مجتبی امام وردی؛ احمد زارع شحنه؛ مهدی ژندی؛ مجتبی زاغری؛ داریوش مینایی تهرانی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، تولید مخمر غنی از سلنیوم و تعیین سطح مطلوب آن بر فراسنجههای ریختشناسی و بیومتری اندامهای داخلی و تولیدمثلی مرغهای مادر گوشتی در مقایسه با سلنیوم آلی تجاری سلمکس و سدیم سلنیت معدنی بود. این طرح در قالب دو بخش انجام شد: در آزمایش اول، مخمر غنی از سلنیوم تولید شد. در آزمایش دوم، از 150 قطعه مرغ مادر گوشتی ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، تولید مخمر غنی از سلنیوم و تعیین سطح مطلوب آن بر فراسنجههای ریختشناسی و بیومتری اندامهای داخلی و تولیدمثلی مرغهای مادر گوشتی در مقایسه با سلنیوم آلی تجاری سلمکس و سدیم سلنیت معدنی بود. این طرح در قالب دو بخش انجام شد: در آزمایش اول، مخمر غنی از سلنیوم تولید شد. در آزمایش دوم، از 150 قطعه مرغ مادر گوشتی سویه راس در سن 49 هفتگی در 6 تیمار، 5 تکرار و 5 پرنده در هر تکرار استفاده شد. تیمارها شامل 1- گروه شاهد (فاقد مکمل سلنیوم)، 2- SY0.15، 3- SY0.3، 4- SY0.45 (بهترتیب مخمر غنی از سلنیوم تولیدی با سطوح 15/0، 3/0 و 45/0)، 5- گروه Selemax (سلنیوم آلی تجاری سلمکس با سطح 3/0) و 6- گروه SS(سدیم سلنیت با سطح 3/0) میلیگرم در کیلوگرم جیره بود. در پایان آزمایش از هر تکرار سه قطعه مرغ کشتار شدند. مقدار سلنیوم در هر کیلوگرم مخمر خشک در آزمایش اول، بهطور میانگین 2823 میلیگرم بهدست آمد. در آزمایش دوم، تعداد فولیکولهای بزرگ، در تیمار SY0.45 نسبت به تیمارهای شاهد، SY0.15 و SS بهطور معنیداری بیشتر بود. وزن چربی حفره بطنی در تیمار SY0.45 نسبت به تیمار شاهد بهطور معنیداری کمتر بود. بنابراین، استفاده از 45/0 میلیگرم در کیلوگرم از سلنیوم آلی تولیدی در جیره مرغ مادر تعداد فولیکولهای بزرگ را افزایش و چربی حفره بطنی را کاهش داد .البته نیاز است که سایر فراسنجههای عملکردی و تولیدمثلی در مطالعات آتی نیز بررسی گردد.
فایزه جلیلی؛ احمد زارع شحنه؛ سعید زین الدینی؛ علیرضا یوسفی؛ امین کاظمی زاده
چکیده
هدف این پژوهش، مطالعه اثر تغذیه کورکومین بر فراسنجههای کیفی اسپرم و باروری خروسهای مادرگوشتی پس از یخگشایی بود. تعداد 20 قطعه خروس مادرگوشتی سویه راس 308 در سن 49 هفتگی بهطور تصادفی به چهار گروه آزمایشی (5n =) تقسیم شدند. سطوح مختلف کورکومین شامل: صفر (T1)، 10 (T2)، 20 (T3) و 30 (T4) میلیگرم کورکومین بهازای هر پرنده در هر روز به جیره پایه ...
بیشتر
هدف این پژوهش، مطالعه اثر تغذیه کورکومین بر فراسنجههای کیفی اسپرم و باروری خروسهای مادرگوشتی پس از یخگشایی بود. تعداد 20 قطعه خروس مادرگوشتی سویه راس 308 در سن 49 هفتگی بهطور تصادفی به چهار گروه آزمایشی (5n =) تقسیم شدند. سطوح مختلف کورکومین شامل: صفر (T1)، 10 (T2)، 20 (T3) و 30 (T4) میلیگرم کورکومین بهازای هر پرنده در هر روز به جیره پایه اضافه و از 49-61 هفتگی به پرندهها تغذیه شد. پس از گذشت یک دوره پنج هفتهای از تغذیه کورکومین (49-53 هفتگی)، فراسنجههای کیفی اسپرم طی شش هفته (54 تا 59 هفتگی) پس از یخگشایی ارزیابی شد. نمونههای منی هفتههای 60 و 61 پس از یخگشایی برای ارزیابی باروری، به 68 مرغ مادر گوشتی (17n=) تلقیح شد. نتایج نشان داد جنبایی کل در تیمارهای T3 و T4 و جنبایی پیشرونده در تیمارهای T2، T3 و T4 نسبت به T1 افزایش یافت (05/0>P). تغذیه کورکومین زندهمانی اسپرم را پس از یخگشایی در تیمارهای T3 و T4 نسبت به T1 افزایش داد (05/0>P). عملکرد غشای پلاسمایی (HOS) در تمامیگروههای تیماری دارای کورکومین نسبت به تیمار T1 افزایش یافت (05/0>P)، بهطوری که بیشترین عملکرد مربوط به تیمارهای T3 و T4 بود. نرخ باروری اسپرم در تیمارهای T3 و T4 نسبت به T1 افزایش یافت (05/0>P). در کل، نتایج این پژوهش نشان از تأثیرات مثبت تغذیه کورکومین بر کیفیت اسپرم و باروری خروسهای مادرگوشتی پس از یخگشایی داشت و بهترین عملکرد زمانی حاصل شد که روزانه 20 یا 30 میلیگرم کورکومین بهازای هر پرنده بهمدت 13 هفته تغذیه شد.
علی سامی امین الطواش؛ احمد زارع شحنه؛ حسین مروج؛ مهدی انصاری؛ حمید دلدار
چکیده
در این پژوهش اثر کریسین خوراکی بر بافتشناسی و بیان نسبی StAR در بیضه خروسهای راس 308 تغذیهشده با کریسین بررسی شد. بیست خروس (40 هفته) به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند و جیره پایه به اضافه سطوح متفاوتی از کریسین شامل صفر (Ch0)، 25 (Ch25)، 50 (Ch50) و 75 (Ch75) میلیگرم در روز بهمدت 12 هفته متوالی دریافت کردند. در پایان آزمایش خروسها ...
بیشتر
در این پژوهش اثر کریسین خوراکی بر بافتشناسی و بیان نسبی StAR در بیضه خروسهای راس 308 تغذیهشده با کریسین بررسی شد. بیست خروس (40 هفته) به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند و جیره پایه به اضافه سطوح متفاوتی از کریسین شامل صفر (Ch0)، 25 (Ch25)، 50 (Ch50) و 75 (Ch75) میلیگرم در روز بهمدت 12 هفته متوالی دریافت کردند. در پایان آزمایش خروسها کشتار و بیضه ها به دقت خارج شدند. دو نمونه از یک بیضه برداشته شد، نمونه اولی برای مطالعه بافتشناسی به درون محلول بوئن و نمونه دوم برای ارزیابی بیان نسبی ژن به درون ازت مایع منتقل شد. نتایج نشان داد که قطر و ضخامت اپیتلیوم لوله اسپرمساز (05/0p<) و تعداد اسپرماتوگونیها (01/0p<) در دو گروه Ch50 و Ch75 نسبت به شاهد بهطور معنیداری افزایش یافت، اما تعداد سلولهای لایدیگ و رگهای خونی بین گروههای آزمایشی تفاوت معنیداری نداشت. بیان نسبی ژن StAR در پرندگانی که 75 میلیگرم کریسین در روز دریافت کرده بودند، نسبت به سایر گروههای تیماری بهطور معنیداری افزایش یافت (05/0p<). بهطور خلاصه، در این پژوهش کریسین خوراکی توانست فراسنجههای بافت شناسی و مسیر استروئیدسازی را در بیضه خروسها بهبود دهد.
امین کاظمی زاده؛ احمد زارع شحنه؛ سعید زین الدینی؛ علیرضا یوسفی؛ مهدی حیدری؛ میثم توکلی الموتی؛ زربخت انصاری پیرسزایی
چکیده
هدف این آزمایش، مطالعه اثر تغذیه کورکومین بر پروفیل لیپیدهای پلاسما و برخی از فراسنجههای اسپرم خروسهای مادرگوشتی بود. آزمایش با 28 قطعه خروس سویه راس 308 از سن 51 هفتگی و به مدت 9 هفته، در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 7 تکرار، در قفسهای انفرادی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح مختلف کورکومین بودند (تیمار 1: فاقد کورکومین ...
