ دامپزشکی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
در این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر منابع مختلف ریزاندامگان سلامتبخش (Probiotics) یا زیستیار بر عملکرد پروار و برخی فراسنجههای خونی بزغالههای بومی در حال رشد، از 24 رأس بزغالۀ بومی با میانگین وزنی 6/0±19 کیلوگرم و سن 10±120 روز در قالب یک طرح کامل تصادفی با چهار تیمار و شش تکرار استفاده شد. بزغالهها پس از طی دو هفته دورۀ عادتپذیری به جایگاههای انفرادی و جیرۀ پایه، به مدت 74 روز با جیرههای آزمایشی تغذیه شدند. تیمارها شامل: 1- گروه شاهد تغذیهشده با جیرۀ پایه بدون مادۀ افزودنی، 2- گروه تغذیهشده با جیرۀ پایه و 1 گرم در روز زیستیار با نام تجاری پروتکسین، 3- گروه تغذیهشده با جیرۀ پایه و دو گرم مخمر با نام تجاری لووسل اس- سی2 و 4- گروه تغذیهشده با جیرۀ پایه و ترکیب 1 گرم مخمر لووسل اس- سی2 و 5/0 گرم پروتکسین. نمونهگیری از خوراک مصرفی و خون برای تعیین برخی فراسنجهها انجام شد. خوراک مصرفی و تغییرپذیری وزن بهصورت روزانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که مصرف زیستیارها تأثیر معنیداری بر افزایش وزن روزانه و وزن نهایی، ضریب تبدیل غذایی و همچنین نیتروژن اورهای، پروتئین کل و گلوبولین خون نسبت به گروه شاهد نداشت (05/0<P). تیمار دریافتکنندۀ پروتکسین (تیمار 2) بیشترین غلظت گلوکز، آلبومین، تریگلیسیرید و کلسترول نسبت به دیگر تیمارها را داشت (05/0>P).
In this research to evaluate the effects of probiotic on the growth and some serum biochemical parameters of growing native kid’s, 24 kid’s, with 19.2± 0.7 kg body weight and 120± 10 days of age were used in a completely randomized design with four treatments and six repeats. These four groups included: 1- The control group was fed on a basal diet (without probiotic or yeast). 2- The second group received basal diet plus one g/day protexin for each kid. 3- The third group was fed on basal diet and two g/day Levocil SC2 yeast, for each kid and 4- The fourth group was fed on basal diet plus one g/day of Levocil SC2 yeast and a half g/day of protexin for each kid. After 14 days adaptation to experimental pens, the kids had free access to experimental diets among 74 days. Daily dry matter intake (DMI), and animal weight changes were recorded. Blood samples were collected from kids. According to the result, there were non-significant differences in treatments concerning, DMI daily gain and feed conversion ratio (P>0.05). Also concentration of some blood parameters such as blood urea nitrogen, total protein, globulin were not affected by probiotics (P>0.05). Glucose, albumin, triglyceride and cholesterol concentration of kid’s serum in group 2 (protexin treatment) were higher than other groups (P<0.05).
https://ijas.ut.ac.ir/article_59036_64daa04d178d781fcf17969744f02cd5.pdf
بزغالۀ بومی
زیست باکتریایی
زیست غیر باکتریایی
فراسنجه های خونی
Bacterial probiotic
blood factors
kid
non-bacterial probiotics
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2016-08-22
47
2
321
327
10.22059/ijas.2016.59037
59037
Research Paper
تأثیر شاخص دما- رطوبت در دو فصل تابستان و زمستان بر عملکرد برخی از ویژگیهای تولیدمثلی گاوهای شیردۀ پرتولید
Effects of summer and winter temperature–humidity index on performance of some reproductive traits of high producing dairy cows
هادی دشتی
dashtihadi2014@gmail.com
1
احمد ریاسی
ariasi@cc.iut.ac.ir
2
محمدعلی ادریس
adris@cc.iut.ac.ir
3
غلامرضا قربانی
ghorbani@cc.iut.ac.ir
4
حسین امیدی میرزایی
hosinomidi68@gmail.com
5
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
دانشیار، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
استاد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
استاد، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان
دانشجوی دکترای، گروه علوم دامی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه لرستان
هدف از این پژوهش بررسی فراسنجههای مرتبط با عملکرد تولیدمثلی و تغییرپذیری غلظت پروژسترون خون گاوهای شیردۀ پرتولید (2 ±39 کیلوگرم در روز) پس از تلقیح مصنوعی، در دو فصل تابستان و زمستان بود. برای این منظور 270 رأس گاوشیری هلشتاین در سه گاوداری بزرگ انتخاب شدند. خونگیری از گاوها در روز تلقیح مصنوعی و به فاصلۀ هفت، ده و چهارده روز پس از تلقیح مصنوعی انجام شد. شاخص دما- رطوبت بر پایۀ یکی از شاخصهای استاندارد پیشنهادی محاسبه شد (Dikmen & Hansen, 2009). نتایج نشان داد، بیشترین شاخص دما-رطوبت (THI) در فصل تابستان و زمستان به ترتیب 35/77 و 47/57 بود. نرخ آبستنی در گاوهای تلقیحشده در فصل زمستان بهطور معنیداری (01/0>P) بیشتر از گاوهای تلقیحشده در فصل تابستان بود و اثر شکم زایش بر نرخ آبستنی در هر دو فصل معنیدار (01/0>P) شد. روزهای باز (18/101 در مقابل 70/165) و شمار تلقیح به ازای هر آبستنی (05/2 در مقابل 48/3) در گاوهای تلقیحشده در زمستان نسبت به گاوهای تلقیحشده در تابستان بهطور معنیداری کمتر (01/0>P) بود. غلظت پروژسترون سرم خون گاوهای تلقیحشده در فصل زمستان، در روز چهاردهم پس از تلقیح بهطور معنیداری (01/0> P) بیشتر از گاوهای تلقیحشده در فصل تابستان بود. نتیجه گرفته شد که تنش گرمایی تابستان در منطقۀ مرکزی ایران عملکرد تولیدمثلی گاوهای شیرده را بهطور معنیداری تحت تأثیر قرار میدهد.
The aim of this study was to consider reproductive performance parameters and blood progesterone concentration changes in high-producing dairy cows (39±2 kg per day) after artificial insemination, in summer and winter. 270 heads of Holstein dairy cattle were choose in three big dairy farms, and blood samples were collected at days seven, ten and fourteen after artificial insemination. Temperature-humidity index was calculated according to one proposed formula (Dikmen and Hansen, 2009). The results showed that the maximum temperature–humidity index(THI) was 77.35 and 57.47 in summer and winter respectively. Pregnancy rates in cows inseminated during the winter months was significantly higher (p<0.01) than cows inseminated during the summer, and the effects of lactation on conception rate was significant in both seasons (p<0.01). Open days (101.18 vs. 165.07) and number of services per conception (2.05 vs. 3/48) in the winter were significantly lower than cows inseminated during the summer (p<0.01). In day 14 after insemination, blood serum progesterone concentration in cows inseminated in the winter was significantly higher (p<0.01) than summer. Results of this study showed that summer heat stress has significantly affects reproductive performance of dairy cows in central of Iran.
https://ijas.ut.ac.ir/article_59037_ac8936d46f167092f620a7e3ec8b58bf.pdf
پروژسترون
شاخص دما- رطوبت
عملکرد تولیدمثلی
فصل
گاو شیرده
Lactating dairy cow
progesterone
reproductive performance
Season
THI