per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
151
160
10.22059/ijas.2012.28524
28524
ثر سطوح مختلف مکملهای آلی روی و مس بر عملکرد و برخی فراسنجههای خونی برههای مهربان
Effect of Different Levels of Zinc and Copper Organic Supplements on Performance and Some Blood Metabolites of Mehraban Male Lambs
سلیمه ترکاشون
salime.torkashvan@gmail.com
1
محمدمهدی طباطبایی
m-tabatabai@basu.ac.ir
2
حسن علی عربی
h_aliarabi@yahoo.com
3
علی اصغر بهاری
aliasghar.bahari@basu.ac.ir
4
داریوش علیپور
alipoor@mailinator.com
5
دانشجوی کارشناسی ارشد بوعلی سینا همدان
دانشیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
استادیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
استادیار، دانشکده پیرادامپزشکی، دانشگاه بوعلی سینا همدان-ایران
استادیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
جهت بررسی اثر سطوح مختلف مکملهای آلی روی و مس بر عملکرد، وضعیت روی و مس پلاسما، فعالیت آلکالینفسفاتاز، سرولوپلاسمین و غلظت ویتامین A سرم از 25 رأس بره نر 6-5 ماهه مهربان با میانگین وزن 47/3±64/30 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار غذایی استفاده شد. تیمارها شامل: 1)شاهد(جیر? پایه بدون افزودن مکملهای پروتئینات روی و پروتئینات مس) 2)جیره پایه+20 میلیگرم در کیلوگرم روی+10 میلیگرم در کیلوگرم مس، 3)جیره پایه+20 میلیگرم در کیلوگرم روی+20 میلیگرم در کیلوگرم مس، 4)جیره پایه+40 میلیگرم در کیلوگرم روی+10 میلیگرم در کیلوگرم مس، 5)جیره پایه+40 میلیگرم در کیلوگرم روی+20 میلیگرم در کیلوگرم مس بودند. هر تیمار شامل 5 تکرار بود. افزودن مکمل روی و مس تأثیر معنیداری بر عملکرد نداشت،اما سبب افزایش معنیدار غلظت روی و مس پلاسما گردید(0001/0=P)، که البته بین تیمارهای دریافت کننده مکمل اختلاف آماری معنیدار مشاهده نشد. فعالیت سرولوپلاسمین با وجود افزایش عددی، اختلاف آماری معنیداری نداشت. علیرغم افزایش عددی، در فعالیت آلکالین فسفاتاز میان تیمارها از نظر آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد. غلظت ویتامینA سرم بطور معنیداری افزایش یافت (041/0=P). سطوح بیشتر روی و مس به ترتیب با افزایش بیشتر غلظت روی و مس پلاسما، بیشترین غلظت ویتامینA را موجب شدند(تیمار5).
The effect of different levels of zinc and copper organic supplements on performance, plasma copper plus zinc status, serum Alkaline Phosphatase (ALP), Ceruloplasmin (CP) activity as well as vitamin ¬A concentration was studied in 25 Mehraban male lambs each of 5-6 months of age and 30/64±3/47kg of live weight. The following five dietary treatments were used: 1) Control (base diet with no addition of either adding zinc or copper proteinate supplements), 2) base diet+20 mg/kg of zinc+10 mg/kg of copper, 3) base diet+20 mg/kg of zinc+20 mg/kg of copper, 4) base diet+40 mg/kg of zinc+10 mg/kg of copper, 5) base diet+40 mg/kg of zinc+20 mg/kg of copper. The Zn and Cu supplementations didn’t exert any significantly effect on the performance but induced significant increase in the plasma levels of copper and zinc (P=0/0001), however no significant difference was observed between the supplemented treatments. Regardless on the levels of Zn and Cu organic supplementation, CP activity was increased. ALP activity was increased numerically but no significant difference was observed between the treatments. The supplementation indicated a positive significant effect on serum vitamin A concentration (P=0/041). The highest levels of zinc and copper (5treatments) induced highest serum vitamin A concentration.
https://ijas.ut.ac.ir/article_28524_2bb00fb443983462204d25e2fd16e120.pdf
آلکالینفسفاتاز
پروتئینات روی
پروتئینات مس
سرولوپلاسمین
ویتامین A
alkaline phosphatase
Ceruloplasmin
copper proteinate
vitamin A
zinc proteinate
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
161
171
10.22059/ijas.2012.28525
28525
اثر سطح و نوع مکمل مس بر فراسنجههای هماتولوژی، سرولوپلاسمین و غلظت پلاسمایی مس، روی و آهن در بره های نر مهربان
The influence of different levels and sources of supplemental copper on hematological values, ceruloplasmin and plasma concentrations of copper, zinc and iron in Mehraban male lambs
علی اصغر بهاری
aliasghar.bahari@basu.ac.ir
1
حسن علی عربی
h_aliarabi@yahoo.com
2
محمد مهدی طباطبایی
aliasghar.bahari5@basu.ac.ir
3
امیرحسین دزفولیان
amir.dezfoulian@gmail.com
4
جواد رشیدی
bozorgmehr_lab@yahoo.com
5
پویا زمانی
pzamani@basu.ac.ir
6
داریوش علیپور
alipoor@mailinator.com
7
علی صادقی نسب
sadeghinasabali@gmail.com
8
زهرا بختیاری
zahrabakhtiari2009@yahoo.com
9
امیر فدایی فر
aliasghar.bahari2@basu.ac.ir
10
استادیار بوعلی سینا همدان
استادیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
دانشیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
دانشجوی دوره دکترا دانشگه بوعلی سینا همدان
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی جهاد کشاورزی همدان
استادیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
استادیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
استادیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
استادیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد بوعلی سینا همدان
ین پژوهش برای بررسی اثر سطح و نوع مکمل مس بر فراسنجه های هماتولوژی برههای نر مهربان انجام شد. تعداد 20 راس بره نر در قالب چهار گروه پنج راسی در جایگاههای انفرادی نگهداری شدند. مقدار و نوع مکمل مس گروههای مختلف 10 و 20 میلی گرم در کیلوگرم به شکل سولفات و 10 و 20 میلی گرم در کیلوگرم به شکل پروتئینات بودند که روزانه همراه جیره پایه در اختیار برهها قرار میگرفت. در روزهای صفر، 7، 14، 28، 57 و 65 آزمایش برهها از ورید وداج خونگیری شدند و فراسنجه های خونی آن ها تعیین گردید. همچنین از نمونه های روزهای صفر، 28 و 65 برای تعیین میزان مس، روی و آهن پلاسمایی و سرولوپلاسمین سرمی استفاده شد. همبستگی منفی معنیداری
(001/ 0P
This study was conducted to determine the effects of different levels and sources of copper supplementation on hematological values, ceruloplasmin and plasma copper, zinc and iron status in Mehraban male lambs. Twenty growing lambs were randomly allotted to four different treatments. Treatments consisted of 1) 10 mg/kg Cu in the form of CuSO4, 2) 20 mg/kg Cu in the form of CuSO4, 3) 10 mg/kg Cu in the form of Cu-Proteinate and 4) 20 mg/kg Cu in the form of Cu-Proteinate, administered daily with the basal diet. Blood samples were taken via the jugular vein on days 0, 7, 14, 28, 57 and 65 then analyzed for hematological parameters. The samples taken on days 28 and 65 were also used for a determination of serum ceruloplsmin activity as well as plasma Cu, Zn and Fe concentrations. There was a significant (P < 0.001) negative correlation observed between plasma Cu and Fe (r = -0.604), and as plasma Cu increased (up to d 65) plasma Fe concentrations decreased in all the treatments. Copper source exerted a signi?cant effect on ceruloplasmin concentration (P < 0.05). on d65, the 20ppm Cu-proteinate treatment carried the highest ceruloplasmin concentration (P < 0.05). Copper level exerted a significant effect on RBC, PCV and Hb, with the treatment of 20 ppm level causing higher values (P < 0.05). No clinical or hematological signs of copper toxicity were observed throghout the study. There was an evidence of adverse effects of high Cu supplementation on RBC count, PCV and Hb at the conclusion of the experiment. It can be concluded that the obtained result may be due to Cu interaction with iron as well as its effect on iron metabolism and hematopoesis.