بیشتر
هدف این آزمایش، مطالعه اثر تغذیه کورکومین بر پروفیل لیپیدهای پلاسما و برخی از فراسنجههای اسپرم خروسهای مادرگوشتی بود. آزمایش با 28 قطعه خروس سویه راس 308 از سن 51 هفتگی و به مدت 9 هفته، در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 7 تکرار، در قفسهای انفرادی انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح مختلف کورکومین بودند (تیمار 1: فاقد کورکومین (شاهد)، تیمار 2: 006/0، تیمار 3: 012/0 و تیمار 4: 018/0 درصد جیره) که به جیره پایه افزوده شد. بهمنظور اندازهگیری پروفیل چربیهای پلاسما، در پایان آزمایش از 5 قطعه خروس در هر گروه تیماری خونگیری شد. همچنین، طی دوره آزمایش، نمونههای منی برای ارزیابی جنبایی و یکپارچگی غشای اسپرم بهصورت هفتگی جمعآوری شد. غلظت گلوکز، تریگلیسرید، کلسترول کل و لیپوپروتئینهای با چگالی پایین (LDL) پلاسما در تیمار 3 و 4 بهطور معنیداری نسبت به گروه شاهد کاهش و غلظت لیپوپروتئینهای با چگالی بالا (HDL) افزایش یافت (05/0>P). بین تیمار 2 و گروه شاهد از نظر غلظت گلوکز و فراسنجههای چربی پلاسما تفاوت معنیداری وجود نداشت. یکپارچگی غشای پلاسمایی و جنبایی اسپرم در تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهد بهصورت خطی افزایش یافت (05/0>P). بین تیمارهای آزمایشی، تیمار 4 بیشترین تأثیر بر پروفیل لیپیدهای پلاسما و همچنین بیشترین میزان بهبود جنبایی و یکپارچگی غشای اسپرم را داشت. در کل، با در نظر گرفتن همه شاخصهای اندازهگیریشده، افزودن 018/0 درصد کورکومین به جیره پاسخ بهتری نسبت به دیگر تیمارها از خود نشان داد.
فاطمه صائمی؛ احمد زارع شحنه؛ مهدی ژندی؛ امیر اخلاقی؛ شریف رستمی
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر پرکاری درازمدت غدۀ تیروئید بر وزن بدن و تولید تخممرغ بود. همچنین ارتباط بین پرکاری تیروئید و برخی فراسنجههای تولیدمثلی بررسی شد. در این آزمایش 70 قطعه مرغ مادر گوشتی سویۀ کاب 500 در سن 47 هفتگی به شیوۀ تصادفی به دو گروه تیمار (پنج تکرار شامل هفت پرنده) تقسیم شدند. تیروکسین به مدت صد روز متوالی به شیوۀ دهانی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر پرکاری درازمدت غدۀ تیروئید بر وزن بدن و تولید تخممرغ بود. همچنین ارتباط بین پرکاری تیروئید و برخی فراسنجههای تولیدمثلی بررسی شد. در این آزمایش 70 قطعه مرغ مادر گوشتی سویۀ کاب 500 در سن 47 هفتگی به شیوۀ تصادفی به دو گروه تیمار (پنج تکرار شامل هفت پرنده) تقسیم شدند. تیروکسین به مدت صد روز متوالی به شیوۀ دهانی به گروه پرکار تجویز شد (3/0 میلیگرم به ازای هر پرنده در روز)، وزن بدن و تولید تخممرغ به شیوۀ هفتگی محاسبه شدند. تأثیر پرکاری تیروئید بر غلظت پلاسمایی T4معنیدار بود؛ اما غلظت T3تحت تأثیر قرار نگرفت. نتایج نشان دادند، هورمونهای تیروئیدی تأثیر کاهشی قابل توجهی بر وزن بدن داشتند. هورمونهای تیروئیدی بر تولید تخممرغ تأثیر نداشتند، اما اثر برهمکنش تیمار و زمان (هفته) بر تولید تخممرغ معنیدار بود. وزن تخمدان و اویداکت بین مرغهای گروه شاهد و پرکار تفاوت نداشتند. تجویز تیروکسین به مرغهای مادر سبب کاهش قطر فولیکولهای F1شد.
فرهاد وفایی؛ احمد زارع شحنه؛ حمید کهرام؛ افشین سیفی جمادی
چکیده
این پژوهش بهمنظور مقایسۀ تأثیر افزودن سطوح مختلف سه نوع سرمامحافظ نفوذی (گلیسرول، دی متیل استامید، دی متیل فرمامید) و دو نوع سرمامحافظ غیرنفوذی (ترههالوزو ساکارز) به رقیقکنندۀ اسپرم اسبهای ترکمن انجام شد. برای این منظور چهار سر نریان بالغ ترکمن برای اسپرمگیری به کار گرفته شد. پس از گرفتن مایع منی و فرآوری آن بهمنظور ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور مقایسۀ تأثیر افزودن سطوح مختلف سه نوع سرمامحافظ نفوذی (گلیسرول، دی متیل استامید، دی متیل فرمامید) و دو نوع سرمامحافظ غیرنفوذی (ترههالوزو ساکارز) به رقیقکنندۀ اسپرم اسبهای ترکمن انجام شد. برای این منظور چهار سر نریان بالغ ترکمن برای اسپرمگیری به کار گرفته شد. پس از گرفتن مایع منی و فرآوری آن بهمنظور جداسازی ژل و پلاسمای منی در آزمایشگاه، نمونههای منی به گروههای تیماری شامل سطوح 5 و 7 درصد سرمامحافظهای نفوذی گلیسرول، دی متیل استامید (DMA) و دی متیل فرمامید (DMF) و سطوح 50 و 100 میلی مول سرمامحافظهای غیرنفوذی ترههالوز و ساکارز حلشده در رقیقکننده تقسیم و با یک روش استاندارد، منجمد شدند. پس از یخگشایی، فراسنجههای جنبایی و زندهمانی برای همۀ تیمارها ارزیابی شد. نتایج این پژوهش نشان داد، زندهمانی اسپرمهای منجمدشده با رقیقکنندۀ حاوی 5 یا 7 درصد DMF (بهترتیب 93/0±6/68 و 22/2±2/63 درصد) و سطوح 5 یا 7 درصد DMA (به ترتیب 69/1±6/68 و 76/2±6/63 درصد) از اسپرمهای منجمدشده با رقیقکنندۀ حاوی سطوح 5 یا 7 درصد گلیسرول (به ترتیب 06/3±8/56 و 03/1±6/55 درصد) بهطور معنیداری بهتر بود (05/0P<). جنبایی کل اسپرمهای تیمارشده با سطح 5 درصد DMA (02/1±4/68 درصد) نسبت به سطح 7 درصد DMF (46/1±8/61 درصد) بهطور معنیداری افزایش نشان داد (05/0P<). همچنین زندهمانی و جنبایی اسپرمها تحت تأثیر نوع سرما محافظهای غیر نفوذی قرار نگرفته و این سرما محافظها تفاوت معنیداری نسبت به هم نشان ندادند (05/0P>). بر پایۀ این نتایج میتوان گفت که سرمامحافظهایی مانند DMA و DMF میتوانند جایگزین مناسبی برای گلیسرول باشند.
محبوب محمدی؛ احمد زارع شحنه؛ سعید زین الدینی؛ مهدی انصاری
چکیده
در این پژوهش تأثیر تجویز خوراکی لتروزل بر غلظت تستوسترون پلاسما و کیفیت و باروری اسپرم خروسهای مادر گوشتی پس از انجماد-یخگشایی بررسی شد. بیست قطعه خروس سویۀ راس 308 با سن 50 هفته بهصورت تصادفی به چهار گروه پنجتایی در پنهای انفرادی تقسیم و سطوح 0 (کنترل)، 5/0(L0.5)، 1 (L1)، 5/1 (L1.5) میلیگرم لتروزل به ازای هر پرنده در روز دریافت کردند. ...