https://ijas.ut.ac.ir/article_28525_01eecde79c4b83200b5994aa52aafa86.pdf
عداد گویچههای سرخ
هماتوکریت
همدان.
هموگلوبین خون
blood hemoglobin
Hamedan.
Hematocrit
Red blood cell count
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
172
182
10.22059/ijas.2012.28526
28526
مطالعة ساختار ژنتیکی اسبهای بومی ایران با استفاده از توالی D-loop ژنوم میتوکندری
A Study of the Genetic Structure of Iranian Native Horses Using Mitochondrial DNA Sequence
میثاق مریدی
moridi@mailinator.com
1
علی اکبر مسعودی
masoudia2@modares.ac.ir
2
رسول واعظ ترشیزی
rasoult@modares.ac.ir
3
دانشجوی کارشناسی ارشد تربیت مدرس
استادیار دانشگاه تربیت مدرس
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
در این مطالعه، به منظور آگاهی از ساختار ژنتیکی اسبهای بومی ایران در مقایسه با نمونههای خارجی، نمونههای خون از 95 رأس اسب از جمعیتهای متعدد نقاط مختلف کشور و 114 توالی D-loop میتوکندری از بانک اطلاعات ژنوم بدست آمد. DNA کلیة نمونههای بومی با استفاده از روش شستشوی نمکی استخراج شده و بعنوان الگو برای تکثیر و تعیین توالی ناحیة D-loop ژنوم میتوکندری بکار برده شدند. با آنالیز توالی قطعة 247 جفت بازی ناحیة D-loop ژنوم میتوکندری در نمونههای فوق، 44 هاپلوتیپ به همراه 39 جایگاه متغیر مشخص شد. در درخت فیلوژنی ترسیم شده برای این هاپلوتیپها به همراه توالیهای بدست آمده از بانک اطلاعات ژنوم شش هاپلوگروه (A تا F) تشخیص داده شد. مقدار تنوع نوکلئوتیدی کل برای اسبهای بومی ایران 009/0±028/0 بدست آمد. مقادیر شاخص تثبیت با استفاده از روش Kimura-2 parameter دارای دامنهای بین 001/0- الی 172/0 بودند. آنالیز واریانس مولکولی نشان داد که برخی از این جمعیتها، بخصوص نمونههای اسب سیستانی، با سایر جمعیتهای مورد مطالعه و همچنین با توالیهای بدست آمده از بانک اطلاعات ژنوم قرابت ژنتیکی دارند (05/0>P). بین دو جمعیت عرب و ترکمن بدلیل عدم کنترل تلاقیهای این دو جمعیت تفاوت معنیدار مشاهده نشد (05/0P >). دو جمعیت اسب کرد و اسبچة خزر با سایر جمعیتهای مورد مطالعه و با توالیهای بدست آمده از بانک اطلاعات ژنوم تفاوت معنیدار نشان دادند (05/0>P). به طورکلی نتایج بدست آمده در این مطالعه نشان دهندة تنوع ژنتیکی بالا و وجود شباهت ژنتیکی در برخی از جمعیتهای مورد مطالعه میباشند. با توجه به این نتایج لزوم وجود کنترل تلاقیهای جمعیتها و کنترل تولید نتاج در جمعیتهای اسب بومی کشور احساس میشود.
To finding out the genetic structure of Iranian native horses, as animal blood samples were obtained from diverse areas of Iran, in addition, 114 sequences of equine D-loop region were obtained from GenBank. Total DNA of the samples were extracted through salting out procedure and utilized as template for amplification and sequencing of the D-loop region of mtDNA. Sequence analysis of the 247-bp D-loop region of mtDNA in all samples revealed a total of 44 haplotypes with 39 polymorphic sites. Six haplogroups (A–F) were identified in the phylogenic tree drowned for these haplotypes and sequences from GenBank. Total nucleotide diversity was obtained with in the range of 0.028 ± 0.009 in Iranian native horses. Fixation index values, employing Kimura-2 parameter method ranged from -0.001 to 0.172. Analysis of Molecular Variance (AMOVA) identified that some of these populations, especially Sistani horses, bear a genetic similarity with other populations and also with sequences from the GenBank (P > 0.05). Arab and Turkman horse populations displayed non-significant difference (P > 0.05), which may reflect the uncontrolled crossing between these two breeds. Caspian and Kurd horse populations showed significant differences with other populations and sequences from the GenBank (P > 0.05). The results of the current study indicate a high genetic diversity and as well as genetic similarity in some populations. According to the dateained results it is necessary to control the crosses between the animals populations and the production of progenies in Iranian native horses.
https://ijas.ut.ac.ir/article_28526_23e7716d9c8be55adb05394e79b10f4a.pdf
اسب بومی ایران
تنوع ژنتیکی
ساختار ژنتیکی و هاپلوتیپ
Genetic diversity
genetic structure
Haplotype
Iranian native horses
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
183
191
10.22059/ijas.2012.28527
28527
اثر طول دوره خشکی متفاوت بر عملکرد تولیدمثلی و تولیدی گاوهای هلشتاین در دوره شیردهی پیآیند
Effects of Different Dry Period Length on the Reproductive and Productive Performance of Holstein Cows During the Subsequent Lactation
فاطمه امینی
amanlou3@znu.ac.ir
1
حمید امانلو
amanlou@znu.ac.ir
2
محمدجواد ضمیری
amanlou2@znu.ac.ir
3
نجمه اسلامیان فارسونی
eslamianfarsuni@mailinator.com
4
دانشجوی سابق ارشد زنجان
دانشیار دانشگاه زنجان
استاد دانشگاه شیراز
دانشجوی سابق ارشد دانشگاه زنجان
برای ارزیابی اثر طول دوره خشکی بر تولید و ترکیب شیر، عملکرد تولید مثلی و توازن انرژی گاوهای شیری، 30 راس گاو هلشتاین( با میانگین روزهای آبستنی 210 روز) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی استفاده شد. گاوها به طور تصادفی به سه تیمار آزمایشی(60 ، 45 و 30 روز دوره خشکی) و بر پایه تعداد زایش به دو بلوک (یک بار زایش کرده و چند بار زایش کرده) اختصاص داده شدند. گاوهای دارای طول دوره خشکی 45 و 30 روز از نظر تولید و ترکیب شیر و شمارسلولهای پیکری تفاوت معنی داری با تیمار شاهد (60 روز) نداشتند. تغییرات نمره وضعیت بدنی پس از زایش در 60 ،45و 30 روز دوره خشکی به ترتیب 06/1، 93/0 و 68/0 بود. کمترین تغییرات در نمره وضعیت بدنی در دوره خشکی 30 روز دیده شده که با دورههای خشکی 45 و 60 روز تفاوت معنی داری نشان داد(05/0P
To evaluate the effects of different dry period lengths on milk yield, milk composition, reproductive performance and energy balance in dairy cows, 30 Holstein breeds (average 270 days pregnant) were made use of in a randomized complete block design. Cows were assigned to three treatments (60, 45 and 30 days of dry period) and two blocks as based on parity (either first lactation or multifarious cows). Milk production and composition as well as somatic cell counts of cows with 45 and 30 days of dry period were not significantly different from cows with 60 days of dry period (P>0.05). Body condition score changes after calving for 60, 45 and 30 days of dry period (1.06, 0.93 and 0.68, respectively) were significantly different. The smallest change in body condition score was observed for 30-day dry period ones, which also had a lower blood concentration of non-esterified fatty acids before calving (364.8 vs 394.9 and 390.9 µEq/l for 45- and 60-day dry periods). Mean days to first postpartum ovulation were 27.9, 27.8 and 22.7 days for dry periods of 60, 45 and 30 days, respectively (P
https://ijas.ut.ac.ir/article_28527_dca2393ebbd006d20d6a91d62ad4594e.pdf
توازن منفی انرژی
دوره خشکی
عملکرد تولیدمثلی
گاو
dry period
Energy balance
Holstein cow
reproductive performance
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
193
206
10.22059/ijas.2012.28528
28528
بررسی اثر برخی گیاهان دارویی بر پارامترهای هضم شکمبهای در شرایط آزمایشگاهی
An Investigation of the effect of some medicinal plants on in vitro ruminal fermentation parameters
فاطمه نعمتی شیرزی
rozbeh_y7@modares.ac.ir
1
یوسف روزبهان
rouzbeh_y@modares.ac.ir
2
محمدامیر کریمی ترشیزی
karimitm@modares.ac.ir
3
جواد رضائی
rezaei3@mailinator.com
4
دانش آموخته ارشد دانشگاه تربیت مدرس
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
استادیار دانشگاه تربیت مدرس
دانشجوی دوره دکتری تربیت مدرس تهران
هدف از پژوهش حاضر، بررسی فعالیت 23 گونه گیاه دارویی برای کاهش تولید گاز متان در شکمبه و بررسی پارامترهای گوارشی گوسفند با روش آزمایشگاهی (in vitro) بود. آزمایش با روش آزمون تولید گاز انجام شد. مقدار 3/57 میلیگرم از نمونه آسیاب شده گیاه دارویی مورد نظر به علاوه 7/142 میلیگرم خوراک پایه در 4 تکرار درون بطریهای ویتن (wheaton) 120 میلیلیتری ریخته شد. انکوباسیون با استفاده از شیرابه شکمبه سه رأس گوسفند نر اخته، فیستولهدار، نژاد قزل، 4 ساله، با وزن 8/61 کیلوگرم انجام گرفت. در پایان 24 ساعت انکوباسیون، حجم کل گاز تولیدی، حجم گاز متان، غلظت آمونیاک و اسیدهای چرب فرار حاصل از تخمیر اندازهگیری شد. دادههای به دست آمده در قالب طرح کاملاً تصادفی تجزیه آماری شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که حجم کل گاز تولیدی حاصل از تخمیر نمونههای حاوی موسیر، خارخسک و گل گنده در مقایسه با تیمار شاهد (خوراک پایه) افزایش یافت (05/0P
The aim of the current study was the screening the activity of 23 medicinal plants for decreasing the in Vitro ruminal methane production, as well to and assess sheep ruminal in vitro fermentation parameters. 57.3 mg of each medicinal plants along with 142.7 mg control diet were weighted in 120 ml wheatons in 4 replicates. The samples were incubated using ruminal fluid obtained from 3 castrated male Ghezel sheep with 61.8 kg of body weight and 4 years of age. After 24 h of incubation, total Gas Production (GP), methane production, ammonia content as well as Volatile Fatty Acids (VFA) were assessed. The obtained data were statistically analyzed using a completely randomized design. The results showed that GP from the incubation of Allium hertifolium, Tribulus terrestris L and Foetida ferula-assa increased in comparison with the control treatment (p
https://ijas.ut.ac.ir/article_28528_4ae1110fdc52097df539200faaac2da2.pdf
آمونیاک
اسیدهای چرب فرار
تخمیر
گوسفند.
گیاه دارویی
متان
ammonia
Fermentation
Medicinal plant
methane
sheep.