بیشتر
در این پژوهش تأثیر تجویز خوراکی لتروزل بر غلظت تستوسترون پلاسما و کیفیت و باروری اسپرم خروسهای مادر گوشتی پس از انجماد-یخگشایی بررسی شد. بیست قطعه خروس سویۀ راس 308 با سن 50 هفته بهصورت تصادفی به چهار گروه پنجتایی در پنهای انفرادی تقسیم و سطوح 0 (کنترل)، 5/0(L0.5)، 1 (L1)، 5/1 (L1.5) میلیگرم لتروزل به ازای هر پرنده در روز دریافت کردند. اسپرمگیری و گردآوری نمونۀ خون برای اندازهگیری تستوسترون بهصورت هفتگی و به ترتیب به مدت هفت و شش هفته انجام گرفت. در نمونههای مربوط به چهار هفته اول، فراسنجههای جنبایی کل و پیشرونده، زندهمانی و فعالیت غشای پلاسمایی پیش از انجماد و فراسنجههای یادشده و درصد اسپرمهای نابهنجار پس از انجماد-یخگشایی بررسی شد و نمونههای سه هفتۀ بعدی پس از انجماد-یخگشایی برای ارزیابی نفوذ اسپرم و نرخ باروری استفاده شد. بنا بر نتایج، جنبایی کل و پیشرونده و زندمانی پیش و پس از انجماد-یخگشایی در گروههای تغذیهشده با لتروزل نسبت به گروه شاهد بهطور معنیداری بالاتر بود. همچنین فعالیت غشای پلاسمایی پیش و پس از انجماد-یخگشایی و میزان نفوذ و باروری در گروههای L0.5 و L1 نسبت به گروه شاهد بهطور معنیداری بهبود یافت اما تستوسترون در گروه L1.5 نسبت به گروه شاهد افزایش معنیداری داشت. با وجود مشاهدۀ تأثیر منفی در سطح 5/1 میلیگرم لتروزل، به نظر میرسد سطوح 5/0میلیگرم لتروزل برای هر پرنده در روز برای بهبود قابلیت انجماد اسپرم خروس قابل استفاده بوده، اما برای تأیید نتایج این پژوهش، نیاز به بررسیهای بیشتری است.
افشین سیفی جمادی؛ احمد زارع شحنه؛ حمید کهرام؛ ابوالفضل اکبری؛ محسن ضامن؛ ابوالفضل واخیده
چکیده
هدف از انجام این آزمایش بررسی تأثیر پاداکسندة (آنتیاکسیدان) آنزیمی کاتالاز بر بهبود انجمادپذیری اسپرم اسبهای ترکمن بود. در این پژوهش چهار سر نریان بالغ ترکمن با میانگین سنی هشت تا ده سال برای اسپرمگیری به کار گرفته شد. پس از گرفتن منی و فرآوری آن در آزمایشگاه، اسپرمهای رقیقشده به گروههای تیماری حاوی 0 (شاهد)، 100 (CAT100)، ...
بیشتر
هدف از انجام این آزمایش بررسی تأثیر پاداکسندة (آنتیاکسیدان) آنزیمی کاتالاز بر بهبود انجمادپذیری اسپرم اسبهای ترکمن بود. در این پژوهش چهار سر نریان بالغ ترکمن با میانگین سنی هشت تا ده سال برای اسپرمگیری به کار گرفته شد. پس از گرفتن منی و فرآوری آن در آزمایشگاه، اسپرمهای رقیقشده به گروههای تیماری حاوی 0 (شاهد)، 100 (CAT100)، 150 (CAT150) و 200 (CAT200) واحد پاداکسندة کاتالاز در هر میلیلیتر رقیقکنندۀ تقسیمشدۀ و با یک روش استاندارد، منجمد شدند. پس از یخگشایی برای همۀ تیمارها جنبایی، زندهمانی، یکپارچگی غشا، ناهنجاری کل و میزان پراکسیداسیون لیپیدی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که افزودن 200 واحد بر میلیلیتر کاتالاز به رقیقکنندۀ اسپرم اسب، سبب بهبود فراسنجههای جنبایی کل، زندهمانی، یکپارچگی غشایی و کاهش پراکسیداسیون لیپید، نسبت به گروه شاهد و دیگر گروههای تیماری شد (05/0P<). همچنین تیمار 150 واحد بر میلیلیتر کاتالاز نیز سبب بهبود جنبایی کل، زندهمانی و کاهش پراکسیداسیون لیپید نسبت به گروه شاهد شد (05/0P<). همچنین نتایج نشان میدهد که افزودن 100 واحد بر میلیلیتر کاتالاز تأثیر مثبتی روی اغلب فراسنجههای کیفی اسپرم ندارد (05/0P>). بر پایۀ نتایج بهدستآمده، تیمارهای آزمایشی تأثیری در کاهش اسپرمهای نابهنجار نسبت به گروه کنترل نداشتند (05/0P>). درنتیجه میتوان گفت که افزودن 200 واحد بر میلیلیتر کاتالاز به رقیقکننده، سبب بهبود انجمادپذیری اسپرم اسبهای ترکمن میشود.
طاهره محمدیان؛ مهدی خدایی مطلق؛ احمد زارع شحنه
چکیده
هدف از این پژوهش، مقایسۀ اثر افزودن غلظتهای متفاوت ژل رویال به رقیقکنندۀ منی، بر ویژگیهای حیاتی اسپرم بز پس از انجماد بود. هفتهای دو بار از چهار بز نر بالغ با استفاده از مهبل مصنوعی اسپرمگیری شد و سپس نمونههای مناسب با هم مخلوط شدند. نمونههای اسپرم در چهار گروه دارای ژل رویال با غلظت (5/0، 1، 5/1 و 2 درصد) و در شش تکرار در معرض ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، مقایسۀ اثر افزودن غلظتهای متفاوت ژل رویال به رقیقکنندۀ منی، بر ویژگیهای حیاتی اسپرم بز پس از انجماد بود. هفتهای دو بار از چهار بز نر بالغ با استفاده از مهبل مصنوعی اسپرمگیری شد و سپس نمونههای مناسب با هم مخلوط شدند. نمونههای اسپرم در چهار گروه دارای ژل رویال با غلظت (5/0، 1، 5/1 و 2 درصد) و در شش تکرار در معرض بخار ازت منجمد و در تانک ازت نگهداری شدند. نمونههای اسپرم پس از انجماد-یخگشایی از نظر جنبایی، درصد زندهمانی و یکپارچگی غشا بررسی شدند. میانگین جنبایی کل و زندهمانی در غلظت 1 درصد ژل رویال از گروه شاهد و سایر گروههای تیماری بیشتر بود (05/0>P). تفاوت معناداری از نظر درصد خطیبودن جنبایی اسپرم (LIN) و یکپارچگی غشای پلاسمایی بین گروههای تیماری با گروه شاهد مشاهده نشد (05/0<P). کاهش معناداری در سایر فراسنجههای سرعت در محیطهای دارای ژل رویال با گروه شاهد مشاهده شد (05/0>P). بنابراین استفاده از ژل رویال در رقیقکنندۀ منی بز سبب بهبود برخی فراسنجههای اسپرم پس از فرایند انجماد میشود.
مرضیه ابراهیمی؛ احمد زارع شحنه؛ محمود شیوازاد؛ زربخت انصاری پیرسرائی
چکیده
هدف از مطالعۀ حاضر تعیین تأثیرات سطوح بالای ال-آرژنین بر عملکرد رشد، فراسنجههای خونی و کیفیت گوشت لاشه در جوجۀ مرغهای گوشتی سویۀ راس در دورۀ آغازین بود. در این پژوهش 192 قطعه جوجۀ گوشتی یکروزه در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 جیرۀ غذایی (100، 153، 168 و 183 درصد آرژنین قابلهضم بر اساس توصیۀ کاتالوگ راس) و 4 تکرار از 1 تا 10 روزگی تغذیه شدند. ...
بیشتر
هدف از مطالعۀ حاضر تعیین تأثیرات سطوح بالای ال-آرژنین بر عملکرد رشد، فراسنجههای خونی و کیفیت گوشت لاشه در جوجۀ مرغهای گوشتی سویۀ راس در دورۀ آغازین بود. در این پژوهش 192 قطعه جوجۀ گوشتی یکروزه در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 جیرۀ غذایی (100، 153، 168 و 183 درصد آرژنین قابلهضم بر اساس توصیۀ کاتالوگ راس) و 4 تکرار از 1 تا 10 روزگی تغذیه شدند. در روز دهم آزمایش، وزن جوجهها و مصرف خوراک آنها، اندازهگیری و بازده خوراک محاسبه شد. همچنین 3 قطعه جوجه از هر تکرار انتخاب، خونگیری و کشتار شدند و وزن ماهیچۀ سینهای و ران، کیفیت گوشت ماهیچۀ سینهای (رنگ، pH و نیروی برش) و فراسنجههای خونی ارزیابی شدند. سپس دادهها بر اساس رویۀ GLM نرمافزار SAS آنالیز شدند. بر اساس نتایج، بیشترین درصد افزایش وزن 10 روزگی (33/2 درصد)، بازده خوراک (35/6 درصد) و وزن نسبی ماهیچۀ سینهای (16/22 درصد) و ماهیچۀ ران (53/17 درصد) در مقایسه با گروه شاهد، در جیرۀ غذایی 168 درصد آرژنین مشاهده شد (05/0 P<). همچنین بیشترین درصد افزایش ترییدوتیرونین (45/60 درصد)، تیروکسین (91/26 درصد) و نسبت ترییدوتیرونین به تیروکسین (91/25 درصد) پلاسمایی در مقایسه با گروه شاهد، در جیرۀ غذایی 183 درصد آرژنین مشاهده شد (01/0 P<). از سوی دیگر، در جیرۀ غذایی 183 درصد آرژنین، کاهش چشمگیر درصد غلظتهای کلسترول (93/14 درصد) و تریگلیسرید (19/25 درصد) پلاسما، نیروی برش (39/26 درصد) و pH ساعت 24 (05/2 درصد) و ساعت 48 (63/2 درصد) گوشت در مقایسه با گروه شاهد مشاهده شد (05/0 P<). بهطورکلی نتایج این تحقیق نشان داد که مصرف مقدار 168 درصد آرژنین قابلهضم بر اساس توصیۀ کاتالوگ راس، مطلوبترین نتیجه را در بهبود رشد، کمیت و کیفیت گوشت و فراسنجههای پلاسمایی دارد.
علیرضا یوسفی؛ حمید کهرام؛ احمد زارع شحنه؛ محمد جواد ضمیری؛ فاطمه غازیانی؛ علی رضایی رودباری
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثر پیوگلیتازون بر کنش تخمدان و کاهش برخی بیماریهای پس از زایش در گاوهای هولشتن بود. تعداد هشتاد گاو شیری هولشتن بهصورت تصادفی در چهار گروه تیماری (20n=) با آرایش فاکتوریل 2×2 قرار گرفتند. تغذیة پیوگلیتازون از 14 روز مانده به زمان مورد انتظار زایش تا 21 روز پس از زایش انجام شد. تغذیة پیوگلیتازون پیش و پس از زایش، ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی اثر پیوگلیتازون بر کنش تخمدان و کاهش برخی بیماریهای پس از زایش در گاوهای هولشتن بود. تعداد هشتاد گاو شیری هولشتن بهصورت تصادفی در چهار گروه تیماری (20n=) با آرایش فاکتوریل 2×2 قرار گرفتند. تغذیة پیوگلیتازون از 14 روز مانده به زمان مورد انتظار زایش تا 21 روز پس از زایش انجام شد. تغذیة پیوگلیتازون پیش و پس از زایش، عامل اصلی در نظر گرفته شد؛ گاوها در هر دوره با یکی از دو سطح صفر یا 6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن پیوگلیتازون تغذیه شدند. فراسنجههای وابسته به سلامت گاو و روز تخمکریزی رکوردبرداری و دادهها با نرمافزار SAS و رویههای GENMOD یاGLM واکاوی شدند. تغذیة پیوگلیتازون در دورة پس از زایش، میانگین فاصلة زایش تا نخستین تخمکریزی را کاهش داد (02/0P<). افزون بر این، شمار گاوهایی که در 14 روز نخست پس از زایش تخمکریزی کردند نیز با تغذیة پیوگلیتازون در دورة پس از زایش افزایش یافت (03/0P<). تغذیة پیوگلیتازون در دورههای پیش از زایش (01/0P<) و پس از زایش (10/0P<) بسامد بروز لنگش را کاهش داد. پیوگلیتازون اثر معناداری بر بسامد ورم پستان نداشت. تغذیة پیوگلیتازون در دورههای پیش از زایش (03/0P<) و پس از زایش (08/0P<) درصد گاوهای دچار عفونتهای رحم را کاهش داد. تغذیة پیوگلیتازون پس از زایش،کیستهای تخمدانی را کاهش داد (04/0P<). درصد گاوهایی که تخمدان نافعال داشتند تحت تأثیر پیوگلیتازون قرار نگرفت. یافتهها نشان دادند که تغذیة پیوگلیتازون به گاوهای شیری دردورة انتقال میتواند سبب بهبود کنشهای تخمدان شود و در عین حال برخی بیماریهای پس از زایش را کاهش دهد.
مسعود ادیب مرادی؛ مرضیه ابراهیمی؛ احمد زارع شحنه؛ محمود شیوازاد؛ زربخت انصاری پیرسرائی؛ مجید تبیانیان؛ کرامت نوری جلیانی
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر سطوح بالای اسید آمینۀ ال-آرژنین در دورة آغازین پرورش بر عملکرد رشد، ریختشناسی روده و سامانۀ ایمنی در جوجة مرغهای گوشتی سویة راس بود. در این پژوهش 192 قطعه جوجهمرغ گوشتی 1روزه سویة راس در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار جیرة غذایی تغذیه شدند که هر جیرة غذایی شامل چهار تکرار و هر تکرار برای دوازده قطعه ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر سطوح بالای اسید آمینۀ ال-آرژنین در دورة آغازین پرورش بر عملکرد رشد، ریختشناسی روده و سامانۀ ایمنی در جوجة مرغهای گوشتی سویة راس بود. در این پژوهش 192 قطعه جوجهمرغ گوشتی 1روزه سویة راس در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار جیرة غذایی تغذیه شدند که هر جیرة غذایی شامل چهار تکرار و هر تکرار برای دوازده قطعه جوجه بود. جیرههای غذایی دارای 100 درصد، 153 درصد، 168 درصد و 183 درصد آرژنین قابل هضم بر اساس توصیۀ برنامۀ پرورش راس بودند و از یک تا 10روزگی تغذیه شدند. در روز دهم پژوهش، جوجهها وزنکشی شده و مصرف خوراک آنها اندازهگیری شد. سپس سه جوجه از هر تکرار برای بررسی بافت روده و سامانة ایمنی کشتار شدند. نتایج نشان داد که سطوح بالای آرژنین غذایی تأثیر معنادار افزاینده (01/0 P<) بر وزن 10روزگی، بازده خوراک، شاخصههای سامانة ایمنی، وزن و طول رودة کوچک و طول پرزها و عمق کریپتهای آن داشت. بر اساس نتایج این پژوهش، مصرف 168 درصد آرژنین قابل هضم بر اساس توصیة برنامة پرورش راس، بهترین نتیجه را در بهبود رشد جوجههای گوشتی داشت و همچنین بهبود ویژگیهای طولی و وزنی و بافتشناسی بافت رودة کوچک و صفات ایمنی را به همراه داشت.
رضا مسعودی؛ احمد زارع شحنه؛ آرمین توحیدی؛ حمید کهرام؛ عباس اکبری شریف؛ محسن شرفی؛ وحید زاهدی
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی اثر تزریق هورمونهای استرادیول، اکسیتوسین، ریلاکسین (ریلاکسیمول)، و شیاف واژنی پروستاگلندین ای-1 (میزوپروستول) بر بازشدن سرویکس، زمان بازماندن سرویکس، و بهبود درصد آبستنی حاصل از تلقیح مصنوعی در گوسفند نژاد زندی در انتهای فصل تولید مثل بوده است. در این مطالعه از 80 میش سه تا چهارساله با میانگین وزنی 5/2±55 ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی اثر تزریق هورمونهای استرادیول، اکسیتوسین، ریلاکسین (ریلاکسیمول)، و شیاف واژنی پروستاگلندین ای-1 (میزوپروستول) بر بازشدن سرویکس، زمان بازماندن سرویکس، و بهبود درصد آبستنی حاصل از تلقیح مصنوعی در گوسفند نژاد زندی در انتهای فصل تولید مثل بوده است. در این مطالعه از 80 میش سه تا چهارساله با میانگین وزنی 5/2±55 کیلوگرم استفاده شد. در آزمایش اول میشها به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. گروهها بهترتیب 100 میکرولیتر استرادیول بهصورت تزریق درونوریدی، 100 واحد اکسیتوسین، 5 میلیلیتر ریلاکسیمول بهصورت تزریق درونعضلانی، و 200 میکروگرم شیاف واژنی میزوپروستول دریافت کردند. پس از اعمال تیمار در چهار زمان بازشدن و بازماندن سرویکس معاینه شد. تزریق هورمون استرادیول تأثیر معنیداری بر بازشدن و بازماندن سرویکس نداشت. استفاده از اکسیتوسین، ریلاکسیمول، و میزوپروستول منجر به بازشدن و بازماندن سرویکس شد (05/0> P). در آزمایش دوم میشها برای همزمانی فحلی در انتهای فصل تولید مثلی بهمدت 12 روز سیدرگذاری شدند و هنگام سیدربرداری به همۀ میشها مقدار 500 واحد هورمون eCG تزریق شد و به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول بهعنوان گروه شاهد انتخاب شد و تیمار بازکنندۀ سرویکس دریافت نکرد. سه گروه دیگر بهترتیب 100 واحد اکسیتوسین، 5 میلیلیتر ریلاکسیمول، و 200 میکروگرم شیاف میزوپروستول دریافت کردند و با توجه به بهترین زمان بازبودن سرویکس در آزمایش اول، بهترتیب در زمانهای 20 و 40 دقیقه و 5 ساعت پس از اعمال تیمار، 54 ساعت پس از تزریق eCG، بهصورت ترانس سرویکال تلقیح شدند. روز 50 پس از تلقیح با اولتراسونوگرافی درصد آبستنی تشخیص داده شد. درصد آبستنی در گروه دریافتکنندۀ اکسیتوسین از گروههای دریافتکنندۀ میزوپروستول و ریلاکسیمول بالاتر بود (60 درصد در مقابل 25 و 10 درصد، 05/0> P) ولی با گروه شاهد (50 درصد) اختلاف معنیدار نبود (05/0< P). درنتیجۀ تزریق اکسیتوسین باعث بازشدن سرویکس و افزایش درصد آبستنی در میشهای زندی میشود و میتوان از آن بهعنوان ابزاری برای بهبود درصد آبستنی حاصل از تلقیح مصنوعی استفاده کرد.