volatile fatty acids
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
207
217
10.22059/ijas.2012.28529
28529
اثیر تنظیم جیرههای غذایی، بر اساس انرژی قابل متابولیسم ظاهری و حقیقی تصحیح شده برای نیتروژن، اسیدآمینه کل و قابل هضم خوراک و احتیاجات بر عملکرد مرغان مادر گوشتی
Effects of Diet Formulation Based on Metabolizable Energy (AMEn and TMEn) Total and Digestible Amino Acid of Feed and Requirements on Broiler Breeder Performance
اکبر یعقوب فر
yaghobfar5@yahoo.com
1
جواد نصر
javadnasr.nader@gmail.com
2
یحیی ابراهیم نژاد
ebrahimnezhad@gmail.com
3
کامبیز ناظرعدل
yaghobfar2@yahoo.com
4
دانشیارو عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات علوم دامی کشور
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه
استاد یار دانشگاه آزاد واحد شبستر
استاد و عضو هیئت علمی دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر
به منظور تعیین تاثیر نوع جیره نویسی بر عملکرد مرغ مادرگوشتی سویه آرین، تعداد 168 قطعه مرغ مادر و 24 قطعه خروس سویه آرین به مدت 15 هفته (50 تا 64 هفتگی) و در مجموع 8 تیمار آزمایشی با 3 تکرار (7 قطعه مرغ مادر با یک قطعه خروس) در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل 2×2×2 استفاده شد. در این آزمایش، عامل اول، شامل 2 سطح انرژی قابل متابولیسم ظاهری و حقیقی تصحیح شده برای ازت (AMEn و TMEn) خوراک مصرفی، عامل دوم، شامل 2 سطح اسید آمینه کل (TAAF) و قابل هضم (DAAF) خوراک مصرفی، عامل سوم شامل 2 سطح احتیاجات مرغان مادرگوشتی به صورت اسید آمینه کل (TAAR) و قابل هضم (DAAR) بود. اثرات اصلی انرژی قابل متابولیسم ظاهری و حقیقی تصحیح شده برای ازت بر میانگین وزن تخممرغ معنیدار بود (05/0P
A study was conducted to determine the effects of diet formulation on Arian broiler breeder performance in their 50 to 64 wks of age. One hundred and sixty eight female and 24 male breeders were employed in 8 treatments of 3 replicates (7 females plus a male) in a completely randomized design (a factorial experience of 2 × 2 × 2). Eight experimental diets were formulated based on three factors, the first factor including, two levels of Apparent and True Metabolisable Energy corrected for nitrogen (AMEn and TMEn), the second factor being:, two levels of Total Amino Acids (TAAF) and Digestible (DAAF) of Feed, The third factor was included two levels of broiler breeder hens Requirements as based on Total Amino Acids (TAAR) and Digestible ones (DAAR). The results indicated that egg weight was significant difference on the main effects of energy and the main effects of amino acids of feed and requirements no significant (p
https://ijas.ut.ac.ir/article_28529_55fd04b1c1847a9106386b68bf71a106.pdf
اسید آمینه قابل هضم
انرژی قابل متابولیسم ظاهری
عملکرد
مرغ مادرگوشتی
AMEn
Broiler breeders
Digestible amino acid
performance
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
219
228
10.22059/ijas.2012.28530
28530
اثر فراوری دانه گندم با منابع مختلف چربی جیره بر عملکرد و پروفیل
اسیدهای چرب راسته گوساله های نر هلشتاین
Effect of wheat processing and dietary lipid source on performance and fatty acids profile in steak of Holstein male calves
کمال ارجاعی
k.erjaei@ut.ac.ir
1
ابوالفضل زالی
a.zali@ut.ac.ir
2
مهدی گنج خانلو
ganjkhanlou@ut.ac.ir
3
مهدی دهقان بنادکی
dehghanb@ut.ac.ir
4
دانشجوی سابق ارشد دانشگاه تهران
استادیار پردیس کشاورزی
استادیار پردیس کشاورزی
دانشیار پردیس کشاورزی
به منظور بررسی اثر روشهای مختلف فراوری دانه گندم با منابع مختلف چربی جیره بر روی عملکرد پروار، خصوصیات لاشه و پروفیل اسیدهای چرب گوشت، 28 راس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزنی 56±296 کیلوگرم، به چهار جیره آزمایشی (7 گوساله در هر تیمار) اختصاص داده شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل (دو روش فراوری دانه گندم شامل ورقه ای کردن با بخار و گندم فراوری شده با فرمالدهید، و دو منبع چربی جیره شامل دانه سویای برشته شده و پودر چربی )رومی فت1) و در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. مدت انجام این آزمایش 98 روز ، که 14 روز آن به عنوان دوره عادتدهی در نظر گرفته شد. به طور افرادی ماده خشک مصرفی به صورت روزانه و افزایش وزن گوسالهها به صورت ماهانه اندازهگیری شد. به دنبال وزن کشی نهایی در روز 85، جهت بررسی خصوصیات لاشه از هر تیمار 3 گوساله کشتار گردید. اختلاف ماده خشک مصرفی، میانگین افزایش وزن روزانه و بازدهی غذایی در بین تیمارهای آزمایشی معنی دار نشد. هم چنین هیچ کدام از صفات مربوط به خصوصیات لاشه، تحت تاثیر جیرههای آزمایش قرار نگرفت. مقدار 18:2C ، 18:3C ، 24:0 C و کل اسیدهای چرب غیر اشباع در گوشت حاصل از گوساله های مصرف کننده سویای برشته شده بیشتر بود (01/0>p). هم چنین مصرف دانه سویای برشته شده باعث افزایش مقدار 18:0 C و اسید لینولئیک کونژوگه شده در گوشت گوسالهها شد(02/0>p). در مقابل مقدار 16:0C و کل اسید های چرب اشباع در گوشت حاصل ازگوسالههای مصرفکننده پودر چربی بیشتر بود (به ترتیب 01/0>p و 05/0>p). سایر اسیدهای چرب موجود در گوشت گوساله ها تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که عملکرد پروار در گوسالههای نر هلشتاین تحت تاثیر روش های مختلف فراوری دانه گندم و منابع چربی جیره قرار نگرفت. اما استفاده از دانه سویای برشته شده در جیره گوساله ها باعث بهبود پروفیل اسیدهای چرب راسته، از لحاظ اهمیت آن ها در تغذیه انسان شد.
To evaluate the effects of wheat processing and dietary lipid sources on feedlot performance, carcass characteristics and fatty acids profile in meat of fattening calves, a number of 28 Holstein male calves averaging in weight of 296±56kg were randomly allotted in four treatments (7 steers each). The Study was conducted in a 2 × 2 factorial arrangement (two methods of wheat processing: steam flake and treatment with formaldehyde and lipid source; Roasted Soybean (RSB) and Rumifat). The experiment followed a completely randomized design. The study lasted for 98 ds (14d adaption). Dry Mater Intake (DMI) and Average Daily Gain (ADG) of calves were respectively evaluated daily and monthly. Following the ?nal weighing at 85d, and in order to measure the traits related to carcass characteristics, three steers per treatment were slaughtered. No significant differences were detected for DMI, ADG and feed efficiency. Carcass traits were not affected by dietary treatments. The levels of C18:2, C18:3, C24:0 and polyunsaturated fatty acids (PUFA) were greater (P < 0.01) in steaks from steers fed RSB. RSB consumption resulted in increases the levels of C18:0 and conjugated linoleic acid (CLA) in steaks (P < 0.02). In contrast, amount of C:16 and Saturated Fatty Acid (SFA) were greater (P < 0.01 and P
https://ijas.ut.ac.ir/article_28530_2e1148cfd1602da2f51e2063ebaed24c.pdf
اسیدهای چرب
دانه سویای برشتهشده
فراوری گندم
گوسالههای
نرهلشتاین
Fatty acids
Holstein male calves.