ایمان یوسفیان؛ احمد زارع شحنه؛ مهدی ژندی؛ مجید بحرینی؛ غزاله ایزدپناه؛ رضا نوعی؛ مجتبی امام وردی
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر غلظتهای گوناگون ویتامین E (VitE) بر کیفیت اسپرم اسبچۀ خزر پس از نگهداری منی در دمای 5 درجۀ سانتیگراد بود. پس از جمعآوری منی، حدوداً 90 درصد پلاسمای آن بهوسیلۀ سانتریفیوژ با نیروی ×g600 حذف شد. پلیتها با هم مخلوط و به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. سپس با رقیقکنندههای حاوی غلظتهای صفر (شاهد منفی)، 5، ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر غلظتهای گوناگون ویتامین E (VitE) بر کیفیت اسپرم اسبچۀ خزر پس از نگهداری منی در دمای 5 درجۀ سانتیگراد بود. پس از جمعآوری منی، حدوداً 90 درصد پلاسمای آن بهوسیلۀ سانتریفیوژ با نیروی ×g600 حذف شد. پلیتها با هم مخلوط و به 4 گروه مساوی تقسیم شدند. سپس با رقیقکنندههای حاوی غلظتهای صفر (شاهد منفی)، 5، و 10 میلیمول VitE و DMSO (شاهد مثبت، بهعنوان حلال VitE) رقیق شدند تا غلظت نهایی 106×50 اسپرم در هر میلیلیتر بهدست آید. برای هر تیمار جنبایی، زندهمانی، یکپارچگی غشا، ناهنجاری کل، و پراکسیداسیون لیپیدی در زمانهای صفر، 6، 24، و 48 ارزیابی شد. نتایج نشان داد افزودن VitE بر جنبایی کل و پیشرونده تأثیر نداشت (05/0<P). یکپارچگی غشا و زندهمانی در تیمار حاوی 5 میلیمول VitE در زمان 48، بهطور معنیداری در مقایسه با شاهد بیشتر بود (05/0>P). طی مدت نگهداری اسپرم، ناهنجاری کل بین تیمارها تفاوت معنیداری نداشت (05/0<P). پراکسیداسیون لیپید در زمان 48، در تیمار حاوی 5 میلیمول VitE بهطور معنیداری در مقایسه با گروه شاهد کمتر بود (05/0>P). از بین غلظتهای بالا، غلظت 5 میلیمول VitE موجب حفظ کیفیت اسپرم اسبچۀ خزر طی نگهداری سرد میشود.
رضا مسعودی؛ حمید کهرام؛ احمد زارعشحنه؛ عباس اکبری شریف
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی اثر استرادیول و تزریق درون¬عضلانی و درون¬وریدی دوزهای مختلف اکسی¬توسین بر باز شدن سرویکس و درصد آبستنی میش¬های نژاد زندی در انتهای فصل تولید مثلی (اوایل فروردین) بود. در این مطالعه از 63 میش سه تا چهار ساله با میانگین وزنی 55 کیلوگرم استفاده شد. در آزمایش اول به همه میش¬ها مقدار 100 میکرولیتر استرادیول تزریق ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی اثر استرادیول و تزریق درون¬عضلانی و درون¬وریدی دوزهای مختلف اکسی¬توسین بر باز شدن سرویکس و درصد آبستنی میش¬های نژاد زندی در انتهای فصل تولید مثلی (اوایل فروردین) بود. در این مطالعه از 63 میش سه تا چهار ساله با میانگین وزنی 55 کیلوگرم استفاده شد. در آزمایش اول به همه میش¬ها مقدار 100 میکرولیتر استرادیول تزریق شد، 12 ساعت پس از آن میشها به هفت گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول به عنوان گروه شاهد انتخاب شد و هورمون اکسیتوسین دریافت نکرد. شش گروه دیگر به دو دسته تزریق درونعضلانی و تزریق درونوریدی تقسیم شدند و میش¬ها در هر دسته در سه سطح 60، 80 و 100 واحد هورمون اکسی¬توسین را دریافت کردند. میزان نفوذ به سرویکس قبل از تزریق، ده دقیقه و 12 ساعت پس از تزریق استرادیول (قبل از تزریق اکسی¬توسین) و همچنین 15 دقیقه پس از تزریق اکسی¬توسین با پیپت مدرج تلقیح مصنوعی اندازهگیری شد. آزمایش دوم مانند آزمایش اول بود با این تفاوت که به میش¬ها استرادیول تزریق نشد و فقط اثر اکسی¬توسین بر باز شدن سرویکس تعیین شد.
مرضیه ابراهیمی؛ احمد زارع شحنه؛ محمود شیوازاد؛ زربخت انصاری پیرسرائی؛ مجید تبیانیان؛ مسعود ادیب مرادی؛ کرامت نوریجلیانی
چکیده
چکیده
هدف از مطالعه حاضر تعیین اثرات سطوح مختلف ال-آرژنین بر عملکرد رشد، صفات لاشهای و فراسنجههای خون در جوجه مرغهای گوشتی سویه راس در دوره آغازین بود. در این آزمایش تعداد 192 جوجه مرغ گوشتی یک روزه سویه راس در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 جیره غذایی تغذیه شدند که هر جیره غذایی شامل 4 تکرار بود. جیرههای غذائی حاوی مقادیر ...
بیشتر
چکیده
هدف از مطالعه حاضر تعیین اثرات سطوح مختلف ال-آرژنین بر عملکرد رشد، صفات لاشهای و فراسنجههای خون در جوجه مرغهای گوشتی سویه راس در دوره آغازین بود. در این آزمایش تعداد 192 جوجه مرغ گوشتی یک روزه سویه راس در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 جیره غذایی تغذیه شدند که هر جیره غذایی شامل 4 تکرار بود. جیرههای غذائی حاوی مقادیر 100%، 153%، 168% و 183 % آرژنین قابل هضم بر اساس توصیه کاتالوگ راس بودند و از 1 تا 10 روزگی تغذیه شدند. در روز دهم آزمایش، تعداد سه جوجه از هر تکرار به صورت تصادفی انتخاب، نمونههای خون از هر کدام جمع آوری شده و کشتار شدند تا صفات لاشه و پارامترهای خونی مورد اندازهگیری قرار گیرد. نتایج نشان دادند که جیره غذایی آرژنین اثر معنیدار افزاینده (05/0 P<) بر وزن 10 روزگی، افزایش وزن روزانه، بازده خوراک، وزن لاشه، بازده لاشه، وزن و ضخامت ماهیچه سینهای، وزن ران، وزن قلب، وزن و طول دئودنوم، ژژنوم و ایلئوم داشت، در حالی که وزن چربی شکمی لاشه کاهش (05/0 P<) یافت. همچنین مکمل آرژنین غلظتهای پلاسمائی ترییدوتیرونین (T3) و تیروکسین (T4) را افزایش (05/0 P<) داد، ولی غلظتهای پلاسمائی کلسترول، تریگلیسرید و اوره را کاهش (05/0 P<) داد. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، مصرف میزان 168% آرژنین قابل هضم بر اساس توصیه کاتالوگ راس، بهترین نتیجه را در بهبود رشد و صفات لاشه و در جیره حاوی 183 % آرژنین قابل هضم بر اساس توصیه کاتالوگ راس، بیشترین کاهش چربی لاشه را در پی داشته است.
علیرضا یوسفی؛ حمید کهرام؛ احمد زارع شحنه؛ مصطفی صادقی؛ سلمان نصرالهی
چکیده
هدف از این مطالعه تعیین اثر وزن لاشه و جنس بر کیفیت گوشت و ترکیب اسیدهای چرب ماهیچهی راستهی گوسفندان زل بود. سی راس بره زل (15 راس نر و 15 راس ماده) از گلهی پرورش یافته در مرتع به طور تصادفی انتخاب شد. پس از کشتار، بر اساس وزن، لاشهها به دو گروه (>15 و <15 کیلوگرم) تقسیم شد. چربی پشت و چربی درونماهیچهای بهطور معنیداری ...