roasted soybean
Wheat processing
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
229
237
10.22059/ijas.2012.28531
28531
اثر سطوح مختلف دانه ذرت و جو بر رشد و عملکرد گوسالههای هلشتاین
Effect of Different Levels of Diatary Corn and Barley Grain on Growth and Performance of Holstein Calves
احمد ضیاء عبدالزهره
rozbeh_y5@modares.ac.ir
1
یوسف روزبهان
rouzbeh_y@modares.ac.ir
2
سیدهادی حسینی
rozbeh_y6@modares.ac.ir
3
جواد رضائی
rezaei3@mailinator.com
4
دانش آموخته ارشد تربیت مدرس
دانشیار تربیت مدرس
دانش آموخته ارشد تربیت مدرس
دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرس تهران
در این پژوهش اثر سطوح مختلف دانه جو و ذرت در جیره بر رشد و عملکرد گوسالههای هلشتاین بررسی شد. تعداد 40 رأس گوساله تازه متولد شده در قالب 5 گروه آزمایشی (در هر گروه 4 گوساله ماده و 4 گوساله نر) به مدت 105 روز مورد استفاده قرار گرفت. گروههای آزمایشی شامل گروه 1 یعنی جیره فاقد دانه جو (تنها حاوی دانه ذرت به عنوان غله) و گروههای آزمایشی 2، 3، 4 و 5 به ترتیب جیرههای حاوی 5، 10، 15 و 20 درصد دانه جو در کل جیره بود. مقادیر ماده خشک مصرفی، تغییرات وزن بدن و ضریب تبدیل غذایی با فواصل معین اندازهگیری شد. دادههای بهدست آمده در قالب دادههای تکرار شده بر اساس رویه Mixed با در نظر گرفتن وزن اولیه بهعنوان کواریت آنالیز گردید. مقادیر LSM برای صفات وزن نهایی بدن، کل افزایش وزن، کل ماده خشک مصرفی در طول دوره و ضریب تبدیل غذایی در تیمار شاهد (فاقد دانه جو) به ترتیب برابر 5/138، 3/97 و 3/125 کیلوگرم و 29/1 بود. جایگزینی دانه جو در جیره موجب کاهش میانگین ماده خشک مصرفی گوسالهها شد (05/0P
In order to survey the inclusion effects of different levels of barley and/or corn grain in diet on growth and performance of Holstein calves 40 newborn calves were taken in 5 experimental groups with 4 female and 4 male calves in each group for a duration of105 days. The experimental group was comprised of: group 1; no barley (only consisting of corn grain) and other experimental groups 2, 3, 4 and 5 which contained 5, 10, 15 and 20 percent respectively of barley grain in total diet. The values of dry matter intake (DMI), body weight changes and feed efficiency ratio were evaluated periodically. The obtained data were statistically analyzed using repeated measurements of mixed procedures. The least square means of final weight, gain, total DMI and feed conversion ratio of calves, fed diets with no barley grain, were respectively, 138.5, 97.3 and 125.3 kg and 1.29. Increasing barley grain ratio in the diet resulted in reduction of DMI (P
https://ijas.ut.ac.ir/article_28531_278618debac65d09f94a57f773884db1.pdf
خوراک آغازین
دانه جو
دانه ذرت
عملکرد
گوسالههای هلشتاین
Barley grain
Corn grain
Holstein calves
Performance.
starter
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
239
248
10.22059/ijas.2012.28532
28532
تعیین نیاز لیزین بلدرچینهای ژاپنی بر اساس صفات مرتبط با عملکرد و اجزاء لاشه در طی دوره 24-3 روزگی
Dietary Lysine Requirements Determination of Japanese Quails from three to Twenty-four Days of Age Based on Performance and Carcass Traits
ایمان حاج خدادادی
iman.hajkhodadadi@gmail.com
1
حسین مروج
hmoraveg@ut.ac.ir
2
محمود شیوازاد
shivazad@ut.ac.ir
3
احمد زارع شحنه
azareh@ut.ac.ir
4
دانشجوی دکتری پردیس کشاورزی دانشگاه تهران
دانشیار پردیس کشاورزی دانشگاه تهران
استاد پردیس کشاورزی دانشگاه تهران
استاد پردیس کشاورزی دانشگاه تهران
در این تحقیق نیاز اسید آمینه لیزین در بلدرچینهای ژاپنی نر و ماده، بر اساس فراسنجههای عملکردی و صفات مربوط به لاشه، در قالب طرح کاملا" تصادفی تعیین گردید. سطوح لیزین کل، شامل 6 سطح 00/1، 15/1، 30/1، 45/1، 60/1، 75/1 درصد بود که با فواصل ثابت 15/0، از سطح لیزین در جیره پایه تهیه شد. سایر اسید آمینههای ضروری به میزان مساوی یا بالاتر از نیاز های ارائه شده در (1994 NRC ) تامین گردید. در این آزمایش، هر تیمار دارای 5 تکرار و هرتکرار شامل 50 پرنده از مخلوط هر دو جنس بود. جیرههای آزمایشی، در دوره 24-3 روزگی به پرندهها اختصاص داده شد. در تحقیق حاضر از روش معادله تابعیت درجه دوم، برای تعیین نیاز لیزین با توجه به فراسنجههای مختلف، استفاده گردید. وزن بدن در 24روزگی، افزایش وزن، مصرف خوراک و درصد تلفات بطور معنیداری تحت تاثیر سطوح مختلف لیزین، قرار گرفتند (05/0 >P ). در بلدرچینهای ژاپنی ماده، بین تیمارهای مختلف، از نظر وزن لاشه و سینه تفاوت معنیداری وجود داشت(05/0 > P) در حالی که صفات وزن ران، درصد لاشه، سینه و ران، تفاوت معنیداری نداشتند(05/0 < P). در بلدرچینهای ژاپنی نر، بین تیمارهای آزمایشی در مورد صفاتی چون وزن و درصد لاشه، سینه و ران، اختلاف معنیداری وجود داشت(05/0 >P). بر اساس معادله تابعیت درجه دوم، نیاز لیزین برای فراسنجههای عملکردی، در بلدرچینهای ژاپنی بصورت مخلوط دو جنس، 48/1 درصد تعیین شد. همچنین نیاز لیزین بر اساس معادله تابعیت درجه دوم، برای صفات مربوط به کشتار، در بلدرچینهای ژاپنی ماده 48/1 درصد و در بلدرچینهای ژاپنی نر 54/1 درصد بود. میانگین نیاز لیزین در دو جنس، وقتی صفات مربوط به کشتار مثل وزن لاشه، سینه و ران بعنوان پاسخ در نظر گرفته شوند (51/1درصد)، بالاتر از نیاز بر اساس فراسنجههای عملکردی (48/1درصد)، خواهد بود. جداول احتیاجات 1994 NRC نیاز لیزین را بطور کلی در دوره 6-0 هفتگی به میزان30/1 درصد ارائه کرده است ولی با توجه به نتایج این تحقیق، برای حداکثر شدن عملکرد پرنده در دوره آغازین، نیاز لیزین بیشتر از سطح پیشنهادی 1994NRC خواهد بود.