بیشتر
هدف از این مطالعه تعیین اثر وزن لاشه و جنس بر کیفیت گوشت و ترکیب اسیدهای چرب ماهیچهی راستهی گوسفندان زل بود. سی راس بره زل (15 راس نر و 15 راس ماده) از گلهی پرورش یافته در مرتع به طور تصادفی انتخاب شد. پس از کشتار، بر اساس وزن، لاشهها به دو گروه (>15 و <15 کیلوگرم) تقسیم شد. چربی پشت و چربی درونماهیچهای بهطور معنیداری در گوسفندان دارای وزن لاشه بالاتر از 15 کیلوگرم و گوسفندان ماده بیشتر بود (05/0p<). همچنین گوسفندان دارای لاشهی سنگینتر از 15 کیلوگرم و گوسفندان ماده، شاخص قرمزی گوشت (a*) بالاتری داشتند (به ترتیب 01/0p< و 05/0p<). شاخص زردی گوشت (b*) گوسفندان ماده نسبت به گوسفندان نر بهطور معنیداری بالاتری بود (05/0p<). تولید شیرابه در گوسفندان با لاشهی سنگینتر (وزن لاشه بیشتر از 15 کیوگرم) کمتر بود (05/0p<)؛ درحالیکه گوشت گوسفندان ماده افت حاصل از پخت و نیروی برش کمتر نشان داد (05/0p<). نسبت اسیدهای چرب غیر اشباع به اشباع (PUFA/SFA) در گوسفندانی که لاشهی سبکتر داشتند و گوسفندان ماده بهطور معنیداری بالاتر بود (05/0p<). نسبت اسیدهای چرب 6n- به 3n- در گوسفندان دارای لاشهی سبکتر، کمتر از گروه دارای لاشهی سنگینتر بود (05/0p<). گوشت گوسفندان نر نسبت به ماده شاخص گرفتگی رگی (Atherogenic Index= C12:0+C14:0+C16:0/n-3PUFA+n-6PUFA+MUFA) :AI)) کمتری داشت (05/0p<). در مجموع، گوشت برههای نر و گوسفندانی که لاشهی کمتر از 15 کیلوگرم (متوسط وزن زنده 30 کیلوگرم) داشتند، از نظر کیفیت تغذیهای و رنگ، وضعیت مطلوبتری داشت؛ هر چند برخی از شاخصهای کیفیت گوشت (نیروی برش و افت حاصل از پخت) در گوسفندان با وزن لاشهی بالاتر از 15 کیلوگرم و گوسفندان ماده بهتر بود. بنابراین، با توجه به نتایج میتوان گوشت تولیدی گوسفندان نر و گوسفندانی که وزن لاشهی کمتر از 15 کیلوگرم داشتند را به عنوان گوشتی سالمتر از نظر شاخصهای چربی و با کیفیتتر از نظر شاخصهای رنگ معرفی کرد.
مهرداد معمار؛ احمد زارع شحنه؛ سعید زین الدینی؛ حمید کهرام؛ محمدجواد ضمیری
چکیده
هفتادو دو قطعه خروس 9 ماهه بومی استان فارس به طور تصادفی به 3 گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول در برنامه نوری 14 ساعت روشنایی و10 ساعت تاریکی نگهداری شد. گروه دوم در برنامه نوری همانند گروه اول نگهداری شدند و روزانه 3 میلی گرم ملاتونین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به آنها خورانده شد. گروه سوم در برنامه نوری 24 ساعت روشنایی نگهداری شد. از خروسهای ...
بیشتر
هفتادو دو قطعه خروس 9 ماهه بومی استان فارس به طور تصادفی به 3 گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول در برنامه نوری 14 ساعت روشنایی و10 ساعت تاریکی نگهداری شد. گروه دوم در برنامه نوری همانند گروه اول نگهداری شدند و روزانه 3 میلی گرم ملاتونین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به آنها خورانده شد. گروه سوم در برنامه نوری 24 ساعت روشنایی نگهداری شد. از خروسهای هر سه گروه در 4 نوبت در فاصله زمانی 20 روز به روش مالش شکمی اسپرم گیری شد و نمونههای منی هر 8 خروس در هر گروه با هم مخلوط شد. به مخلوط منی خروسهای گروه اول به ترتیب 4 و 8 میکرو گرم در میلی لیتر ویتامین E یا 3 و 6 میلی مولار ملاتونین افزوده شد. آنگاه نمونههای منی خروس های هر سه گروه یخ زده شدند و پس از 2 هفته یخگشایی شدند. ویژگیهای منی مانند pH، جنبایی اسپرم، درصد اسپرم زنده، یکپارچگی غشای1 اسپرم و غلظت مالون دای آلدهاید 2 (MDA) پیش از یخ زدن و پس از یخگشایی اندازه گیری شدند. برهم کنش تیمار و فرآیند یخ زدن تنها برای درصد اسپرم زنده وغلظت MDA معنی دار (05/0>P) بود. افزودن ملاتونین به منی باعث کاهش معنی دار درصد اسپرم زنده نسبت به تیمار شاهد شد در حالی که تنها ویتامین E در غلظت 4 میکرو گرم در میلی لیتر باعث افزایش معنی دار درصد اسپرم زنده نسبت به تیمار شاهد شد. بیشترین و کمترین غلظت MDA به ترتیب در تیمارهای 6 میلی مولار ملاتونین و 4 میکرو گرم در میلی لیتری ویتامین E به دست آمد. یافته های پژوهش کنونی نشان داد که افزودن ویتامین E به منی خروسهای بومی در مقایسه با افزودن ملاتونین به منی، توانست نرخ پراکسیداسیون لیپیدهای غشای اسپرمهای یخ زده را کاهش دهد و باعث بهبود کیفیت منی پس از یخگشایی شود.
ایمان حاج خدادادی؛ حسین مروج؛ محمود شیوازاد؛ احمد زارع شحنه
چکیده
در این تحقیق نیاز اسید آمینه لیزین در بلدرچینهای ژاپنی نر و ماده، بر اساس فراسنجههای عملکردی و صفات مربوط به لاشه، در قالب طرح کاملا" تصادفی تعیین گردید. سطوح لیزین کل، شامل 6 سطح 00/1، 15/1، 30/1، 45/1، 60/1، 75/1 درصد بود که با فواصل ثابت 15/0، از سطح لیزین در جیره پایه تهیه شد. سایر اسید آمینههای ضروری به میزان مساوی یا بالاتر از نیاز های ارائه ...
بیشتر
در این تحقیق نیاز اسید آمینه لیزین در بلدرچینهای ژاپنی نر و ماده، بر اساس فراسنجههای عملکردی و صفات مربوط به لاشه، در قالب طرح کاملا" تصادفی تعیین گردید. سطوح لیزین کل، شامل 6 سطح 00/1، 15/1، 30/1، 45/1، 60/1، 75/1 درصد بود که با فواصل ثابت 15/0، از سطح لیزین در جیره پایه تهیه شد. سایر اسید آمینههای ضروری به میزان مساوی یا بالاتر از نیاز های ارائه شده در (1994 NRC ) تامین گردید. در این آزمایش، هر تیمار دارای 5 تکرار و هرتکرار شامل 50 پرنده از مخلوط هر دو جنس بود. جیرههای آزمایشی، در دوره 24-3 روزگی به پرندهها اختصاص داده شد. در تحقیق حاضر از روش معادله تابعیت درجه دوم، برای تعیین نیاز لیزین با توجه به فراسنجههای مختلف، استفاده گردید. وزن بدن در 24روزگی، افزایش وزن، مصرف خوراک و درصد تلفات بطور معنیداری تحت تاثیر سطوح مختلف لیزین، قرار گرفتند (05/0 >P ). در بلدرچینهای ژاپنی ماده، بین تیمارهای مختلف، از نظر وزن لاشه و سینه تفاوت معنیداری وجود داشت(05/0 > P) در حالی که صفات وزن ران، درصد لاشه، سینه و ران، تفاوت معنیداری نداشتند(05/0 < P). در بلدرچینهای ژاپنی نر، بین تیمارهای آزمایشی در مورد صفاتی چون وزن و درصد لاشه، سینه و ران، اختلاف معنیداری وجود داشت(05/0 >P). بر اساس معادله تابعیت درجه دوم، نیاز لیزین برای فراسنجههای عملکردی، در بلدرچینهای ژاپنی بصورت مخلوط دو جنس، 48/1 درصد تعیین شد. همچنین نیاز لیزین بر اساس معادله تابعیت درجه دوم، برای صفات مربوط به کشتار، در بلدرچینهای ژاپنی ماده 48/1 درصد و در بلدرچینهای ژاپنی نر 54/1 درصد بود. میانگین نیاز لیزین در دو جنس، وقتی صفات مربوط به کشتار مثل وزن لاشه، سینه و ران بعنوان پاسخ در نظر گرفته شوند (51/1درصد)، بالاتر از نیاز بر اساس فراسنجههای عملکردی (48/1درصد)، خواهد بود. جداول احتیاجات 1994 NRC نیاز لیزین را بطور کلی در دوره 6-0 هفتگی به میزان30/1 درصد ارائه کرده است ولی با توجه به نتایج این تحقیق، برای حداکثر شدن عملکرد پرنده در دوره آغازین، نیاز لیزین بیشتر از سطح پیشنهادی 1994NRC خواهد بود.