The present research was conducted to estimate the dietary lysine (Lys) requirements of growing quails as based on performance and carcass constituents parameters at 3 to 24 d of age. The experiment was carried out in a complete randomized design arrangement the 6 dietary Lys levels; 1, 1.15, 1.30 (NRC 1994), 1.45, 1.60, and 1.75 %, from 3 to 24 d of age. A dose-response diet mainly based on corn, corn gluten and soybean meal was used. Lys content was minimized in dose-response diet (1%) while assuring the minimum levels of all other essential amino acids in a manner that would meet or exceed NRC (1994) recommendation. Each treatment consisted of 5 floor pens as replicate with 50 quail chicks. Second order equation methods were utilized for determining the optimum dietary Lys levels. With increase in dietary Lys, body weight, body weight gain and feed conversion ratio improved significantly (P < 0.05). In female Japanese quail, carcass and breast weights were significantly (P < 0.05) affected by dietary Lys. While dietary Lys has no significant effect on thigh weight, carcass and breast yields in female quails (P > 0.05), in male quails, Carcass, breast, thigh weights as well as yields are significantly affected by Lys level, during the birds 3-24 d of age (P < 0.05). Lys needs based on second order equation method when mixed performance parameters taken as response of Lys requirement were recorded as 1.48% at 3-24 d of age. The data suggested that total Lys requirement could be estimated based on second order equation method as 1.48, 1.54% respectively for female and male quails when carcass constitutents are considered at the birds 24 d of age. These results indicate that the NRC (1994) Lys requirement of Lys 1.30% (total basis) is not adequate from the birds 3 to 24 d of age for optimum performance in the case of Japanese quails.
https://ijas.ut.ac.ir/article_28532_13c8d35723829a9aafcb53846f91252d.pdf
بلدرچین ژاپنی
تعیین نیاز
عملکرد
لیزین
معادله تابعیت درجه دوم
Japanese quail
lysine
performance
Second order equation
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
249
260
10.22059/ijas.2012.28533
28533
مقایسه اثر فرآوری علوفه خلر، برانرژی قابل متابولیسم برآورد شده با استفاده از روشهای برون تنی
A Comparison of the Effect of Grass pea Treatment, on Estimated Metabolizable Energy through in Vitro Methods
نرگس وحدانی
rezayazdi2@ut.ac.ir
1
حسین مروج
hmoraveg@ut.ac.ir
2
کامران رضا یزدی
rezayazdi@ut.ac.ir
3
مهدی دهقان بنادکی
dehghanb@ut.ac.ir
4
دانشجوی دکتری پردیس کشاورزی دانشگاه تهران
دانشیار دانشگاه تهران
دانشیار دانشگاه تهران
دانشیار دانشگاه تهران
جهت افزایش ارزش غذایی و کاهش ترکیبات ضد تغذیه ای (اگزالیل دی آمینو پروپیونیک اسید (?-ODAP) و تانن متراکم) علوفه خلر، از محلول های قلیایی سدیم هیدروکسید ، سدیم بیکربنات، پتاسیم پرمنگنات و خاکستر چوب ، پلی اتیلن گلیکول با وزن مولکولی 6000 ، و خیساندن با آب استفاده شد. انرژی قابل متابولیسم علوفه خلر فرآوری شده و بدون فرآوری با استفاده از آزمون تولید گاز ، روش دو مرحله ای قابلیت هضم برون تنی و ترکیبات شیمیایی برآورد شد. در روش دو مرحله ای قابلیت هضم تنها فرآوری سدیم هیدروکسید سبب افزایش معنی دار انرژی قابل متابولیسم نسبت به شاهد شد. مقدار انرژی قابل متابولیسم علوفه خلر به وسیله روش تولید گاز، 52/8 (مگاژول در کیلوگرم ماده خشک) برآورد شد و بیشترین مقادیر انرژی قابل متابولیسم محاسبه شده بر اساس این روش مربوط به فرآوری های آب و پلی اتیلن گلیکول به ترتیب 48/11و 96/10 (مگاژول در کیلوگرم ماده خشک) بود. بین غلظت ?-ODAP و میزان قابلیت هضم ماده آلی (47/0-) و ماده آلی قابل هضم در ماده خشک (48/0-) همبستگی منفی و معنی داری وجود داشت. تانن متراکم موجود در علوفه خلر تأثیر منفی بر میزان قابلیت هضم ماده خشک نداشت (55/0). بنا بر نتایج این پژوهش و در نظر گرفتن مقادیر انرژی قابل متابولیسم برآورد شده، دو فرآوری سدیم هیدروکسید و آب به عنوان روش مناسب برای فرآوری علوفه خلر توصیه می شوند.
For treatment of Anti-Nutritional Factors(ANFs), (?-N-oxalyl -L- ?, ? -diaminopropionic acid (?-ODAP) and Condensed Tannin (CT)) in grass pea, some such alkali treatments as NaOH, NaHCO3, KMnO4 and wood ash, besides water soaking and polyethylene glycol (PEG) (6000 MW) were employed . Metabolizable Energy (ME) of treated and of untreated grass pea was assessed using gas production technique, two-stage in vitro digestibility technique as well as chemical composition determination. merely NaOH treatment significantly increased ME in two step digestibility method. In ME calculation that using gas production, the ME content of grass pea was 8.52 (MJ/Kg DM), while water soaking and PEG revealed the highest levels of, 11.48 and 10.96 (MJ/Kg DM), respectively. There were negative significant correlations observed between ?-ODAP concentration and both OMD (-0.47) as well as DOMD (-0.48). There was no negative effect of CT content of grass pea on dry matter digestibility (correlation 0.55). As regards high crude protein content, percent of ?-ODAP reduction and ME content, either one of NaOH or water soaking treatments are recommended as the most suitable treatments as regards grass pea.
https://ijas.ut.ac.ir/article_28533_50746c686180aab3791f98edd7e15982.pdf
اگزالیل دی آمینو پروپیونیک اسید
انرژی قابل متابولیسم علوفه خلر
تانن متراکم
روش تولید گاز
روش دو مرحله ای قابلیت هضم
Condensed tannins
gas
production technique
Grass pea metabolizable energy
two-stage in vitro digestibility technique
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
261
268
10.22059/ijas.2012.28534
28534
مقایسه بین BayesC و GBLUP در برآورد ارزشهای اصلاحی ژنومی در توزیعهای متفاوت واریانس ژنهای عمده اثر
Comparison between Bayesc and GBLUP in Estimating Genomic Breeding Values under Different QTL Variance Distributions
مسعود شیرعلی
masoud.shirali@gmail.com
1
سیدرضا میرایی آشتیانی
hmehrban2@ut.ac.ir
2
عباس پاکدل
pakdel@cc.iut.ac.ir
3
کریس هیلی
masoud.shirali2@roslin.ed.ac.uk
4
ریکاردو پونگ ونوگ
masoud.shirali@roslin.ed.ac.uk
5
دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
استاد دانشگاه تهران
دانشیار دانشگاه تهران
پژوهشگاه رازلین و مرکز سلطنتی مطالعات دامپزشکی، دانشگاه ادینبرو.