سودابه مرادی؛ محمود شیوازاد؛ احمد زارع شحنه؛ سید احمد میرهادی
دوره 42، شماره 1 ، تیر 1390، ، صفحه 21-27
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه عوامل تغذیهای مؤثر بر مقدار کلسترول زرده تخممرغ و تعیین بهترین و اقتصادیترین روش کاهنده کلسترول تخممرغ اجرا شد. آزمایش به مدت 90 روز بر روی 396 قطعه مرغ تخمگذار سویه Hy-Line W36 در سن 56 هفتگی با 11 تیمار غذایی و 4 تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: جیره شاهد بر پایه ...
بیشتر
این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه عوامل تغذیهای مؤثر بر مقدار کلسترول زرده تخممرغ و تعیین بهترین و اقتصادیترین روش کاهنده کلسترول تخممرغ اجرا شد. آزمایش به مدت 90 روز بر روی 396 قطعه مرغ تخمگذار سویه Hy-Line W36 در سن 56 هفتگی با 11 تیمار غذایی و 4 تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: جیره شاهد بر پایه ذرت و کنجاله سویا و جیرههای حاوی سطوح 2 و 4 درصد پیه گاوی، 2 و 4 درصد روغن کلزا، 1 و 2 درصد پودر سیر، 1/0 و 2/0 درصد پروبیوتیک، 125 و 250 میلیگرم مس در هر کیلوگرم جیره (مس از منبع سولفات مس تامین شد). نتایج این آزمایش نشان داد که تیمارهای آزمایشی تغییر معنیداری در میزان تولید تخممرغ (بر اساس روز مرغ)، وزن تخممرغ، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، کیفیت سفیده، وزن سفیده تخممرغ، درصد و ضخامت پوسته ایجاد نکردند. سطوح 1 و 2 درصد پودر سیر و سطوح 125 و 250 میلیگرم مس در هر کیلوگرم جیره سبب افزایش معنیدار وزن زرده نسبت به گروه کنترل گردیدند. سطوح 125 و 250 میلیگرم مس در کیلوگرم جیره، کلسترول زرده را به ترتیب به میزان 4/23 و 5/26 درصد به ترتیب نسبت به گروه شاهد کاهش دادند (01/0P
ملک شاکری؛ حمید کهرام؛ عبدالحسین شاهوردی؛ احمد زارع شحنه؛ حسین بهاروند
دوره 41، شماره 3 ، آذر 1389، ، صفحه 285-297
چکیده
هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثر ماتریکس برونسلولی نانو رشتهای پلیآمید بر تکثیر و عملکرد سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی (SSCs) بچه موش 6 رو در محیط In Vitro بوده است. سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی، از بیضه موش 6 روزه جدا شده و در خانههای یک ظرف کشت 6 خانهای (3 خانه آن توسط ورقه نانوفیبر پوشانده بوده) به طور جداگانه در حضور فاکتورهای رشد ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثر ماتریکس برونسلولی نانو رشتهای پلیآمید بر تکثیر و عملکرد سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی (SSCs) بچه موش 6 رو در محیط In Vitro بوده است. سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی، از بیضه موش 6 روزه جدا شده و در خانههای یک ظرف کشت 6 خانهای (3 خانه آن توسط ورقه نانوفیبر پوشانده بوده) به طور جداگانه در حضور فاکتورهای رشد GDNF bFGF و EGF با سه بار تکرار کشت داده شدند. تعداد کلنیهای SSCs، مساحت کلنیها و تعداد سلول به ازای هر کلنی در روزهای هفتم و دهم در هر گروه اندازهگیری شد. از رنگآمیزی ایمونوفلورسنت جهت بررسی کیفی بیان نشانگرهای پروتئینی ?6-Integrin, Thy-1, ?1-Integrin, oct-4, PLZF و C-kit در روز دهم در هر دو گروه استفاده شد. بیان ژنهای مربوط به سلولهای زاینده با استفاده از تست RT-PCR در روز دهم پس از کشت در دو گروه مقایسه شد. جهت بررسی عملکرد سلولها در هر دو گروه سلولهای کلنیهای حاصله به موش بالغ نابارور شده پیوند زده شد. .برای آنالیز دادهها کمی از نرمافزار SAS و از مدل خطی عمومی استفاده شد و میانگینها به کمک آزمون چند دامنهای دانکن مقایسه شدند.در آزمایش فاکتوریل انجام شده تعداد کلنیهای کشت شده بر روی ورقه نانوفیبر به طور معنیداری (05/0) نسبت به کلنیهای کشت شده در ظرف بدون نانوفیبر بیشتر بود. همچنین تعداد سلولها در هر کلنی و مساحت کلنیها در گروه بدون نانوفیبر کاهش معنیداری (05/0) نسبت به گروه با نانو فیبرداشت. رنگآمیزی ایمونوفلورسنت نشان داد که کلنیها متشکل از SSCs بودند. زیرا رنگآمیزی برای نشانگرهای ?6-Integrin, ?1-Integrin, Thy-1, oct-4, PLZF مثبت و برای نشانگر C-kit به طور نسبی منفی بودند. بر اساس نتایج RT-PCR میزان بیان ژنهای GFR?-1, Stra8, Vasa, ?6, ?1, thy-1, Oct-4 در گروه کشت با استفاده از نانوفیبر نسبت به گروه کشت بدون نانوفیبر بیشتر و ژن C-kit در گروه کشت بدون نانو به طور نسبی بیشتر بوده است. در عین حال ژن Nanog به عنوان یک ژن پرتوانی در هر دو گروه بیان نشده است. نتایج نشان داد که استفاده از ماتریکس برونسلولی نانو رشتهای در کشت سلولهای اسپرماتوگونی بچه موش 6 روزه در خالصسازی و بهبود کمی و کیفی وهمچنین بر عملکرد سلولهای SSCs اثر فزاینده دارد.
عطا مهدوی؛ کامران رضایزدی؛ احمد زارع شحنه؛ مهدی دهقان بنادکی
دوره 41، شماره 2 ، شهریور 1389
چکیده
هدف از انجام این آزمایش بررسی اثر مکمل اسید لینولئیک مزدوج (CLA) بر روی تولید شیر و ترکیب آن، توازن انرژی و فراسنجه های خون در گاوهای شیرده هلشتاین در اوایل شیردهی بود. این آزمایش با استفاده از 15 راس گاو هلشتاین چند بار زایش، با روزهای شیردهی 3 ±20 و وزن اولیه 8±637 کیلوگرم انجام گرفت. گاوها بر اساس رکوردهای شیر تولیدی بلوکبندی شده و سپس ...
بیشتر
هدف از انجام این آزمایش بررسی اثر مکمل اسید لینولئیک مزدوج (CLA) بر روی تولید شیر و ترکیب آن، توازن انرژی و فراسنجه های خون در گاوهای شیرده هلشتاین در اوایل شیردهی بود. این آزمایش با استفاده از 15 راس گاو هلشتاین چند بار زایش، با روزهای شیردهی 3 ±20 و وزن اولیه 8±637 کیلوگرم انجام گرفت. گاوها بر اساس رکوردهای شیر تولیدی بلوکبندی شده و سپس به طور تصادفی به جیرههای آزمایشی اختصاص داده شدند. جیرههای آزمایشی مورد استفاده شامل: 1) جیره شاهد (جیره پایه به همراه 115 گرم در روز نمکهای کلسیمی اسیدهای چرب پالم)، 2) مکمل CLA محافظت شده (جیره پایه به همراه 120 گرم در روز مکمل CLA محافظت شده) و 3) مکمل CLA محافظت نشده (جیره پایه به همراه 40 گرم در روز CLA محافظت نشده) بودند. هر سه این مکملهای چربی 96 گرم در روز اسید چرب تامین کردند. طول دوره آزمایش 35 روز بود. ماده خشک مصرفی و شیر تولیدی به طور روزانه اندازه گیری شدند. هر هفته نیز ترکیب شیر، وزن بدن و امتیاز بدنی اندازهگیری شد و خونگیری نیز دو بار در روزهای 14 و 35 آزمایش انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که استفاده از مکمل CLA محافظت شده باعث کاهش معنیدار چربی شیر به میزان 8/17 درصد نسبت به جیره شاهد شد (01/0>P) در حالی که مقدار پروتئین و لاکتوز شیر تحت تأثیر جیرههای آزمایشی قرار نگرفتند. ماده خشک مصرفی، وزن بدن و امتیاز بدنی گاوهای تغذیه شده با جیرههای آزمایشی اختلاف معنیداری نداشتند. مقدار شیر تولیدی 7/41، 6/44 و 0/42 کیلوگرم به ترتیب برای جیره شاهد، جیره حاوی CLA محافظت شده و جیره حاوی CLA محافظت نشده بود. مقدار شیر تولیدی گاوهای تغذیه شده با مکمل CLA محافظت شده در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با جیره شاهد و جیره مکمل CLA محافظت نشده به طور معنیداری افزایش یافت (01/0 >P). میزان انرژی خروجی در شیر و توازن انرژی تحت تأثیر جیرههای آزمایشی قرار نگرفت. غلظت پلاسمایی گلوکز، اسیدهای چرب غیراستریفه، بتا هیدروکسی بوتیریک اسید و نیتروژن اورهای خون در بین جیرههای آزمایشی اختلاف معنیداری را نشان نداد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مصرف روزانه 120 گرم CLA محافظت شده برای هر راس گاو شیرده هلشتاین در اوایل شیردهی میتواند سبب افزایش تولید شیر و کاهش درصد چربی شیر گردد، ولی بر درصد پروتئین و لاکتوز شیر و توازن انرژی گاوها تأثیر معنیداری نداشت.
عیسی دیرنده؛ حمید کهرام؛ احمد زارع شحنه
دوره 41، شماره 1 ، خرداد 1389
چکیده
چرخه فحلی 10 راس گاو شیری با دو تزریق PGF2?به فاصله 11 روز همزمان شد سپس گاوها به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه شاهد (بدون تزریق GnRH)، گروه GnRH (تزریق GnRHدر روز 6 چرخه فحلی) و در گروه گاوهای با کیستهای تخمدانی، اولتراسونوگرافی روزانه برای حداقل 10 روز وجود کیست را در دامهای کیستی اثبات کرد سپس به این دامها GnRH تزریق شد. فعالیت تخمدانها ...
بیشتر
چرخه فحلی 10 راس گاو شیری با دو تزریق PGF2?به فاصله 11 روز همزمان شد سپس گاوها به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه شاهد (بدون تزریق GnRH)، گروه GnRH (تزریق GnRHدر روز 6 چرخه فحلی) و در گروه گاوهای با کیستهای تخمدانی، اولتراسونوگرافی روزانه برای حداقل 10 روز وجود کیست را در دامهای کیستی اثبات کرد سپس به این دامها GnRH تزریق شد. فعالیت تخمدانها به صورت روزانه و از چهار روز قبل از تزریق GnRH (روز صفر= روز تزریق GnRH) تا 4 روز بعد از تزریق GnRH بررسی شد. دادههای حاصل با استفاده از رویه GLM نرمافزار SAS آنالیز شدند. نتایج نشان داد که تعداد فولیکولهای 4 تا 6 میلیمتری در گروه شاهد تا روز دو تمایل به کاهش داشت ولی در دو گروه GnRH و کیست بعد از تزریق GnRH تعداد این کلاس فولیکولی تا روز دو افزایش نشان داد (05/0P
لیلا زرتاش؛ احمد زارع شحنه؛ ابوالفضل زالی؛ روح اله گایکانی؛ جواد پور رضا
دوره 40، شماره 1 ، خرداد 1388
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی اثر جایگزینی سطوح مختلف ذرت با گندم با سطوح مختلف آنزیم فیتاز و کاهش سطح فسفر جیره با استفاده از 279 قطعه مرغ تخمگذار سویه های لاین w36 در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل (2×3×5) با 30 تیمار آزمایشی و یک تیمار شاهد (با انرژی و پروتئین یکسان) بر پایه ذرت سویا در 3تکرار و 3 مشاهده در هر تکرار انجام شد. عوامل شامل ...
بیشتر
این آزمایش به منظور بررسی اثر جایگزینی سطوح مختلف ذرت با گندم با سطوح مختلف آنزیم فیتاز و کاهش سطح فسفر جیره با استفاده از 279 قطعه مرغ تخمگذار سویه های لاین w36 در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل (2×3×5) با 30 تیمار آزمایشی و یک تیمار شاهد (با انرژی و پروتئین یکسان) بر پایه ذرت سویا در 3تکرار و 3 مشاهده در هر تکرار انجام شد. عوامل شامل 5 سطح جایگزینی ذرت با گندم(0%، 25%، 50%، 75%، و 100%)، سه سطح آنزیم فیتاز )0، 500، و 1000 (FTUو دوسطح فسفر غیر فیتاته 70و 55 درصد سطح توصیه شده بود. مواد مغذی کلیه جیرهها بجز فسفرغیر فیتاته یکسان بود. درصد تولید تخم مرغ، وزن تخم مرغ، ضریب تبدیل، مقاومت پوسته، ضخامت پوسته و خاکستر استخوان در این آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. اثر سطوح مختلف گندم بر درصد تولید، وزن تخم مرغ، ضریب تبدیل، مقاومت پوسته، ضخامت پوسته وخاکستر استخوان معنیدار بود (05/0p
پروین شورنگ؛ علی نیکخواه؛ احمد زارع شحنه؛ غلامرضا رئیسعلی؛ محمد مرادی شهر بابک؛ علی اصغر صادقی
دوره 39، شماره 1 ، اسفند 1387
چکیده
به منظور تعیین اثرات پرتوتابی گاما بر تجزیهپذیری ماده خشک و پروتئین خام و تعیین نوع پروتئین قابل تجزیه کنجاله منداب فرآیند شده با دزهای صفر، 25، 50 و 75 کیلوگری (Kilogray) پرتو گاما درشکمبه گاو، آزمایشی با تلفیق روش کیسه های نایلونی و تکنیک الکتروفورز ژل پلی آکریلامید(SDS-PAGE) انجام شد. با استفاده از تکنیک کیسه های نایلونی متحرک قابلیت هضم ...
بیشتر
به منظور تعیین اثرات پرتوتابی گاما بر تجزیهپذیری ماده خشک و پروتئین خام و تعیین نوع پروتئین قابل تجزیه کنجاله منداب فرآیند شده با دزهای صفر، 25، 50 و 75 کیلوگری (Kilogray) پرتو گاما درشکمبه گاو، آزمایشی با تلفیق روش کیسه های نایلونی و تکنیک الکتروفورز ژل پلی آکریلامید(SDS-PAGE) انجام شد. با استفاده از تکنیک کیسه های نایلونی متحرک قابلیت هضم پروتئین خام در روده تعیین شد. تفاوت معنی دار(05/0›P) بین فراسنجه های مختلف تجزیه پذیری و تجزیه پذیری مؤثر ماده خشک و پروتئین خام کنجاله منداب فرآیند نشده و فرآیند شده مشخص شد. تجزیه پذیری مؤثر ماده خشک و پروتئین خام کنجاله منداب فرآیند نشده و فرآیند شده با دزهای 25، 50، 75 کیلوگری پرتو گاما در سرعت عبور 5 درصد در ساعت به ترتیب 8/67، 1/61، 1/54 و 5/50 درصد و 9/65، 4/53، 9/47 و 5/44 درصد بود. دو نوع پروتئین عمده در کنجاله منداب شامل آلبومین S2 (ناپین) با دو زیرواحد به وزن مولکولی 6/9 و 8 کیلودالتون و گلوبولین S11 (کروسیفرین) با چهار زیرواحد به وزن مولکولی 9/31، 26، 4/21 و 5/19 کیلودالتون مشخص شد که به ترتیب 24 و 51 درصد از کل پروتئین کنجاله منداب را شامل می شدند. زیرواحدهای ناپین کنجاله منداب فرآیند نشده و فرآیند شده با دزهای مختلف به ترتیب تا زمان صفر و 4 ساعت انکوباسیون مشاهده شد. تجزیه پذیری کروسیفرین کمتر از ناپین بود، به طوری که چهار زیرواحد این پروتئین در کنجاله فرآیند نشده و فرآیند شده با دزهای مختلف به ترتیب تا زمان 24 و 48 ساعت انکوباسیون در شکمبه مشاهده شد. بین قابلیت هضم پروتئین عبوری کنجاله منداب فرآیند نشده و فرآیند شده با دزهای مختلف تفاوت معنیدار (05/0›P) مشاهده شد. قابلیت هضم روده ای پروتئین خام کنجاله منداب فرآیند نشده 3/72 درصد و برای کنجاله فرآیند شده با دزهای 25، 50 و 75 کیلوگری پرتو گاما به ترتیب 2/76، 5/78 و 1/80 درصد بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که می توان از پرتو گاما برای فرآوری کنجاله منداب استفاده نمود. با افزایش دز پرتو گاما تجزیه پذیری پروتئین کنجاله منداب در شکمبه کاهش و قابلیت هضم پروتئین در روده افزایش یافت.