بخش ژنتیک انسانی مرکز مطالعات پزشکی، پژوهشگاه ژنتیک و درمانهای مولکولی مرکز مطالعات پزشکی، دانشگاه ادینبرو.
ژنومی حاوی 1000 چند شکلی تک نوکلئوتیدی دو آللی روی یک کروموزوم به طول 100 سانتی مورگان شبیهسازی شد و توزیعهای مختلف واریانس ژنهای عمده اثر (یکنواخت، نرمال و گاما) و نیز تعداد ژنهای عمده اثر متنوع (5، 10 و 20) به صورت فرضیات شبیهسازی صفات در نظر گرفته شدند و در نتیجه 9 صفت متفاوت ایجاد گردید. مقایسه بین ارزشهای اصلاحی ژنومی برآورد شده به وسیله BayesC و GBLUP نشان داد که ارزشهای اصلاحی ژنومی برآورد شده و ارزشهای اصلاحی واقعی در جمعیت مرجع در تمامی صفات، همبستگی بسیار بالایی (80/0
A genome consisted of 1000 biallelic single nucleotide polymorphisems (SNPs) on one chromosome with 100 CM length was simulated and different QTL variance distributions (Uniform, Normal and Gamma) and various numbers of QTL (5, 10 and 20) were considered as simulation assumptions and consecutively 9 various traits were generated. The comparison between GEBVs obtained from BayesC and GBLUP showed that GEBVs and true breeding values were largely correlated (r > 0.80) in training population for all traits. Comparing accuracies of GEBVs showed that both BayesC and GBLUP methods performed similarly, except in traits with 5 QTLs BayesC performed significantly better (P < 0.05). The accuracies of estimations using BayesC indicated that this method performed better under scenarios with low number of QTL and gamma variance distribution in trait of interest. However, GBLUP presented accurate estimations in all traits; and number of QTL and QTL variance distributions had no impact on accuracies of GBLUP estimations. These results can be due to assumed genetics model in trait of interest in each method.
https://ijas.ut.ac.ir/article_28534_bff5e7df581d52248ef25729b15b839b.pdf
ارزش اصلاحی
توزیع واریانس ژنهای عمده اثر
BayesC
Breeding value
GBLUP
Number of QTL
QTL variance distribution
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
269
278
10.22059/ijas.2012.28535
28535
جنبه های اقتصادی وزن بدن بالغ و سن نخستین زایش در
گاوهای هلشتاین ایران
Economic Aspects of Mature Body Weight and Age at First Calving in Holstein Dairy Cattle of Iran
علی صادقی سفید مزگی
sadeghism@ut.ac.ir
1
محمد مرادی شهربابک
moradim@ut.ac.ir
2
اردشیر نجاتی جوارمی
ardeshir.nejati@gmail.com
3
سیدرضا میرایی آشتیانی
hmehrban2@ut.ac.ir
4
پیتر آرایمر
sadeghism4@cc.iut.ac.ir
5
تمتی جان برن
sadeghism3@cc.iut.ac.ir
6
مهدی تقی نژاد
sadeghism2@cc.iut.ac.ir
7
دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
استاد دانشگاه تهران
دانشیار دانشگاه تهران
استاد دانشگاه تهران
دانشگاه نیوزلند
دانشگاه نیوزلند
دانشگاه آزاد اسلامی
هدف تحقیق حاضر، بررسی جنبه های اقتصادی و برآورد ضرایب شاخص برای وزن بدن بالغ و سن نخستین زایش در گاوهای هلشتاین ایران بود. از مدل سازی زیست اقتصادی صفت به صفت، برای برآورد ارزش های اقتصادی صفات استفاده شد. ارزش اقتصادی مطلق برآورد شده برای وزن بدن بالغ و سن نخستین زایش، به ترتیب16400- و 17900- ریال به ازای یک گاو در سال بود. به دلیل تاثیر منفی این صفات بر سودآوری، اعمال ضرایب منفی 7540- برای وزن بدن بالغ و 3760- برای سن نخستین زایش، پیشنهاد می شود. یک روز افزایش در سن نخستین زایش هزینه های تولید را 39600 ریال به ازای یک گاو در سال افزایش می دهد. آنالیز حساسیت نشان داد، ارزش اقتصادی وزن بدن بالغ بیش از نوسانات هزینه های غذایی به قیمت فروش وزن زنده حساس است. نتایج این مطالعه می تواند در تدوین اهداف اصلاحی و تجزیه و تحلیل هزینه فایده برنامه های مدیریتی مورد استفاده قرار گرفته و به تغییر نگرش دامداران و متخصصین برای توجه بیشتر به کاهش هزینه ها برای افزایش سودآوری، کمک کند.
The aim followed in the present study was to investigate the economic aspects of , and to derive Economic Weights (EWs) for Mature Body Weight (MBW) as well as for age at First Calving (AFC) in Holstein dairy cattle of Iran. Economic values (EVs) for traits were estimated using trait-by-trait bio-economic models. Absolute EVs were RLs -16400 and -17900 per cow per year for MBW and AFC, respectively. Because of the negative effects of these traits on profitability, EWs of -7540 for MBW and -3760 for AFC are suggested for a national selection index. A one day increase in AFC increased production costs by Rls 39600 per cow per year. Sensitivity analysis revealed that the EV for MBW was more sensitive to changes in live weight price than to feed costs. Results obtained in this study can be used in the development of breeding objectives and in the cost- benefit analysis of management programs which aim at changing the attitudes of farmers and of their consultants towards decreasing costs and therefore increasing profitability.
https://ijas.ut.ac.ir/article_28535_09326a4fda49156b63ffc0d73f79f882.pdf
شاخص انتخاب
مدل سازی
هزینه های تولید
modeling
Production costs
selection Index
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
279
286
10.22059/ijas.2012.28536
28536
مطالعه فنوتیپی و ژنتیکی صفات تولیدی گاومیشهای ایران
A Phenotypic and Genetic Study of Production Traits of Iranian Buffalloes
کریم حسن پور
karimhasanpur@yahoo.com
1
محمد مرادی شهربابک
moradim@ut.ac.ir
2
مصطفی صادقی
sadeghi@mailinator.com
3
داود کیانزاد
karimhasanpur2@yahoo.com
4
دانشجوی ارشد دانشگاه تهران
استاد دانشگاه تهران
استادیار دانشگاه تهران
کارشناس ارشد مرکز اصلاح نژاد دام و بهبود تولیدات دامی
به منظور بررسی اثر عوامل محیطی موثر بر صفات تولید شیر و مقدار چربی 240 روز گاومیشهای ایران، مطالعهای روی 22596 رکورد تولید شیر و 22165 رکورد مقدار چربی انجام شد. برای برآورد مولفههای (کو)واریانس صفات ذکر شده، تجزیههای یک صفتی و دو صفتی در پنج دوره شیردهی انجام شد. بیشترین داده مورد استفاده مربوط به تولید شیر در دوره شیردهی اول (4482) بود که توسط ایستگاههای مختلف اصلاح نژادی در سطح کشور طی سالهای 1365 تا 1387 جمع آوری شده بود. برآورد روند ژنتیکی برای دو صفت مذکور نیز انجام شد. به غیر از فصل زایش بر تولید شیر و دوره شیردهی بر مقدار چربی، بقیه عوامل موجود در مدل تاثیر معنیدار (01/0>p) داشتند. واریانس ژنتیکی قابل ملاحظهای برای صفات مورد مطالعه در جمعیت مورد بررسی مشاهده شد به گونهای که وراثتپذیری این صفات از متوسط تا بالا برآورد شد. متوسط وراثتپذیری حاصل از تجزیههای یک صفتی و دو صفتی برای تولید شیر در پنج دوره شیردهی به ترتیب 49/0، 41/0، 54/0، 47/0 و 35/0 و برای مقدار چربی به ترتیب 45/0، 36/0، 55/0، 40/0 و 50/0 بدست آمد. همبستگی ژنتیکی بین صفات تولید شیر در دورههای شیردهی مختلف با یکدیگر بزرگتر از این همبستگی بین صفات مقدار چربی در دوره های شیردهی مختلف برآورد شد. همچنین همبستگی ژنتیکی بین صفات تولید شیر و مقدار چربی در هر کدام از دورههای شیردهی مثبت و بالا برآورد شد.
To study the effects of environmental factors on milk and fat yields (240day) traits of Iranian buffaloes, 22596 and 22165 records were utilized for milk and fat yield traits, respectively. Uni and bivariate analysis for estimation of (co)variation components of the traits were done in five lactations. Milk yield in the 1st lactation had the highest number of records (4482), collected through Center of Animal Breeding during 1986 2009. Estimation of genetic trends for both traits in the 1st lactation was also done. All factors except age at calving and season of calving exerted significant effects (p
https://ijas.ut.ac.ir/article_28536_d936748d74329327f939b1c2e4b1a0de.pdf
پارامترهای ژنتیکی
صفات تولیدی
عوامل محیطی
گاومیش.
Buffallo
environmental factors
Genetic parameter
production traits
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم دامی ایران
2008-4773
2423-7949
2012-08-22
43
2
287
296
10.22059/ijas.2012.28537
28537
تاثیر عصاره گل گاو زبان بر تخمیرشکمبهای، جمعیت پروتوزوآیی و کاهش تولید گاز متان به روش برونتنی
The Influence of Echium Amoneum Extract on on vitro Ruminal Fermentation, Protozoa Population and Reduction of Methane Production
ابراهیم نوریان سرور
rozbeh_y4@modares.ac.ir
1
یوسف روزبهان
rouzbeh_y@modares.ac.ir
2
دانشجوی دکتر تربیت مدرس
دانشیار تربیت مدرس
در این مطالعه تاثیر سطوح متفاوت عصاره گل گاو زبان ( 3 ، 30 ، 300 و 3000 میکرولیتر) با استفاده از 200 میلیگرم جیره پایه بر خصوصیات تخمیر شکمبه و تولید گاز متان به روش برونتنی بررسی شد. فراسنجههای مورد مطالعه عبارتند از: گاز کل تولیدی و متان تولیدی، نیتروژن آمونیاکی، تجزیهپذیری آزمایشگاهی ماد? آلی، شاخص راندمان سنتز پروتئین میکروبی (PF) (میلیگرم ماد? آلی تجزیه شده بخش بر میلیلیتر گاز تولیدی) و غلظت اسیدهای چرب فرار. جمعیت پروتوزوآیی کل و سه زیر خانواده Entodiniinae ، Ophryscolecinae، Diplodiniinae و یک خانواده Isotrichdae و رابطه آنها با گاز متان نیز بررسی گردید. با افزایش مقدار عصاره گیاه دارویی در محیط تخمیر، گاز تولیدی از بخش نامحلول نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (01/0>P). افزودن عصارة گل گاو زبان در دو سطح 300 و 3000 میکرولیتر سبب افزایش (01/0>P) گاز تولیدی در زمانهای24 و 54 ساعت شد. عصاره افزودنی بدون اینکه سبب تغییر در تجزیهپذیری ماد? آلی شود، گاز متان تولیدی در هر چهار سطح عصاره را کاهش داد (05/0>P)، به طوریکه بیشترین کاهش متعلق به سطوح 3 و30 و300 میکرولیتر و به ترتیب با 54، 41 و 43 درصد کاهش بود. عصار? گل گاو زبان غلظت نیتروژن آمونیاکی را کاهش داده است (01/0>P) و از سوی دیگر شاخص PF در تمامی سطوح عصاره کاربردی بهبود یافت (01/0>P). عصاره گل گاو زبان اسیدهای چرب فرار کل، اسید استیک را کاهش (05/0>P) و اسید پروپیونیک را افزایش داد(05/0>P). همچنین، گل گاو زبان دارای فعالیت ضد پروتوزوآیی بوده و سبب کاهش جمعیت پروتوزوآیی کل، زیر خانواده Diplodiniinae، Ophryscolecinae و خانواده Isotrichdae شد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که گل گاو زبان توانایی بهبود تخمیر شکمبهای در شرایط برون تنی را دارد.
In this trial, the effect of different levels of Echum amoneum (EA) (0.3, 30, 300 or 3000 µl) on in vitro ruminal fermentation characteristics and methane production was assessed. The parameters studied were in vitro Gas Production (IVGP), methane production, ammonia (NH3-N) concentration, in vitro Organic Matter Degradability (IVOMDe), Partitioning Factor (PF) (the ratio of substrate truly degraded to gas volume produced at 24 h of incubation) and total Volatile Fatty Acids (VFAs) concentration. The correlation of methane gas with total protozoa population and three subfamilies of Entodiniinae, Ophryscolecinae, Diplodiniinae and family of Isotrichdae, also, were studied. Gas production from insoluble fraction (b) (linear effect; P
https://ijas.ut.ac.ir/article_28537_86c9302d0975f429b5e7e720f7de4029.pdf
تخمیر شکمبه
عصارۀ گل گاو زبان
گوسفند.
متان
Echium amoneum
methane
Ruminal fermentation
sheep